پس از اجرایی شدن قانون منع بکار گیری کارکنان بازنشسته و به دنبال آن خداحافظی فریدون شهبازیان بازنشسته صداوسیما از ارکستر ملی، «اکبر صفی پور» مدیرعامل بنیاد رودکی و «امید صدیق» مدیرکل روابط عمومی و امور بین‌الملل این بنیاد در مصاحبه‌های جداگانه با رسانه‌ها اعلام کردند که به‌زودی رهبر دائم ارکستر ملی انتخاب و معرفی خواهد شد. 

در همین مدت اندک گمانه‌زنی‌ها بین اهالی رسانه و هنرمندان درباره اینکه رهبر جدید ارکستر ملی چه کسی خواهد بود در فضای مجازی و گفت‌وگوهای حضوری در مورد این‌که نهایتاً چوب رهبری ارکستر ملی در دستان چه کسی قرار خواهد گرفت، آغاز شد. 

خبرگزاری ایرنا به گفتگو با چند نفر از کارشناسان این حوزه پرداخته است که به علت صراحت موزیسین باتجربه‌ای چون علی رهبری، رهبر بلندآوازه ارکستر، و قانونمندی فعال صنفی‌ای چون کیوان فرزین برای خبرگزاری دولتی ایرنا نیز اقدام مثبتی است که تنها به بازتاب نکات مثبت در بدنه دولت نکوشیده و راه گفتگو و پیشنهاد را برگزیده است.

علی رهبری رهبر ارکستر و موسیقیدان بین‌المللی ایران معتقد است ارکستری که امروزه به نام ارکستر ملی ایران شناخته‌شده است جایی در وزارت فرهنگ ندارد و باید به‌جای یافتن رهبر تازه برای این ارکستر به فکر انحلال آن و تأسیس ارکستر سمفونیک ملی بود؛ پیشنهادی که در سال 94 نیز او داد و البته معاون هنری وقت به علت برخی مسایل به این نظر فنی وقعی ننهاد و حاضر شد علیرغم مشکلات مالی شدید و مسایل حاشیه‌ای بار این ارکستر را همچنان بنیاد رودکی بکشد.

کیوان فرزین منتقد موسیقی و نوازنده سنتور معتقد است باید قبل از انتخاب رهبر ارکستر ملی به فکر تدوین اساس‌نامه باشیم. او در پاسخ خود به خبرگزاری ایرنا چنین نظری دارد: « به اعتقاد من پیش از اینکه بر روی افراد یا فرد خاصی متمرکز شویم باید توجه کنیم که روال و چارچوب این انتخاب به چه صورت خواهد بود؛ که متأسفانه در ارکسترهای ما چارچوب و معیار مشخصی برای این کار وجود ندارد. در تمام دنیا برای همه ارکسترها یک اساس‌نامه وجود دارد که از انتخاب رهبر تا اختیارات او را مانند تمام شئون دیگر ارکستر مدون کرده است. نمونه‌های بین‌المللی این اساسنامه‌ها را که عموماً امتحان هم پس داده در جهان کم نداریم. این چارچوب‌ها به افراد وابسته نیست و در طول سال‌ها تجربه پالایش و اصلاح‌شده است. ما به‌راحتی می‌توانیم با بهره‌گیری از یک شورای فنی متخصص، به‌روز و کارآمد، این اساس‌نامه‌ها را جمع‌آوری کنیم و با بومی‌سازی این اساسنامه‌ها بر پایه شرایط موسیقی و جامعه خودمان به‌واسطه آنها از نوازندگان ارکستر تا رهبر را انتخاب کنیم.»

