آریا رهنورد

حالا فقط سه هفته به پایان این فصل لیگ برتر باقی مانده اما روایت‌ها و ماجراهای عجیب این لیگ، تمام‌نشدنی هستند. این هفته هم، سطح اول فوتبال ایران، پر از ماجراهای خاص و منحصربه‌فرد بود. ماجراهایی که در نقاط دیگر دنیا، به ندرت اتفاق می‌افتند. نافرمانی گلر از سرمربی تیمش، سقوط یک تیم و جملات عجیب یک گزارشگر، بخشی از ماجراهای خاص این هفته لیگ هستند. تا سه هفته دیگر، سرنوشت قهرمان و دومین تیم سقوط کننده این لیگ هم مشخص خواهد شد.

گفتم این طرفی، گلر آن طرفی پرید

این عجیب‌ترین و شاید باورنکردنی‌ترین ماجرای این هفته لیگ برتر بود. در جریان مسابقه سایپا و استقلال، آبی‌ها صاحب یک پنالتی شدند. فراز کمالوند که شناخت نسبتا خوبی از مهره‌های استقلال داشت، به گلر تیمش توصیه کرد که به یک جهت خاص شیرجه بزند. او حتی به گلر تضمین داد که اگر در این شرایط و با انتخاب این جهت گل دریافت کند، هیچ خطایی متوجه او نخواهد بود. با این حال گلر سایپا به شکل عجیبی تصمیم گرفت جهت مخالف را برای شیرجه در نظر بگیرد و پنالتی استقلال هم به سادگی به تور دروازه رسید. این اتفاق سرمربی سایپا را از شدت عصبانیت، در مرز انفجار قرار داد. او پس از مسابقه، چندین بار تاکید کرد که دروازه‌بان تیمش در زمین، خلاف حرف او را در زمین مسابقه پیاده کرده است. سنگربان سایپا حالا باید در انتظار برخورد سخت سرمربی تیمش باشد. بعید است که او دیگر تا پایان فصل، شانسی برای حضور در ترکیب نارنجی‌ها داشته باشد. اوضاع برای این باشگاه به شدت حساس است و هر اشتباه، می‌تواند به قیمت سقوط این تیم تمام شود.

آن‌که اشتباه کرد، فرهاد نبود!‌

جدایی فراز کمالوند از استقلال پس از یک دوران کوتاه، سروصدای زیادی در محافل رسانه‌ای استقلال به راه انداخت. وقتی آبی‌ها در اولین مسابقه‌ها بدون این مربی نتیجه نگرفتند، خیلی‌ها دست روی این نکته گذاشتند که مجیدی از جدایی دستیارش متضرر شده و بدون کمالوند نمی‌تواند تیمش را در بهترین فرم قرار بدهد. گذر زمان اما کاملا خلاف این فرضیه‌ را ثابت کرد. حالا استقلال تیمی است که در هفت نبرد گذشته، 6 پیروزی را جشن گرفته و هیچ شکستی نداشته و فراز کمالوند، سرمربی تیمی به شمار می‌رود که این روزها با خطر سقوط دست و پنجه نرم می‌کند. البته که فراز، کمک خوبی برای فرهاد بود و قرار گرفتنش روی نیمکت برای آبی‌ها مفید به نظر می‌رسید اما به نظر می‌رسد بعضی‌ها تاثیر این حضور را بیش از حد بزرگ کرده بودند. مجیدی بدون فراز هم، هیچ مشکلی برای هدایت استقلال ندارد و می‌تواند تیمش را به طرف اهداف بزرگ بکشاند. شاید اگر فرهاد از ابتدای این فصل سرمربی باشگاه بود، استقلال حالا شانس به مراتب بیشتری برای بردن رقابت‌های لیگ برتر داشت.

برو و عذرخواهی کن‌!

این هفته لیگ برتر، یک صحنه دلچسب و تماشایی هم داشت. در جریان نبرد پرسپولیس و آلومینیوم اراک، بازیکن آلومینیوم برخورد سختی با محمدحسین کنعانی‌زادگان داشت و جای استوکش هم روی بدن مدافع پرسپولیس باقی ماند. درست در لحظاتی که این بازیکن در حال دور شدن از صحنه بود، علیرضا منصوریان با صدای بلند از او خواست که به سراغ کنعانی‌زادگان برود و از او عذرخواهی کند. شاید در فوتبال روز دنیا، این اتفاق کاملا بدیهی باشد اما مدت‌های مدیدی است که تماشای چنین صحنه‌هایی را در فوتبال ایران از یاد برده‌ایم. این اتفاق حتی اگر برای نمایش صورت گرفته باشد، باز هم تحسین‌برانگیز است. چیزهایی در فوتبال وجود دارند که از «رقابت» مهم‌تر هستند. در لیگ برتر ایران اما معمولا تیم‌ها فقط برای بردن بازی می‌کنند و به هیچ مساله دیگری اهمیت نمی‌دهند. مدت‌هاست که «لذت» تماشای چنین لحظاتی را فراموش کرده‌ایم و حالا باید از علیمنصور تقدیر کرد که نشان داده اخلاق در لیگ برتر اگرچه نیمه جان شده اما هنوز کاملا از بین نرفته است!‌

برای هوادارها، پیشنهادت را رد کن!‌

محمدحسین کنعانی‌زادگان، پس از برخورد سخت با بازیکن آلومینیوم، دوباره از فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کرد تا درباره عشق و علاقه‌اش به باشگاه پرسپولیس و هوادارانش، شعار سر بدهد. او در حالی که جای استوک بازیکن حریف را به دوربین‌ها نشان می‌داد، تاکید می‌کرد که برای هوادارها، حتی سرش را هم می‌دهد! اینکه یک مدافع حتی از یک برخورد فوتبالی که خودش در رقم خوردن آن سهمی نداشته، این چنین استفاده می‌کند در نوع خودش جالب است اما از آن جالب‌تر اینکه هوادارها، خیلی زود ادعاهایی شبیه به این را راستی‌آزمایی خواهند کرد. اگر واقعا تماشاگران پرسپولیس، تا این اندازه برای محمدحسین مهم هستند، شاید بد نباشد که او قید پیشنهاد قطری‌اش را بزند و حداقل تا پایان رقابت‌های این فصل لیگ قهرمانان آسیا در جمع سرخ‌ها باقی بماند. اگر او واقعا همان‌طور که می‌گوید به پرسپولیسی‌ها اهمیت می‌دهد، انجام چنین کاری نباید برایش غیرممکن باشد. البته که در فوتبال حرفه‌ای، پیوستن به یک باشگاه خارجی و رفتن به یک تیم ثروتمندتر، اصلا جای ایراد گرفتن ندارد اما چنین تصمیم‌هایی با شعارهای همیشگی فوتبالیست‌های ایرانی نمی‌خواند. ظاهرا کنعانی هم در مسیر شجاع خلیل‌زاده قرار گرفته است. او نمی‌داند اما هرچقدر که این روزها برای طرفداران تیم ادا و اطوار به خرج بدهد، در زمان ترک باشگاه با واکنش‌های تند و تیزتری روبه‌رو خواهد شد. با این روند کنعانی‌ خیلی زود وادار به بستن کامنت‌های صفحه اینستاگرامش خواهد شد!

دقیقه مرگ

این باور هنوز در فوتبال ایران جا نیفتاده که وقت‌های اضافه یک مسابقه فوتبال هم می‌توانند وقت اضافه داشته باشند. یعنی کافی است یک تیم پس از پایان وقت‌های تلف شده به گل برسد که جار و جنجال، تمام فضای استادیوم را پر کند. این هفته در دیدار گل گهر و تراکتورسازی، چنین اتفاقی رخ داد. داور برای این نبرد پنج دقیقه وقت اضافه گرفت اما گل عباس‌زاده در دقیقه نود و ششم به ثمر رسید. بلافاصله، صدای اعتراض اعضای کادر فنی گل گهر بلند شد و داور در یک بازه زمانی بسیار کوتاه، سه کارت قرمز به نیمکت‌نشینان گل گهر نشان داد! به هر حال اینکه گلی تنها یک دقیقه پس از پایان وقت‌های اضافه به ثمر رسیده باشد، اصلا هم چیز عجیب و غریبی نیست. چراکه داورها برای وقت‌های تلف شده هم، وقت تلف‌شده می‌گیرند. با این حال اعتراض به عملکرد داور عملا پای ثابت همه دیدارهای گل گهر سیرجان شده است. اگر آنها به اندازه‌ای که برای اعتراض به داوری زمان می‌گذارند برای تمرین با علیرضا حقیقی انرژی مصرف کرده بودند تا این گلر روبه‌روی هر توپ ساده‌ای تسلیم نشود، اتفاقات به مراتب بهتری در این فصل برای سیرجانی‌ها رخ می‌داد.

عزت، قرنیه مشکی!‌

از وضعیت گزارشگران لیگ برتر ایران که دیگر بهتر است چیزی نگوییم. وضعیت آنها طوری است که انگار می‌خواهند به هر قیمتی و در هر شرایطی، فقط و فقط برای «وایرال» شدن تلاش کنند. حتی تصورش هم عجیب است که گزارشگر اصفهان گل عزت‌ا... پورقاز به حریف سپاهان را با جملاتی مثل «عزت قرنیه مشکی» و «چارخونه کشتی» جشن می‌گیرد! جملاتی که به یک آهنگ معروف از موسیقی زیرزمینی اختصاص دارند. این گزارشگرها اگر تنها کارشان را انجام بدهند و مسئولیت خودشان را بر عهده بگیرند، خیلی موفق‌تر خواهند بود اما علاقه زیاد به دیده شدن به هر قیمتی، عملا آنها را در محاصره یک ابتذال عمیق قرار داده است.

شب بخیر آقای زنوزی

سقوط ماشین‌سازی به عنوان اولین تیم از لیگ برتر بیستم خیلی زود قطعی شد. هنوز سه هفته تا پایان فصل باقی مانده اما ماشین در فصل آینده، بخشی از لیگ برتر نخواهد بود. این اتفاق، شاهکار تاریخی زنوزی است که از وقتی مالکیت این باشگاه را در دست گرفت، اوضاع برای ماشینی‌ها فقط بد و بدتر شد. معمولا مالکیت خصوصی، قرار است یک باشگاه را خوشبخت کند اما در فوتبال تبریز، چنین قاعده‌ای وجود ندارد. باید به زنوزی و تیمش خسته نباشید گفت که ماشین‌سازی را از میانه‌های جدول تحویل گرفتند و تیمی را تحویل دادند که این‌چنین ساده و بی‌دردسر، به دسته پایین‌تر سقوط کرد.