تو هنوز هم عقاب هستی

در تاریخ فوتبال ایران، کم‌تر بازیکنی توانسته است محبوبیتی در حد و اندازه‌های احمدرضا عابدزاده داشته باشد. سنگربانی که مثل بسیاری دیگر از چهره‌های سرشناس فوتبال ایران، غریبانه از فوتبال جدا شد و سال‌ها طول کشید تا باشگاه پرسپولیس در جریان یک دیدار تدارکاتی با بایرن‌مونیخ، برای این اسطوره بازی خداحافظی برگزار کند. احمد هنوز هم، یک چهره فراموش‌نشدنی و یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های تاریخ فوتبال ایران است. باورش سخت است که جام جهانی ۹۸ فرانسه، اولین و آخرین حضور این سنگربان بزرگ در جام‌ جهانی بوده باشد.

آریا رهنورد

«منحصر به فرد بودن» اولین عبارتی است که درباره احمدرضا عابدزاده به خاطر می‌آوریم. دروازه‌بانی که شبیه هیچ‌کس دیگری نبود. ستاره‌ای که لباس‌هایی خاص می‌پوشید و در زمین، کار خودش را می‌کرد. مردی که با پشتک و وارو در جریان حساس‌ترین دقایق بازی، به تماشاگرها دلگرمی می‌داد و آمادگی‌اش را به رخ ستاره‌های حریف می‌کشید. سنگربانی که با آن سیو تک‌دست در استرالیا، به تک تک ستاره‌های رقیب نشان داد که ایران روحیه‌اش را نخواهد باخت. احمد را با آن لبخندهای فراموش‌نشدنی به یاد می‌آوریم. با آدامس جویدن در زمین مسابقه، آن پروازهای بلند برای گرفتن توپ و آن حرکاتی که روحیه تیم روبه‌رو را از بین می‌برد. او برای تیم ملی و پرسپولیس، فراتر از یک دروازه‌بان بود. احمد، منبع انرژی و روحیه تیم‌ به شمار می‌رفت و همواره علیه فاجعه‌ای به نام ناامیدی مبارزه می‌کرد. البته با سطح خاصی از توانایی، می‌شود روی خط سرنوشت دروازه‌ها ایستاد، می‌شود دربی را نباخت، می‌شود سوپرسیو داشت، می‌شود پنالتی گرفت و درخشید و تشویق شد و روی جلد روزنامه‌ها رفت اما برای احمدرضا شدن، نیاز به فرمول مرموزی است که تنها نسخه تاریخش را توی ژن‌های او کار گذاشته‌اند. پرواز را از یک جایی، همه پرنده‌ها یاد می‌گیرند اما همیشه عده معدودی هستند که بلندتر می‌پرند. احمدرضا یکی از آنها بود. مهم نیست که او سال‌ها بعد، پشت کانتر یک رستوران در متل قو، چه می‌کند. مهم است که او، میراثی فوق‌العاده برای همه دروازه‌بان‌های تیم ملی به جا گذاشته است. او پس از پایان دوران فوتبال، هرگز تمرین را رها نکرده و هنوز بدنی به شدت آماده دارد. او به لطف همین تمرین‌ها، پسرش را صاحب پیراهن دروازه‌بانی در یک باشگاه اروپایی کرده است. افسوس که اهالی فوتبال ایران، اشتیاقی برای یاد گرفتن انگیزه و جاه‌طلبی از احمدرضا نشان نمی‌دهند اما حتما همه هم‌نسل‌های او، یادشان هست که عابدزاده چطور پس از سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین تمرین‌های گروهی و وقتی مهره‌های دیگر رمقی برای تمرین کردن نداشتند، تازه تمرین‌های انفرادی‌اش را شروع می‌کرد.

محبوبیت زیاد، گاهی برای عابدزاده دردسرساز هم شد. به خصوص در پرسپولیس، افرادی بودند که هرگز نمی‌توانستند چنین محبوبیتی را تحمل کنند. آنها دوست نداشتند توی استادیوم، کم‌تر از دروازه‌بان تیم تشویق شوند و این همان اتفاقی بود که در نهایت، جدایی احمدرضا از فوتبال را رقم زد. پس از آن اتفاق تلخ برای عابدزاده، اوضاع برای او دیگر مثل سابق نشد. البته که دعاهای مردم اثر کرد و عقاب زنده ماند اما او دیگر در لباس تیم ملی ایران دیده نشد. احمد می‌توانست حداقل برای چند سال دیگر، در عضویت تیم ملی باشد اما کادر فنی وقت تیم، اعتمادشان به او را از دست دادند و نتیجه این بی اعتمادی، نتیجه فاجعه‌بار جام ملت‌های 2000 بود. قبل از عقاب، کم‌تر پیش می‌آمد که پوستر یک دروازه‌بان این‌طور به در و دیوارها بچسبد اما عابدزاده، یک تنه نماد جذابیت یک نسل بود. نماد ایستادن مقابل هر حریفی که فکر می‌کند به سادگی شما را شکست خواهد داد. تصور رقم خوردن حماسه ملبورن و پیروزی بزرگ مقابل آمریکا در جام جهانی، بدون احمدرضا هرگز ممکن نیست. او در جریان دو برد بزرگ و تاریخی تیم ملی، یکی از بهترین مهره‌های این تیم بود.

پرواز را از یک جایی، همه پرنده‌ها یاد می‌گیرند اما همیشه عده معدودی هستند که بلندتر می‌پرند. احمدرضا یکی از آنها بود. مهم نیست که او سال‌ها بعد، پشت کانتر یک رستوران در متل قو، چه می‌کند. مهم است که او، میراثی فوق‌العاده برای همه دروازه‌بان‌های تیم ملی به جا گذاشته است

سهم این روزهای فوتبال ایران از عابدزاده در این مرز، فقط خاطره‌هایش هستند. اینجا، طرح پیراهن‌های قدیمی‌اش را به تن گلرها کرده‌اند تا شاید جادوی نقش و نگار و خط و خطوط معجزه‌ای را سر راه آنها قرار دهد. او یک گلر شگفت‌انگیز بود. مردی که به سختی تمرین می‌کرد تا در جریان هر مسابقه، در بهترین فرم ممکن قرار داشته باشد. مردی که وسط هیاهوی هر بازی نیز، به گرم کردن ادامه می‌داد و با مهار سخت‌ترین پنالتی‌ها، تیم ملی را در اوج آمادگی نگه می‌داشت. پایان دوران فوتبال احمد، می‌توانست باشکوه‌تر از این باشد اما 19 سال قبل، عوارض یک جراحی سخت و البته نشانه‌های یک حسادت آشکار، اجازه ندادند او فوتبال را با یک جام ملی و یا یک حماسه باشگاهی ترک کند. با این وجود هنوز هم در تیم ملی، هیچ سنگربانی به محبوبیت استثنایی عابدزاده نرسیده است. ستاره‌ای که راهش را از فوتبال جدا کرده و این روزها مشغول زندگی است اما هنوز رد پای او در خیلی از خاطره‌های مهم تاریخ فوتبال، به چشم می‌خورد.