 علی رهبری در همان زمانی که چوب رهبری ارکستر سمفونیک تهران را در زمان بازگشایی مجدد ارکستر سمفونیک تهران در دست گرفت همواره با تأسیس ارکستری به نام ارکستر ملی ایران مخالف بود. و این مخالفت را با رد جستجو برای جانشینی شهبازیان چنین تشریح می‌نماید: «درباره رهبر ارکستری می‌پرسید که من از اساس با موجودیت آن ارکستر مخالفم. چنین ارکستری نباید جایی در وزارت فرهنگ داشته باشد. با کسی عداوتی ندارم. چون نه کسی می‌تواند جای مرا تنگ کند و نه لزومی می‌بینم که جای فرد دیگری را تصاحب کنم. من برنامه فشرده کاری خود را دارم. مخالفت من به‌هیچ‌عنوان شخصی نیست. این ارکستر یک ارکستر رادیویی بوده که روزهای جمعه برنامه‌های سرگرم‌کننده پخش می‌کرد و هر هنرمندی اثر خود را می‌آورد و آن را با ارکستر اجرا می‌کرد. چیزی که شما به‌شدت تمایل دارید نام ارکستر ملی بر آن بگذارید اصلاً رپرتوار ندارد و داشتن رپرتوار لازمه هر ارکستر و رهبری است. مگر ارکستر گلها نبود؟ اگر قرار است این ارکستر ادامه‌دهنده راه آن ارکستر باشد بهتر است مانند همان هم عمل کند. هنرمندانی مثل مرحوم تجویدی آثار خود را با این ارکستر اجرا می‌کردند و می‌رفتند. جالب اینجاست که در همان زمان آقای شهبازیان نوازنده ویلن این ارکستر بود اما اعتقادی به فعالیت این ارکستر نداشت. از اول با تأسیس ارکستر ملی مخالف بودم. به نظرم بهترین کار انحلال کامل این ارکستر است. علت اصلی مخالفتم این است که اصولاً بنیاد رودکی زیرساخت لازم برای داشتن دو ارکستر را ندارد. نه ساز کافی در اختیار دارد و نه دفتر و سالن تمرین. دلیل اصلی مخالفت من این است که ظرفیت داشتن دو ارکستر در بنیاد وجود ندارد. در حقیقت ارکستر ملی امروز ما ارکستر آقای فخرالدینی است. بعد بسیاری ازجمله شخص من شاهد بودیم که در جلسه‌ای آقای شهبازیان کاری کردند که آقای فخرالدینی عطای ارکستر را به لقایش ببخشند. این ارکستر تاکنون روی اعتبار و عناوین اشخاص سرپا بوده و حمایت‌ها عموماً از روی دوستی و رفاقت اعضای شوراها صورت گرفته است. به همین دلیل اعتقاددارم که الآن بهترین زمان برای انحلال این ارکستر است. هنوز هم اعتقاددارم یک ارکستر برای ما کافی است. هیچ ایرادی ندارد ما ارکستری بنام ارکستر سمفونیک ملی ایران با تعداد زیادی نوازنده داشته باشیم که به‌صورت شناور در اجراهای مختلف جابجا شوند بدون اینکه کسی اخراج شود. با این ایده من هیچ نوازنده‌ای ترس از اخراج شدن و بیکار ماندن نخواهد داشت. واقعاً حیف است این جوانان بااستعداد جوانی و نبوغ خود را صرف نواختن قطعاتی مربوط به چند دهه قبل باکیفیتی نازل بکنند. از طرفی همین ارکستر ملی امروز هرگز رهبری متخصص به خود ندیده است. هم آقای شهبازیان و هم آقای فخرالدینی هنرمندانی قابل‌احترام و دوستان من هستند اما باید بپذیریم که این هنرمندان تخصصی درزمینه رهبری ارکستر ندارند. باید پذیرفت ارکستر ملی همیشه سطح پایین‌تری نسبت به ارکستر سمفونیک دارد.

هر کشوری یک ارکستر ملی دارد. اما آنچه ما در ایران داریم فقط یک ارکستر سطح پایین بانامی زیبا است.  با تکثر ارکسترها کاملاً موافقم و هیچ ایرادی نمی‌بینم که کشورم چندین ارکستر در سطوح مختلف داشته باشد. اما باید بپذیریم با امکانات امروزه وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی جایی برای این ارکستر وجود ندارد. این ارکستر از طریق محبوبیت خواننده‌ها امورات خود را می‌گذراند. این خواننده‌ها به‌قدری خوب و محبوب هستند که در هرجایی کنسرت بدهند مخاطبان خود را خواهند داشت.»

کیوان فرزین نیز درباره انحلال ارکستر ملی چنین می‌گوید: «حدود سال 93 یا 94 بود که آقای علی رهبری هم این ایده را مطرح کرد که بازتاب گسترده‌ای داشت ولی نهایتاً هم عملی نشد. من در آن زمان در مجله فرهنگ و آهنگ با آقایان «بردیا کیارس» و «فرهاد فخرالدینی» به‌عنوان رهبران سابق این ارکستر صحبت داشتیم که همان زمان هم منتشر شد. در طول آن جلسات مشخص شد که اکثریت نوازندگان ارکستر ملی متأسفانه شناخت بالایی از موسیقی ایرانی ندارند و حتی برخی از ایشان این نوع موسیقی، موسیقی موردعلاقه‌شان نیست اما صرفاً به‌واسطه اینکه این ارکستر به‌نوعی برایشان ایجاد شغل کرده است در این ارکستر هستند. در آن جلسات گفته شد که برخی نوازندگان در اجرای درست فواصل ایرانی مشکل‌دارند و یا در بهترین حالت هم اکثراً مسلط به ظرایف موسیقی ایرانی نیستند. مثلاً من فکر نمی‌کنم شما در رپرتوار اجرایی ارکستر ملی به‌راحتی قطعه‌ای در دستگاه سه‌گاه پیدا کنید. چرا؟ چون به قول آقای فخرالدینی «سه‌گاه اصلاً تامپره پذیر نیست.». من به‌واسطه همین مسائل معتقدم که اگر قرار است در بر همان پاشنه بچرخد واقعاً نیازی به ارکستر ملی نداریم و ارکستر سمفونیک هم می‌تواند از عهده تمام وظایف ارکستر ملی به‌خوبی برآید. در اجراهای خاص هم می‌توان مثلاً از نوازندگان سازهای ایرانی یا محلی به‌صورت میهمان دعوت به عمل آورد. مگر تا به امروز ارکستر سمفونیک قطعه نی‌نوا اثر «حسین علیزاده» را چندین بار با دعوت از نوازندگان نی میهمان اجرا نکرده؟»