نگاهی به وضعیت مدعیان لیگ برتر
جنون در صدر
جدول ردهبندی لیگ برتر فشرده شده است؛ آنقدر فشرده که انگار دیوارها در حال نزدیک شدن هستند و اکسیژن برای تنفس چهار مدعی اصلی کم آمده است. تفاوت امتیازها به مویی بند است و یک لغزش، جایگاه پادشاهی را به قعر ناامیدی میکشاند. ما اکنون در قلب طوفان ایستادهایم. جایی که چهار قطب فوتبال ایران (سپاهان، پرسپولیس، استقلال و تراکتور) در یک هزارتوی پیچیده تاکتیکی و روانی گرفتار شدهاند. بیایید نگاهی عمیق، تحلیلی و البته احساسی به وضعیت این روزهای لیگ بیندازیم.
آریا طاری
«اگر نتوانم تیم را درست کنم، میروم.» این جمله، شاید کلیدیترین دیالوگ این فصل لیگ برتر باشد. روزی که محرم نویدکیا، اسطوره زردپوشان، این اولتیماتوم دو هفتهای را به خودش و تیمش داد، شاید خوشبینترین هوادار اصفهانی هم فکر نمیکرد که این شوک درمانی، سپاهان را به چنین هیولای ترسناکی تبدیل کند. سپاهان شبیه ققنوسی بود که باید خاکستر میشد تا دوباره متولد شود.
سپاهان محرم، تیمی که چند هفته پیش بوی ناامیدی میداد، حالا ۲۴ امتیازی است و بر قله لیگ تکیه زده است. 6 برد پیاپی در لیگ! این عدد ۶، فقط یک آمار نیست؛ نشاندهنده ثبات، تغییر ذهنیت و بازگشت اعتماد به نفس است
پیروزی یک بر صفر مقابل آلومینیوم در قلعه سخت اراک، فراتر از سه امتیاز ارزش داشت. اراک جایی نیست که هر تیمی به راحتی از آن امتیاز کامل بگیرد. اما سپاهان محرم، تیمی که چند هفته پیش بوی ناامیدی میداد، حالا ۲۴ امتیازی است و بر قله لیگ تکیه زده است. 6 برد پیاپی در لیگ! این عدد ۶، فقط یک آمار نیست؛ نشاندهنده ثبات، تغییر ذهنیت و بازگشت اعتماد به نفس است. محرم نشان داد که مرز بین استعفا و قهرمانی چقدر باریک است. سپاهان حالا نهتنها امتیاز جمع میکند، بلکه شخصیت قهرمانیاش را
بازیافته است.
تیمی که در اراک، زیر فشار حریف، با چنگ و دندان از تکگل خود محافظت میکند، پیامی روشن به تهران میفرستد؛ ما شوخی نداریم. سپاهان حالا فرمانده میدان است، اما آنها میدانند که صدرنشینی در این لیگ دیوانهوار، امنترین جای ممکن نیست؛ بلکه خطرناکترین
نقطه است.
پرسپولیس این فصل، داستان دو نیمه متفاوت است. نیمه تاریک و سرد با هاشمیان که کابوس هواداران شده بود. روزهایی که سرخپوشان حتی مقابل تیمهای پایین جدولی هم حرفی برای گفتن نداشتند و غرور ارتش سرخ لکهدار شده بود. اما فوتبال، بازی لحظهها و تغییرات است.
ورود اوسمار به نیمکت پرسپولیس، شبیه باز شدن پنجرهای رو به نور بود. آمارها دروغ نمیگویند؛ سه برد و یک تساوی در لیگ. پرسپولیس حالا جان گرفته است. برد این هفته مقابل پیکان، مهری بود بر سند بازگشت پرسپولیس به کورس. آنها حالا با ۲۲ امتیاز، سایه به سایه سپاهان حرکت میکنند. نکته تحلیلی مهم درباره پرسپولیس اوسمار، تغییر ریتم بازی است.
