آبان مصدق

مانون لسکو اثر آنتوان فرانسوا پره وو است که آن را در سال 1731 یعنی قرن هجدهم منتشر کرد و اکنون با ترجمه محمود گودرزی در نشر افق به چاپ رسیده است. مانون لسکو داستان شوالیه دگریو است که نجیب-زاده‌ای ثروتمند است که دلباخته دخترکی زیبا به نام مانون لسکو می‌شود که قرار است به اجبار وارد صومعه شود. شوالیه دگریو ترتیب فرار مانون لسکو را می‌دهد و این آغاز سرنوشتی آمیخته به عشق، خیانت و ندامت است. روایت این داستان در قالب نمایش و اُپرا بارها به روی صحنه رفته است که از مهمترین آن‌ها می‌توان به اپرای جاکومو پوچینی، آهنگ ساز شهیر ایتالیایی در 14 پرده اشاره کرد که هنوز که هنوز است این اپرا در حال اجرا است. اگر چه اپراهای معروف بسیاری بر اساس این اثر جاودانه ساخته شده‌اند، اما ناشر کتاب، جولیو ریکوردی در آغاز با ساخت هر پروژه دیگری توسط جاکومو پوچینی که از این اثر اقتباس شده باشد، مخالفت می‌کرد، اما اپرای پوچینی موفقیت این اثر را صد چندان کرد تا مانون لسکو در میان آثار عاشقانه کلاسیک بدرخشد. پیش از آن نیز ژول ماسنه اپرایی بر اساس همین داستان عاشقانه ساخته بود، که محبوبیت و مقبولیت عام یافت و دنیل ابه، آهنگ ساز بزرگ فرانسوی نیز اپرایی با همین نام ساخت که هر دو پیش از اپرای پوچینی بودند. اما پوچینی بر ساخت این اپرا پافشاری کرد و باور داشت که مانون لسکو، شخصیت اصلی داستان، قهرمانی است که می‌تواند بارها و بارها قلب تماشاچیان را به تصرف درآورد و مورد توجه قرار بگیرد. در نتیجه نخستین اجرای مانون لسکو توسط جاکومو پوچینی در تاریخ 1 فوریه 1893 در تورین به روی صحنه رفت. همچنین تاکنون هفت فیلم سینمایی بر اساس داستان عاشقانه مانون لسکو ساخته شده‌اند.

مانون لسکو یکی ار مرموزترین قهرمانان زن در تاریخ اجرای اپراهای عاشقانه است؛ زنی با شخصیت چند لایه که گاهی اغواگر است و گاهی ساده و معصوم. دختر جوانی که با اطافیانش متفاوت است و جای خود را در جامعه پیدا نمی‌کند و در واقع از زمانه خود جلوتر است. مانون لسکو عشق خود را قربانی صعود شوالیه از نردبان اجتماعی می‌کند، صرف نظر از این‌که چه عواقبی برای او در پی دارد. او زنی است که هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست. مانون چمدانی را در ایتگاه راه آهن پیدا می‌کند و بدون در نظر گرفتن اخلاقیات، آن را باز می‌کند. داستان اگرچه در ابتدا او را معصوم معرفی می‌کند اما هر چه داستان جلوتر می‌رود، متوجه می‌شویم که او در عین معصومیت به هیچ وجه ساده لوح نیست. بلکه رفتاری از خود بروز می‌دهد که از یک نگاه بیرونی و سطحی بیمارگونه به نظر می‌رسد. رفتارهای مانون در ابتدا او را ساده معرفی می‌کنند، اما به مرور شخصیت او و دیگران تکامل می‌یابند و دست خوش تغییر می‌شوند. اپرای مانون لسکو داستان عشق ناممکن بین یک شوالیه و دختری به نام مانون است و این تلاش در ممکن کردن ناممکن است که حوادث داستان را می‌سازد.

از پیش‌گفتار نویسنده:

«فرد می‌ترسد به این دلیل که مایل به خبرخواهی و سخاوتمندی است، فریب بخورد؛ بیش از حد مهربان و حساس به نظر برسد و ضعیف انگاشته شود؛ در یک کلام، در انجام وظایفی افراط یا اهمال کند که در کُنه مفاهیم عمومی انسانیت و درستکاری به طرزی مبهم و نامشخص نهفته است. در این عدم یقین تنها تجربه یا مصداق است که می‌تواند آن‌طور که باید میل و گرایش دل را مشخص کند. ولی تجربه امتیازی نیست که هر کس بتواند آزادانه برای خود فراهم کند؛ به موقعیت‌های مختلفی بستگی دارد که فرد بنا به حکم تقدیر در آن‌ها قرار گرفته است. بنابراین برای بسیاری، فقط مصداق است که می‌تواند در اجرای فضیلت به مثابه قانون باشد. درست برای چنین خوانندگانی است که آثاری از دست می‌تواند بسی سودمند باشد».