محمد تقی‌زاده

سینما همیشه در پی خلق شخصیت‌هایی بوده که بتوانند بار دراماتیک داستان را به دوش بکشند. قهرمان و ضدقهرمان دو قطب اصلی‌اند، اما میان این دو، تیپ‌هایی خاکستری شکل گرفته‌اند که نه کاملاً مثبت‌اند و نه تماماً منفی. در سینمای ایران، «لات» یکی از مهم‌ترین این تیپ‌هاست؛ شخصیتی برخاسته از فرهنگ کوچه‌بازاری، ترکیبی از خشونت و غیرت، عشق و انتقام. لات هم می‌تواند قهرمان باشد و هم ضدقهرمان، و همین دوگانگی او را به یکی از جذاب‌ترین شمایل‌های سینمایی بدل کرده است.

اگر در سینمای جهان، گانگسترهای آمریکایی یا سامورایی‌های ژاپنی چنین نقشی را ایفا کرده‌اند، در ایران لات‌ها و لوطی‌ها این جایگاه را داشته‌اند. همان‌طور که مایکل کورلئونه در پدرخوانده یا تونی مونتانا در صورت زخمی همزمان قهرمان و ضدقهرمان‌اند، قیصر یا داش‌آکل نیز چنین جایگاهی در سینمای ایران دارند. این مقایسه نشان می‌دهد که لات‌نگاری در سینمای ایران نه یک پدیده‌ی محلی، بلکه بخشی از سنت جهانی سینما در خلق تیپ‌های خاکستری است.

بهانه گزارش: حذف تاک‌شوی هانی کرده

  هانی کرده، که رسانه‌ها او را گنده‌لات معروف تهران معرفی کرده‌اند، مهمان برنامه‌ی رُک شو شد. این برنامه معمولاً میزبان چهره‌های هنری و ورزشی و بعضا سیاسی است، اما این بار با دعوت از یک چهره‌ی جنجالی، توجه زیادی جلب کرد.

  انتشار گسترده در فضای مجازی :تکه‌های بریده‌شده از این مصاحبه در اینستاگرام و توییتر به‌سرعت دست‌به‌دست شد. کاربران به‌ویژه به عباراتی مثل «یک جای سالم توی بدنم ندارم»، واکنش نشان دادند و آن را نشانه‌ی عادی‌سازی خشونت دانستند.

بسیاری از کاربران این حضور را «سفیدشویی اوباشی‌گری» و «توهین به ارزش‌های مذهبی» تلقی کردند. مقایسه‌ هانی کرده با امام علی موجی از خشم ایجاد کرد و باعث شد هشتگ‌های انتقادی علیه واشقانی و هانی کرده ترند شوند. به‌دلیل شدت واکنش‌ها، بخش‌هایی از مصاحبه درنهایت از پلتفرم‌ها حذف شد، اما همین حذف نیز به بازنشر بیشتر و وایرال شدن انجامید.

پیش از انقلاب

دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی دوران شکوفایی لات در سینما بود. جامعه در حال تغییر سریع بود و شکاف طبقاتی عمیق‌تر می‌شد. در چنین فضایی، لات به نماد مقاومت سنتی بدل شد. قیصر مسعود کیمیایی نقطه‌ی عطف این جریان بود؛ مردی که با غیرت و انتقام‌جویی‌اش صدای اعتراض نسل جوان شد. قیصر محبوب بود چون عدالت را نمایندگی می‌کرد، اما تراژیک بود چون راهش خشونت و مرگ بود. نمونه‌های دیگر مانند کندو و داش‌آکل نیز همین شمایل را تقویت کردند. ابی در کندو جوانی سرکش و بی‌پناه بود؛ داش‌آکل لوطی عاشق‌پیشه‌ای که عشقش به مرجان او را به تراژدی کشاند. لات پیش از انقلاب بیشتر قهرمان تراژیک بود؛ خشن اما محبوب، چون عدالت شخصی و غیرت اجتماعی را نمایندگی می‌کرد.

این تیپ در آن دوران، به‌ویژه برای نسل جوان، جذابیت زیادی داشت. در جامعه‌ای که عدالت رسمی ناکارآمد بود، لات‌ها به قهرمانان غیررسمی بدل شدند؛ کسانی که با قانون شخصی خود، عدالت را برقرار می‌کردند. همین امر باعث شد که لات‌ها در سینمای پیش از انقلاب، محبوبیت گسترده‌ای پیدا کنند.

پس از انقلاب

با انقلاب، فضای فرهنگی تغییر کرد و لات‌ها مدتی از پرده کنار رفتند. دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بیشتر به کاراکترهای مثبت و اخلاقی اختصاص داشت. اما در دهه ۸۰، لات با چهره‌ای تازه بازگشت. مارمولک نمونه‌ای شاخص بود که لات را در قالب طنز بازتعریف کرد و نشان داد مخاطب هنوز به این تیپ علاقه دارد.

در دهه‌های ۹۰ و ۱۴۰۰، لات دوباره جدی شد. شنای پروانه تصویری مدرن و پیچیده از لات ارائه داد؛ شخصیتی درگیر رسانه و روابط محله. مغزهای کوچک زنگ‌زده لات اجتماعی و حاشیه‌ای را نشان داد که قربانی شرایط است. در جرم و درخونگاه نیز لات‌هایی تراژیک و اخلاقی دیده شد. حتی در آثار طنز و عامه‌پسند مثل اخراجی‌ها یا سریال یاغی، این تیپ حضوری پررنگ داشت. لات پس از انقلاب دیگر صرفاً خشونت‌طلب نیست؛ او کاراکتری چندوجهی است که می‌تواند طنزآلود، تراژیک یا اجتماعی باشد.

