آریا طاری

پنجشنبه در تبریز، روز معمولی نخواهد بود. خورشید که غروب کند، چراغ‌های ورزشگاه یادگار روشن می‌شوند تا صحنه‌ یکی از دراماتیک‌ترین، حیثیتی‌ترین و شاید خونین‌ترین نبردهای فصل فوتبال ایران را نورافشانی کنند. اینجا لیگ برتر نیست که فرصت جبران باشد؛ اینجا جام حذفی است. جام شگفتی‌ها، جام اشک‌ها و لبخندها. جایی که مساوی معنا ندارد و سوت پایان، حکم مرگ رویاهای یک تیم و صعود دیگری را امضا می‌کند. پرسپولیس و تراکتور؛ دو قطب سرخ فوتبال ایران، این‌بار در مرحله یک‌هشتم نهایی به هم رسیده‌اند. دیداری معوقه که سرنوشت یکی از مدعیان اصلی قهرمانی را مشخص می‌کند. اما این بازی، فقط یک مسابقه فوتبال نیست؛ این بازی، جنگ خاطرات، کینه‌ها و اثبات‌هاست. 

بازی امروز، تقابل دو سبک متفاوت است. پرسپولیس با اوسمار، روی زمین بازی می‌کند. پرسپولیس سعی خواهد کرد با حفظ توپ، جو ورزشگاه را آرام کند و در لحظات مناسب نیش بزند. اما تراکتور با اسکوچیچ، تیمی زهردار در انتقال توپ است

قبل از هر چیز بیایید فلش‌بک بزنیم به آخرین تقابل دو تیم در لیگ. روزی که اوسمار ویرا، سرمربی فعلی پرسپولیس تازه جای هاشمیان را گرفته بود و از همین رو مجبور شد ۹۰‌ دقیقه حرص و جوش را روی سکوهای ورزشگاه تحمل کند. آن روز، لب خط در اختیار کریم باقری بود؛ اسطوره‌ای که حضورش وزن نیمکت را بالا برده بود. پرسپولیس آن روز تا لبه‌ پرتگاه رفت اما سقوط نکرد. اما امروز داستان متفاوت است. اوسمار دیگر تماشاگر نیست. او حالا ژنرال اول ارتش سرخ است. او باید در جهنم یادگار، جایی که صدای سوت و طبل کرکننده است، تیمش را هدایت کند. برای اوسمار، این بازی حکم یک آزمون بزرگ را دارد. او در لیگ عالی کار کرده و تیم را چندباری به صدر رسانده (البته به صورت موقت)، اما جام حذفی، تخصص می‌خواهد. یک تعویض اشتباه، یک لحظه غفلت و تمام! اوسمار می‌خواهد ثابت کند که آن تساوی در لیگ، حاصل دوری او از نیمکت بوده و حالا که سکان را در دست دارد، می‌تواند کشتی تراکتور را غرق کند. 

خاطره‌ بازی لیگ هنوز تازه است. تراکتور برنده بود، هواداران جشن گرفته بودند که ناگهان... باکیچ! آن ضربه ایستگاهی هنرمندانه، آن کات مرگبار و توپی که به تور چسبید، هنوز جلوی چشمان بیرانوند رژه می‌رود. باکیچ آن روز فرشته نجات شد. حالا خبر ترسناک برای تبریزی‌ها این است؛ باکیچ برگشته است. هافبکی که مدتی را با مصدومیت دست و پنجه نرم می‌کرد، حالا آماده‌ رزم است. او انگیزه‌ای مضاعف دارد. می‌داند که راه دروازه تراکتور را بلد است. بازگشت او به ترکیب، دست اوسمار را برای طراحی حملات، شوت‌های از راه دور و البته ضربات ایستگاهی باز می‌کند. اگر بازی گره بخورد، اگر کار به ضربات کاشته بکشد، نگاه‌ها دوباره به ساق‌های این ستاره دوخته خواهد شد. آیا او می‌تواند دوباره قاتل امیدهای تراکتور شود؟

اما درام اصلی بازی، در ساق‌های چهار بازیکن خاص نهفته است؛ چهار ستاره‌ای که روزگاری قلب تپنده پرسپولیس بودند و حالا پیراهن تراکتور را می‌پوشند. علیرضا بیرانوند، شجاع خلیل‌زاده، دانیال اسماعیلی‌فر و مهدی ترابی. برای این چهار نفر، مسابقه امروز فقط یک بازی نیست، این یک نبرد شخصی است. 

بیرانوند؛ او درون دروازه تراکتور می‌ایستد تا به هواداران سابقش و مدیران پرسپولیس نشان دهد که هنوز عقاب ایران است. او نمی‌خواهد جلوی تیم سابقش گل بخورد. هر سیو او، پیامی است به تهران و شخص پیام نیازمند که در تیم ملی با او رقابت می‌کند و با پیراهن پرسپولیس توانسته محبوبیت بالایی نزد هواداران پیدا کند. 

درام اصلی بازی، در ساق‌های چهار بازیکن خاص نهفته است؛ چهار ستاره‌ای که روزگاری قلب تپنده پرسپولیس بودند و حالا پیراهن تراکتور را می‌پوشند. علیرضا بیرانوند، شجاع خلیل‌زاده، دانیال اسماعیلی‌فر و مهدی ترابی. برای این چهار نفر، مسابقه امروز فقط یک بازی نیست، این یک نبرد شخصی است

شجاع خلیل‌زاده؛ فرمانده خط دفاعی تراکتور. او با تعصب مثال‌زدنی بازی می‌کند. درگیری‌های احتمالی او با مهاجمان پرسپولیس دیدنی خواهد بود. شجاع می‌خواهد دیواری بسازد که هیچ توپ قرمزی (از نوع تهرانی‌اش) از آن عبور نکند. پس از حواشی هفته‌های اخیر شجاع انگیزه‌های زیادی برای به رخ کشیدن توانایی‌هایش به خیلی‌ها دارد. 