کمی پایینتر، در پله ششم، تیمی ایستاده که همیشه معادلات را برهم میزند. تراکتور با ۱۸امتیاز از ۱۲بازی، شاید در نگاه اول از کورس عقب مانده باشد، اما فراموش نکنید؛ آنها یک بازی عقبافتاده دارنداگر تراکتور بازی عقبافتادهاش را ببرد، به ۲۱ امتیاز میرسد و ناگهان خود را چسبیده به استقلال و پرسپولیس میبیند
پرسپولیس دیگر تیمی نیست که در بنبستهای تاکتیکی گیر کند. آنها راه بردن را دوباره یاد گرفتهاند. جلو زدن از رقیب سنتی (استقلال) در جدول، آن هم بعد از آن روزهای تلخ، شیرینی این روزها را برای هواداران دوچندان کرده است. اما یک نکته استراتژیک وجود دارد؛ بهترین اتفاق برای پرسپولیس در حال حاضر چیست؟
تساوی در بازی عقبافتاده بین سپاهان و استقلال. پرسپولیس حالا روی پله دوم نشسته، اما چشمانش به لغزش دو رقیب دیگر دوخته شده است. آنها شکارچیانی هستند که منتظرند طعمههایشان (سپاهان و استقلال) همدیگر را زخمی کنند تا تیر خلاص را بزنند.
و اما استقلال... تیمی که فصل را با شور و حرارت ریکاردو ساپینتو آغاز کرد، حالا در یک گرداب تاکتیکی و روانی گرفتار شده است. ۲۱امتیاز از ۱۲بازی، آمار فاجعهباری نیست، اما برای تیمی که میخواهد قهرمان شود، خوب کافی نیست؛ باید عالی بود. هفتههای اخیر برای آبیها کابوسوار بوده است.
تساوی در دربی، آن هم در شرایطی که برد میتوانست سکوی پرتاب باشد، مانند زهری بود که آرامآرام وارد خون تیم شد. و حالا، تساوی مقابل ملوان. این یعنی از دست دادن چهار امتیاز حیاتی در دو هفته! استقلال صدر را از دست داد و به ردههای پایینتر لیز خورد. ساپینتو حالا تحت فشار است. مردی که با هیجانش کنار خط شناخته میشد، حالا سنگینی نگاههای منتقد را روی شانههایش حس میکند.
مشکل استقلال کجاست؟ آیا تاکتیکهای مرد پرتغالی نخنما شده؟ یا فشار روانی صدرنشینی سابق، ساقهای بازیکنان را لرزان کرده است؟ تحلیلگران میگویند استقلال در تمامکنندگی و حفظ تمرکز دچار مشکل شده است. از دست دادن صدر جدول، ضربه روحی بزرگی است. حالا استقلال باید در بازی عقبافتادهاش مقابل سپاهان نه برای سه امتیاز، بلکه برای بقا در کورس بجنگد. یک لغزش دیگر، میتواند فاصله آنها را با سپاهان و پرسپولیس به درهای پرنشدنی تبدیل کند. ساپینتو باید خشم خود را به انرژی محرکه تبدیل کند، نه عاملی برای تخریب تمرکز تیم.
کمی پایینتر، در پله ششم، تیمی ایستاده که همیشه معادلات را برهم میزند. تراکتور با ۱۸امتیاز از ۱۲بازی، شاید در نگاه اول از کورس عقب مانده باشد، اما فراموش نکنید؛ آنها یک بازی عقبافتاده دارند. تراکتور معمای پیچیده این فصل است. تیمی پرمهره و پرهوادار که در چهار بازی اخیر تنها یک برد دشت کرده است.