دلایل محبوبیت

محبوبیت لات‌ها در سینمای ایران دلایل متعددی دارد. آن‌ها بازتاب احساسات جمعی‌اند؛ نماینده‌ی اعتراض و عدالت شخصی. ترکیب خشونت با اخلاقیات مثل وفاداری و رفاقت، جذابیت دراماتیک ایجاد می‌کند. سرنوشت تراژیک و تنهایی‌شان احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد. ریشه‌های فرهنگی و کوچه‌بازاری‌شان نوستالژی ایجاد می‌کند. انعطاف‌پذیری تیپ نیز باعث می‌شود در قالب‌های مختلف ظاهر شوند؛ از قهرمان تراژیک تا طنزآلود. زبان و ظاهرشان بخشی از فرهنگ عامه است و پیوندشان با تاریخ اجتماعی ایران، آن‌ها را ماندگار کرده است.

لات‌ها همچنین به دلیل توانایی‌شان در بازتاب بحران‌های اجتماعی محبوب‌اند. وقتی جامعه با فساد، بی‌عدالتی یا شکاف طبقاتی روبه‌روست، لات‌ها به نماد اعتراض بدل می‌شوند. همین امر باعث شده که در دوره‌های مختلف، بازگشت لات‌ها به سینما با استقبال مخاطبان همراه باشد.

لات‌ها در فیلم‌های شاخص

شمایل لات در سینمای ایران بیش از همه با فیلم‌هایی چون قیصر (مسعود کیمیایی)، کندو (فریبرز صالح)، داش‌آکل (ناصر تقوایی) و بعدها رضا مارمولک (کمال تبریزی) شناخته شد. این آثار هر یک به‌نوعی لات را به مرکز روایت آوردند؛ قیصر به‌عنوان قهرمان تراژیک، ابیِ کندو به‌عنوان جوان سرکش و تنها، داش‌آکل به‌عنوان لوطی عاشق‌پیشه، و رضا مارمولک به‌عنوان بازتعریف طنزآلود این تیپ. در سال‌های اخیر نیز شنای پروانه و مغزهای کوچک زنگ‌زده با شخصیت‌های هاشم و شاهین، لات را دوباره به کانون توجه آوردند و نشان دادند که این تیپ هنوز ظرفیت بالایی برای بازنمایی بحران‌های اجتماعی دارد.

فیلمسازان شاخص در استفاده از لات

کارگردانانی چون مسعود کیمیایی بیشترین نقش را در تثبیت شمایل لات داشته‌اند؛ او با قیصر و آثار بعدی‌اش، لات را به قهرمان محبوب نسل جوان بدل کرد. ناصر تقوایی با داش‌آکل، لات را در قالب لوطی عاشق‌پیشه بازنمایی کرد. در دهه‌های اخیر، پرویز شهبازی با دربند و محمد کارت با شنای پروانه، لات را به کاراکتری اجتماعی و چندلایه تبدیل کردند. حتی فیلمسازانی چون کمال تبریزی در مارمولک و هاتف علیمردانی در درخونگاه، از این تیپ برای روایت‌های طنز یا تراژیک بهره بردند. این فیلمسازان نشان داده‌اند که لات نه‌تنها یک تیپ فرهنگی ماندگار است، بلکه ابزاری برای بازتاب تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران نیز 

محسوب می‌شود.

نقد امروز

با وجود جذابیت‌ها، لات‌نگاری گاه به ابزاری برای جلب توجه قلابی مخاطب بدل شده است. برخی فیلمسازان به‌جای پرداختن عمیق به مسائل اجتماعی، صرفاً با نمایش خشونت یا شمایل لات، تلاش می‌کنند مخاطب را جذب کنند. این رویکرد در کوتاه‌مدت موفق است اما در بلندمدت به سطحی‌نگری و کلیشه‌سازی منجر می‌شود. لات ظرفیت بالایی برای بازنمایی بحران‌های اجتماعی دارد، اما وقتی صرفاً به‌عنوان ابزار سرگرمی یا شوک‌آفرینی استفاده شود، ارزش فرهنگی خود را از دست می‌دهد. بازنمایی بیش از حد خشونت نیز می‌تواند به عادی‌سازی آن منجر شود. مخاطب به‌جای درک تراژدی، ممکن است خشونت را سبک زندگی بپندارد. این خطر به‌ویژه برای نسل جوان جدی است.

از سوی دیگر، رسانه‌های اجتماعی نیز در این روند نقش دارند. بازنشر دیالوگ‌ها و تصاویر لات‌ها در اینستاگرام و توییتر، گاه به محبوبیت سطحی و قلابی منجر می‌شود. مخاطب به‌جای درک عمق شخصیت، صرفاً به ظاهر و زبان او جذب می‌شود. این روند، لات را از کاراکتری فرهنگی به کلیشه‌ای مصرفی بدل می‌کند.

بازخوانی شمایل لات در سینمای ایران نشان می‌دهد که این تیپ از قیصر تا شنای پروانه، مسیری طولانی و پرتحول را پیموده است. پیش از انقلاب، لات قهرمان تراژیک و صدای اعتراض بود؛ پس از انقلاب، کاراکتری چندوجهی و اجتماعی شد. محبوبیت او ریشه در فرهنگ و تاریخ اجتماعی ایران دارد، اما خطر کلیشه‌سازی و جلب توجه قلابی همواره وجود دارد.

برای آینده‌ی سینمای ایران، مهم است که لات‌ها نه صرفاً به‌عنوان ابزار جذب مخاطب، بلکه به‌عنوان آینه‌ای از بحران‌های اجتماعی و فرهنگی پرداخته شوند. تنها در این صورت است که شمایل لات می‌تواند همچنان جذاب، ماندگار و معنادار باقی بماند.