سعیده علیپور

در هفته‌های اخیر توئیتر فارسی به ناگاه مملو شد از توئیت‌هایی که در آن برخی کاربران از تجاوز و آزارهای جنسی که در گذشته آن را تجربه کرده بودند، سخن به میان آوردند. تجربیاتی تلخ که نه کسی پیشتر میل به بازگو کردن آن را داشت نه حتی بستر طرح آن فراهم بود.

اما گویا این بار برخی کاربران قدیمی و پرمخاطب‌تر توئیتر تصمیم گرفتند با طرح این موضوع، سایر کاربران فارسی را وادارند تا از این راز مگو که اغلب به وقوع گسترده آن اذعان دارند، پرده بردارند.

پرده‌برداری که در بستر سنتی و فرهنگی ایران، آن را پرده‌دری فرد آزاردیده تلقی و او را با صفاتی مشابه به سکوت دعوت می‌کنند. تجربیات ناخوشایندی که همیشه دستخوش پرده‌پوشی شده و امکان رسوایی فرد خاطی و متجاوز را فراهم نکرده و به اعتقاد بسیاری همین کنج امن، متجاوز را برای هتاکی، گستاخ‌تر کرده است.

اندکی پس از راه‌اندازی این موج توئیتری، دو کاربر، با طرح ماجرایی جدید، از دبیر کنکوری نام بردند که در دوره دانش‌آموزی به آنها تعرض کرده و از سایرین خواستند که اگر مورد تعرض این معلم قرار گرفتند، قدم در این راه بگذارند. اما طولی نکشید که آن توئیت‌ها پاک و توئیت‌های جدیدی با مضمون عذرخواهی از آن معلم منتشر شد و بعد از آن نیز، حساب کاربری آن دانش‌آموزان غیرفعال شد.

هرچند دیگر کاربران با هشتگ کردن نام این معلم، به این موضوع پرداختند و روایات متعدد و پرشمار مشابه دیگری از دانش‌آموزانی که توسط این معلم مورد تعرض و آزار قرار گرفتند، توئیت کردند.

تجاوز جنسی  چیست؟

رابطه جنسی خشونت‌آمیز و اجباری که معمولا از سمت مردان علیه زنان، کودکان یا حتی مردان انجام می‌شود، را تجاوز جنسی قلمداد می‌کنند.

در بسیاری از مواقع این رابطه جنسی اجباری فقط به یک خاطره بد محدود نمی‌شود و می‌تواند تبعات وحشتناکی برای ادامه زندگی قربانی داشته باشد، تبعات روانی که شاید هیچوقت حل نشوند. گاهی تاثیر مخرب این موضوع ده‌ها سال یا نسل‌ها را در برمی‌گیرد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مادامی که این موضوع بدون مجازات و نادیده گرفته شود، فرهنگ فراگیری ایجاد می‌شود که در آن خشونت جنسی به اتفاقی عادی تبدیل می‌شوند و به راحتی در جوامع اتفاق می‌افتد.

اما نگاهی به آمار تجاوز در سرتاسر دنیا نشان می‌دهد که سال‌هاست که این موضوع همچنان در کشورهای مختلف اعم از توسعه‌یافته و توسعه‌نیافته رخ می‌دهد. حتی آمار رسمی منتشر شده از سوی سازمان ملل در سال 2019 نشان می‌دهد کشورهایی توسعه‌یافته‌ای مثل سوئد، بلژیک و آمریکا نیز با موارد متعدد آزار مواجه هستند. گرچه در مقابل در برخی از کشورها، به خصوص کشورهای خاورمیانه آمارهای پایینی از این موضوع گزارش می‌شود. آمارهایی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دقیق نیست و با وجود وقوع تجاوز جنسی در بسیاری از این کشورها، گزارشی از آن ثبت نمی‌شود. این در حالی است که تخمین زده شده است که حداقل ۳۵ درصد زنان در طول زندگی خود به نوعی با آزار و اذیت جنسی روبرو شده‌اند.