دو تساوی پیاپی در هفتههای اخیر، ترمز تبریزیها را کشیده است. اما روایت تراکتوریها متفاوت است. آنها انگشت اتهام را به سمت مردان سیاهپوش نشانه رفتهاند. فریاد «داوری علیه ماست»، ترجیعبند صحبتهای کادر فنی و مدیریتی تراکتور شده است. آیا واقعا داوری عامل افت تراکتور است یا مسائل فنی؟
تحلیلها نشان میدهد تراکتور در فاز هجومی نوسان دارد. اما خطر تراکتور برای مدعیان بالانشین این است که آنها چیزی برای از دست دادن ندارند. تیمی که احساس میکند حقش خورده شده، با انگیزه انتقام وارد زمین میشود. اگر تراکتور بازی عقبافتادهاش را ببرد، به ۲۱ امتیاز میرسد و ناگهان خود را چسبیده به استقلال و پرسپولیس میبیند. غافلگیر شدن توسط تراکتور، اشتباهی است که سه مدعی دیگر نباید مرتکب شوند.
بیایید یک بار دیگر به تابلو نگاه کنیم؛ سپاهان (۲۴ امتیاز) احیا شده، با اعتماد به نفس، اما در تیررس، پرسپولیس (۲۲ امتیاز) آرام، خطرناک و مترصد فرصت با اوسمار، استقلال (۲۱ امتیاز) زخمی، تحت فشار و تشنه بازگشت و تراکتور (۱۸ امتیاز) شاکی، غیرقابل پیشبینی و امیدوار. فاصلهها آنقدر کم است که نفس کشیدن هم سخت شده. یک برد برای استقلال در بازی عقبافتاده میتواند جدول را زیر و رو کند، یک تساوی بین مدعیان، هدیهای برای پرسپولیس است و ادامه نوار بردهای سپاهان، میتواند فاصله را زیاد کند.
لیگ ایران به نقطه جوش رسیده است. هفتههای آینده، جنگ عصبهاست. مربیای برنده است که بتواند هیجان و استرس را مدیریت کند. محرم، اوسمار، ساپینتو و اسکوچیچ، حالا چهار بازیگر اصلی این درام بزرگ هستند. کمربندها را ببندید؛ طوفانی در راه است که شاید قربانیان بزرگی بگیرد. اینجا لیگ برتر ایران است؛ جایی که تا سوت پایان آخرین بازی فصل، هیچ چیز تمام شده نیست.
در ستایش سکوت
در بازاری که فریاد تنها کالای پرمشتری است، در فوتبالی که مربیانش برای بقا، آسمان و ریسمان را به هم میبافند، داور را متهم میکنند و زمین و زمان را مقصر میدانند، یک نفر ایستاده است که شبیه هیچکس نیست. مردی که دکمههای پیراهنش همیشه مرتب بسته شده، چهرهاش سنگی و نفوذناپذیر است و صدایش... صدایش به ندرت از حد یک زمزمه بالاتر میرود. صحبت از محرم نویدکیا است؛ مردی که انگار از سیارهای دیگر به فوتبال ایران تبعید شده تا به ما یادآوری کند که عزت نفس، هنوز نمرده است. بیایید به چند هفته پیش برگردیم. به آن لحظه تاریخی. سپاهان در بحران بود. هر مربی دیگری جای او بود، چه میکرد؟ لیست خریدهای اول فصل را بهانه میکرد؟ از دستهای پشت پرده میگفت؟ یا قولهای توخالی میداد؟ محرم اما کاری کرد که در تاریخ مربیگری ایران بیسابقه بود. او روبهروی دوربینها ایستاد و با همان آرامش ترسناک همیشگیاش، خنجر را برداشت و به سمت خودش گرفت:«دو هفته به خودم فرصت میدهم. اگر نتوانستم تیم را درست کنم، میروم.»
این جمله، یک استعفا نبود؛ یک مانیفست بود. مانیفست مردی که به صندلیاش نچسبیده است. مردی که اعتبارش را از پست و مقام نمیگیرد، بلکه به آن پست اعتبار میدهد. آن اولتیماتوم دو هفتهای، شوکی بود که شاید هیچ فریاد و فحاشیای نمیتوانست به رگهای سپاهان وارد کند. بازیکنان سپاهان فهمیدند که با یک رئیس طرف نیستند، با یک رهبر طرفاند که حاضر است خودش را فدا کند تا تیمش زنده بماند. و نتیجه چه شد؟ 6 برد پیاپی. 6 هفته جنونآمیز که در آن سپاهان از خاکستر ناامیدی برخاست و حالا با ۲۴ امتیاز، بالاتر از سرخابیهای پایتخت، به صدر تکیه زده است. محرم تیم را درست کرد، اما نه با شلاق و جنجال؛ بلکه با صداقت.