مهدی ترابی و دانیال؛ مهندسان حملات تراکتور. ترابی که روزگاری ستاره بی‌چون و چرای پرسپولیس بود، حالا باید علیه هم‌تیمی‌های سابقش دریبل بزند. او انگیزه‌ای ویرانگر دارد تا ثابت کند جدایی‌اش اشتباه پرسپولیس بوده است. دانیال هم که با پیراهن تراکتور به تیم ملی رسیده، انگیزه‌هایی مشابه ترابی دارد. این چهار نفر، کوهی از انگیزه و شاید خشم هستند. آنها می‌دانند که اگر تراکتور پرسپولیس را حذف کند، نیمی از راه قهرمانی را رفته‌اند و لذت حذف کردن تیم سابق، شیرینی دیگری دارد. 

دراگان اسکوچیچ، سرمربی باهوش تراکتور، جنگ را قبل از سوت داور شروع کرد. مصاحبه‌ روز گذشته او، بنزینی بود روی آتش. او در واکنش به درخشش‌های اخیر اوستون اورونوف (ستاره ازبک پرسپولیس) جمله‌ای گفت که نشان از اعتماد به نفس یا شاید جنگ روانی دارد:«ما بازیکنانی بهتر از اورونوف داریم.» این جمله دو لبه دارد؛ از سویی او به بازیکنان خودش اعتماد به نفس داده است. او خواسته بگوید از نام اورونوف نترسید، شما خودتان ستاره‌اید. اما از سوی دیگر او اورونوف را تحریک کرده است. ستاره ازبک حالا می‌آید تا به اسکوچیچ ثابت کند که بهترین کیست. از طرفی، وینگرهای تراکتور حالا زیر فشارند تا ثابت کنند واقعا از اورونوف بهترند. اسکوچیچ ادعا کرده بازیکنانش بهترند؛ زمین یادگار، دادگاه اثبات این ادعاست. 

تا همین چند روز پیش، محل برگزاری بازی محل مناقشه بود. کیفیت چمن، زیرساخت‌ها و حواشی، باعث شده بود شایعاتی مبنی بر برگزاری بازی در ورزشگاه بنیان دیزل یا جای دیگر شنیده شود. اما محمدرضا زنوزی، مالک متمول تراکتور، با یک دستور قاطع به حاشیهها پایان داد؛ بازی باید در یادگار امام برگزار شود. چرا؟ چون زنوزی خوب می‌داند که یادگار، فقط یک ورزشگاه نیست؛ یک سلاح است. استادیوم یادگار، با آن گنجایش عظیم و معماری خاصش که صدا را در خود حبس می‌کند، برای هر تیم مهمانی ترسناک است. پنجشنبه، سکوها سرخ سرخ خواهند بود. پرشورها (تی‌تی‌ها) می‌آیند تا جهنمی برای پرسپولیس بسازند. حضور در دره‌ یادگار، تمرکز را از هر تیمی می‌گیرد. دستور زنوزی، یک فرمان استراتژیک بود برای استفاده از یار دوازدهم. پرسپولیس اوسمار باید پوست‌کلفت باشد. آنها باید علاوه بر ۱۱‌ بازیکن داخل زمین، با ۷۰‌ هزار نفر روی سکوها هم بجنگند. 

شاید بهتر باشد کمی هم فنی به این بازی نگاه کنیم. بازی امروز، تقابل دو سبک متفاوت است. پرسپولیس با اوسمار، روی زمین بازی می‌کند. اتکا به تکنیک اورونوف، نفوذهای میلاد محمدی و بازیسازی سروش و حالا شوت‌های باکیچ. پرسپولیس سعی خواهد کرد با حفظ توپ، جو ورزشگاه را آرام کند و در لحظات مناسب نیش بزند. اما تراکتور با اسکوچیچ، تیمی زهردار در انتقال توپ است. پاس‌های خط‌کشی شده‌، فرارهای ترابی و قدرت تمام‌کنندگی مهاجمان‌شان، خطرناک است. تراکتور احتمالا با فشار تماشاگران، هجومی شروع می‌کند تا گل اول را بزند. میانه میدان؛ جایی که جنگ فیزیکی و تکنیکی رخ می‌دهد. هر تیمی که کمربند میانی را ببرد، بازی را برده است. 

کلام آخر؛ ساعت‌ها به کندی می‌گذرند. تبریز آماده‌ پذیرایی از یک حماسه‌ دیگر است. آیا پرسپولیس می‌تواند با اوسمار و ستاره‌های احیا شده‌اش، از دل جهنم یادگار، بلیت صعود را بیرون بکشد و تراکتور را در خانه تحقیر کند؟ یا اینکه تراکتور با ارتش پرشورها و ستاره‌های انتقام‌جو، پرسپولیس را قربانی می‌کند و جام حذفی را به رنگ خود در می‌آورد؟ باکیچ آماده‌ شلیک است، بیرانوند آماده‌ پرواز و اورونوف آماده‌ جادو. اسکوچیچ کری خوانده و اوسمار سکوت کرده. همه چیز مهیای انفجار است. پنجشنبه‌شب، یکی رستگار می‌شود و دیگری باید با سری پایین، نظاره‌گر جشن رقیب باشد. کمربندها را ببندید؛ ال‌کلاسیکوی حذفی، شوخی‌بردار نیست.