آماری در ایران نداریم

اگر مشتری هر روزه اخبار حوادث رسانه‌ها باشید، شاید کمتر روزی باشد که با خبری ناخوشایند در مورد تجاوز و تعرض به زنان، کودکان یا حتی مردان برخورد نکرده باشید، اخباری که هیچ گاه نمی‌توان از آن به آمار منسجمی رسید و بر اساس آن وضعیت ایران را مورد بررسی قرار داد.

به اعتقاد برخی کارشناسان یکی از دلایل نبود آمار منسجم در این باره، رسوخ فرهنگ کتمان وقوع تجاوز جنسی در قوانین کشور است. به طوری که هیچ دستگاهی متولی جمع‌آوری و گزارش این اطلاعات در کشور نیست و هر کدام از ارگان‌ها اعم از پزشکی قانونی، بهزیستی، معاونت زنان و ... بعضا آمارهای پراکنده‌ای را در این باره آن هم به ندرت اعلام می‌کنند و نمی‌توان از این آمارها شناخت صحیحی نسبت به وقوع این جرم در کشور پیدا کرد.

چه بسیارند کودکان یا حتی بزرگسالان که مورد تجاوز قرار می‌گیرند و به جای شکایت و پیگیری، از شرم و خجالت چیزی به زبان نمی‌آورند؛ و در مقابل، متجاوز با تهدید به افشا یا پخش‌کردن فیلم لحظه‌ تجاوز حتی به اخاذی از قربانی می‌پردازد

مثلا در معدود آمار رسمی اعلام شده چندی پیش رضا جعفری، رئیس اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، به ایرنا گفته بود: «اولین گروه سنی زنان قربانی خشونت، ۳۰ تا ۳۴ سال، بعد از آن ۳۵ تا ۳۹ سال و سپس ۲۵ تا ۲۹ سال هستند».

 در قانون ایران نیز هر چند برای متجاوز جنسی مجازات اعدام در نظر گرفته شده است، ولی در حقیقت این نوع مجازات و تعریف حدود تجاوز جنسی موجب شده تا در عمل صرفاً مرتکب‌های تجاوز‌های گروهی و سازمان یافته، به مجازات محکوم شوند.

لاپوشانی فرهنگی

اما علاوه بر این شاید بتوان، فرهنگ سنتی کشور و منطقه را هم در تشدید این موضوع دخیل دانست. به طوری که بسیاری از افراد از بیان تجاوزی که تجربه کرده‌اند به دلیل ترس از آبرو خودداری می‌کنند یا با بی‌توجهی به آن از شکایت از فرد خاطی منصرف می‌شوند.

به گفته سعید مدنی، جامعه‌شناس، ۸۰ درصد موارد تجاوز جنسی در ایران گزارش نمی‌شود.

او در گفت‌وگو با شرق، با بیان اینکه بیشترین آمار تجاوز جنسی مربوط به استان تهران است، گفت که میزان تجاوز در این استان سالانه ۱۶۵۰ مورد است.

به گفته مدنی نتایج برخی مطالعات موردی نشان می‌دهد که قربانیان تجاوز در استان کهگیلویه‌وبویراحمد میانگین سنی ۲۰ سال داشته‌اند و برخی قربانیان ۷ ساله بوده‌اند.

او گفت: «یک مطالعه موردی دیگر نشان می‌دهد که در استان اصفهان میانگین سنی قربانیان تجاوز جنسی ۲۳ سال بوده است».

این جامعه‌شناس با تاکید بر اینکه حمایت از قربانی تجاوز در قانون ایران حداقلی است، تصریح کرد: «هیچ ارزیابی دقیقی از قربانیان تجاوز در کشور نداریم».

نیاز به تابوشکنی

شاید بسیاری از ما هنور خبرهای هولناک خفاش شب، بیجه و ... را در خاطر و خبرهایی که در سال‌های اخیر رسانه‌ای شده را پیش چشم داشته باشیم. مثل تعرض و مرگ چندین دختر بچه در سال‌های اخیر یا تعرض گروهی به دانش‌آموزان مدرسه‌ای در غرب تهران.

