هنوز به پنجم دسامبر سال 1791 مانده بود تا موتزارت این آهنگساز بااستعداد جوان برای همیشه 35 ساله بماند و زمان دیگر از او نگذرد. شبی از شب‌ها مردی با رویی پوشیده به سراغش آمده بود تا قطعه‌ای را در رثای همسرش و برای سال‌مرگ او سفارش بدهد و البته نیمی از مبلغ دستمزد ساخت این رکوئیم یعنی 100 سکه طلا را هم پرداخته بود. رکویئم قطعه‌ای آوازی است که برای اجرا با گروه کر و ارکستر نوشته می‌شود و در سوگ مردگان است.

 رکوئیمی که موتزارت آن را در ر مینور آغاز کرد هرگز به دست خود او به سرانجام نرسید چراکه باور اینکه مرگ در کمین موزیسین نشسته عاقبت او را از پا انداخت و رکوئیمی که برای او قرار بود رنج سختی زندگی و هرمان فقر را بزداید آن را از زندگی تهی کرد. 

هرچند بیماری که با موتزارت از پیش‌ازاین سفارش همراه شده بود عاملی بود تا او خود را با سفارش این موسیقی در مسیر پایان سرنوشت بداند و با این رویکرد رکوئیم سفارش گرفته‌شده از کُنت فرانک فون والسگ را عملاً با این دیدگاه برای خود بنویسد که در حال رفتن از دنیاست. 

کُنت فرانک فون والسگ این قطعه را برای سال‌مرگ همسر خویش سفارش داده بود اما قصدش از پنهان‌سازی خود برای سفارش این قطعه به موتزارت آن بود که بعدها این اثر را به نام خود اعلام کند، کاری که با دیگران نیز کرده بود که البته با عدم سکوت همسر موتزارت این قصد او خنثی شد.  مرگ زودهنگام موتزارت نوشتن این قطعه را نصفه‌نیمه گذاشت اما همسر او از یکی از شاگردانش به نام فرانتس زاور زوسمایر خواست تا قطعه را تمام کند بلکه بتواند مابقی دستمزد را بگیرد و این قطعه عاقبت این‌گونه تکمیل و در سال 1792 تحویل اشراف‌زاده سفارش‌دهنده شد. حالا با گذشت 228 سال از این قطعه همچنان «رکوئیم مس» اثری بزرگ برای سوگواری در کلیسای کاتولیک به همراه موسیقی است که جان آهنگساز نامدار دراثنای آن از بدنش رفته و سوگواره آهنگساز بر خویش را بر آن نقش کرده است.