شخصیت محرم، معمای بزرگ لیگ ماست. او نماد درد باشکوه است. مگر میشود روزهای بازیگریاش را فراموش کرد؟ آن زانوهای بانداژ شده، آن پاهای تکه پاره که نیمی از عمر فوتبالیاش را در کلینیکهای مونیخ گذراند. اما هر بار که برگشت، بازوبند را بست و با یک پاس ۴۰ متری، دفاع حریف را شکافت. او یاد گرفته است که با درد زندگی کند، با درد بجنگد و با درد پیروز شود. شاید به همین خاطر است که وقتی تیمش گل میزند، مثل دیوانهها بالا و پایین نمیپرد و وقتی گل میخورد، بطری آب را لگد نمیکند. او دردهایی بزرگتر از باختن در یک بازی فوتبال را چشیده است. او میداند که فوتبال، فقط بخشی از زندگی است، نه تمام آن.
در لیگ مربیان پرشروشور، در لیگ ساپینتوها که کنار خط آتشبازی راه میاندازند و اوسمارها که با هیجان برزیلی تیم را تهییج میکنند، محرم نویدکیا مثل یک مجسمه یخی است. اما اشتباه نکنید؛ زیر این یخ، آتشفشانی از هوش و تعصب جریان دارد. سکوت او، سکوت رضایت نیست؛ سکوت تمرکز است. او شطرنجبازی است که وقتی همه دارند سر مهرهها دعوا میکنند، دارد به کیش و مات فکر میکند. پیروزی یک بر صفر مقابل آلومینیوم در اراک، تجلی همین شخصیت بود. یک برد سخت، صبورانه و هوشمندانه. تیمی که یاد گرفته مثل سرمربیاش صبور باشد. تیمی که دیگر با یک گل عقب افتادن، شیرازه ذهنیاش از هم نمیپاشد. محرم، شخصیت خودش را در روح سپاهان دمیده است؛ وقار در پیروزی، و سکوت در شکست.
شاید برای هوادارانی که عادت به شومنبازی دارند، محرم کمی سرد به نظر برسد. اما حقیقت این است که فوتبال ما تشنه همین سردی است. تشنه کسی که مسئولیت بپذیرد. کسی که وقتی میبازد، میگوید من نتوانستم و وقتی میبرد، میگوید بچهها تلاش کردند. محرم نویدکیا، با آن چهرهای که هیچ حسی را لو نمیدهد، حالا خطرناکترین حریف برای پرسپولیس، استقلال و تراکتور است. چون شما نمیتوانید ذهن کسی را بخوانید که حرف نمیزند. شما نمیتوانید کسی را وارد جنگ روانی کنید که اصلا وارد بازی رسانهای شما نمیشود. سپاهان امروز، تصویر تمامقد محرم است؛ تیمی که سرش پایین است، کارش را میکند و بیسروصدا، جامها را نشانه میرود. او به فوتبال ایران ثابت کرد که برای ژنرال بودن، نیازی نیست فریاد بزنی؛ فقط کافی است آنقدر کاریزماتیک باشی که وقتی نجوا میکنی، یک استادیوم ساکت شود تا صدایت را بشنود.
این ۶ برد، فقط سه امتیازهای پشت سر هم نبودند؛ اینها امضای تایید مکتب محرم بودند. مکتبی که میگوید:«مرد، آن است که در طوفان لنگر باشد، نه بادبان.» و محرم، لنگر مطمئن کشتی طوفانزده سپاهان بود که حالا آن را به ساحل آرامش و صدرنشینی رسانده است. چه قهرمان شود و چه نه، او همین حالا هم برنده بزرگ اخلاق و شخصیت در این فوتبال بیرحم است.
دیدگاه تان را بنویسید