پرونده‌ تعرض جنسی در ایران، گرچه به گفته مسئولان قطور نیست، اما کارشناسان معتقدند این تنها نوک صخره یخی است که از آب بیرون زده است. چه بسیارند کودکان یا حتی بزرگسالان که مورد تجاوز قرار می‌گیرند و به جای شکایت و پیگیری، از شرم و خجالت چیزی به زبان نمی‌آورند؛ و در مقابل، متجاوز با تهدید به افشای آن یا پخش‌کردن فیلم لحظه‌ تجاوز حتی به اخاذی از قربانی می‌پردازد.

در برخی از کشورها، به خصوص کشورهای خاورمیانه آمارهای پایینی از تجاوز جنسی گزارش می‌شود. آمارهایی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دقیق نیست و با وجود وقوع تجاوز جنسی در بسیاری از این کشورها، گزارشی از آن ثبت نمی‌شود

 در همین باره امیرحسین پویا، پژوهشگر و فعال اجتماعی در یادداشتی می‌گوید:«اولین پایه‌ تجاوز و تعرض جنسی، بحث فرهنگ است: برخورد نادرست اجتماع و چشم‌پوشی از بحث‌های متفاوت جنسی، حتی ذات نیازهای جنسی؛ نظام آموزش و پرورشی که حتی زحمت پرداختن به آن‌ها را به خود نمی‌دهد؛ دستگاه قضایی که هیچ آماری مربوط به تعرض را منتشر نمی‌سازد ولی در عوض به آمارهای کشورهای غربی می‌پردازد تا آن‌ها را محکوم کند؛ و فرهنگی که قربانی تجاوز و تعرض را تقبیح و تحقیر می‌کند و تقصیر را به گردن پوشش یا جایگاه او می‌اندازد؛ همه‌ این‌ها دست به دست هم می‌دهند تا فرهنگی به نام «فرهنگ تجاوز» را بیافرینند: فرهنگی که در آن مسائل جنسی کوچک شمرده می‌شود، به آسیب‌های آن پرداخته نمی‌شود، گستردگی تجاوز انکار می‌شود و قربانی به جای متجاوز سرزنش می‌شود و نتیجه نهایی آن نیز عادی‌سازی تجاوز است. برای نمونه، بسیاری از دست‌درازی‌های جنسی گرچه نه لزوما اغلب آن‌ها در همه جای دنیا در یک رابطه‌ بالا به پایین رخ می‌دهد، مثلا استاد و شاگرد و در ایران نیز موارد تعرض زیادی در دانشگاه‌ها رخ داده است ولی به دلیل نبود پروتکل ارتباطی مشخص، نظارت مناسب و مجازات متناسب برای افراد متعرض، بسیاری از موارد تعرض درنهایت مسکوت می‌مانند».

 او ادامه می‌دهد: «دیگر پایه‌ تجاوز، نبود عزم جدی برای ریشه‌یابی مسائل جنسی است. تجاوز تنها بخش کوچکی از خروجی پازل پیچیده‌‌ مسائل جنسی در ایران است. طبق گزارش انجمن متخصصان داخلی ایران، سن بلوغ جنسی پسران تا 13 سال و دختران تا 11 سال پایین آمده است و فاصله‌ی زیاد آن تا بلوغ عقلی که معمولا میان 15 تا 17 سال تخمین زده می‌شود و بلوغ اقتصادی که با توجه به شرایط خاص آموزش عالی و سربازی در ایران، برای پسران در حدود 27 سال و برای دختران تا 25 سال تخمین‌زده می‌شود موجب سرکوب جنسی و بیماری‌های جنسی گوناگون می‌شود یا به رفع نیاز جنسی از روش‌هایی غیر از رابطه‌ جنسی می‌انجامد که با توجه به آموزش ناکافی، می‌تواند به افراط بینجامد و در این صورت عوارض مربوط به خود را در پی دارد: سردی در روابط جنسی، ناتوانی در ایجاد ارتباط جنسی مداوم و دیگر مسائلی که روابط جنسی آینده‌ نوجوان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد».