در روز‌هایی که انتظارات عمومی برای بهبود وضعیت معیشت و توسعه زیرساخت‌های حیاتی کشور بیش از پیش احساس می‌شود، عملکرد وزارت راه و شهرسازی، به ویژه در حوزه‌های کلیدی مسکن، راه‌سازی و حمل‌ونقل، با نقد‌های فزاینده‌ای روبروست. این نقد‌ها نه تنها از سوی کارشناسان و رسانه‌ها، بلکه از دل زندگی روزمره شهروندانی برمی‌آید که وعده‌های ساخت مسکن و توسعه جاده‌ها را به واقعیت زندگی خود گره زده‌اند.

به گزارش اقتصاد24، بخش مسکن، به عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های اجتماعی و اقتصادی، همواره در کانون توجه بوده است. با این حال، کارنامه کنونی در این حوزه، به جای ارائه راهکار‌های پایدار، بیشتر یادآور وعده‌هایی است که در میانه راه، رنگ می‌بازند. طرح‌های حمایتی مسکن، از جمله «نهضت ملی مسکن» که امید بسیاری را در دل اقشار کم‌درآمد و جوانان ایجاد کرده بود، اکنون با سرعت لاک‌پشتی پیش می‌رود و در بسیاری از مناطق، نه تنها به سرانجام نرسیده، بلکه با مشکلات متعدد در تامین زمین، تسهیلات بانکی و ساخت و ساز مواجه است. این ناکارآمدی، بار سنگین قیمت مسکن را بر دوش خانوار‌های ایرانی سنگین‌تر کرده و رویای خانه‌دار شدن را برای بخش عظیمی از جامعه به سرابی دور از دسترس بدل ساخته است. عدم شفافیت در فرآیند اجرا، کمبود منابع و ضعف در هماهنگی بین‌بخشی، از جمله عواملی است که دستاورد‌های بالقوه این طرح‌ها را به شدت تحت‌الشعاع قرار داده است.

فراتر از حوزه مسکن، رگ‌های حیاتی اقتصاد کشور یعنی زیرساخت‌های حمل‌ونقل نیز در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. توسعه راه‌ها، اعم از بزرگراه‌ها، آزادراه‌ها و راه‌های روستایی، با کندی چشمگیری مواجه شده و پروژه‌های نیمه‌تمام، تصویری تیره از وضعیت موجود را به نمایش می‌گذارند. در حالی که نیاز به ارتقاء و ایمن‌سازی شبکه راه‌ها برای کاهش سوانح و افزایش بهره‌وری اقتصادی بر کسی پوشیده نیست، گزارش‌ها حاکی از آن است که بودجه‌های تخصیص‌یافته به بخش راه‌سازی، کمتر از سطح مورد انتظار جذب و هزینه شده است. این وضعیت، علاوه بر تحمیل هزینه‌های پنهان بر اقتصاد ملی، بر ایمنی سفر‌ها و رضایتمندی عمومی نیز تاثیر منفی گذاشته است.

وضعیت حمل‌ونقل ریلی نیز تفاوت چندانی با سایر بخش‌ها ندارد. وعده‌های توسعه خطوط ریلی، نوسازی ناوگان و افزایش سرعت و ایمنی قطارها، تاکنون نتوانسته‌اند به شکل ملموسی در تجربه مسافران و فعالان اقتصادی بازتاب یابند. فرسودگی زیرساخت‌ها، کمبود لکوموتیو و واگن و عدم سرمایه‌گذاری کافی در بخش ریلی، منجر به کاهش سهم این شیوه حمل‌ونقل در جابجایی بار و مسافر شده است. این در حالی است که حمل‌ونقل ریلی، پتانسیل عظیمی برای کاهش ترافیک جاده‌ای، مصرف سوخت و آلودگی 

هوا دارد. 

همچنین، بخش راهداری، که مسئولیت حفظ و نگهداری از شبکه گسترده راه‌ها را بر عهده دارد، با چالش‌های جدی روبروست. کیفیت نامطلوب آسفالت، عدم ترمیم به موقع چاله‌ها و نقاط حادثه‌خیز و کمبود تجهیزات و نیروی انسانی، از جمله مشکلاتی است که نه تنها عمر مفید راه‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه به طور مستقیم بر ایمنی و راحتی تردد شهروندان تاثیر می‌گذارد. این کاستی‌ها، در مجموع تصویری از یک وزارتخانه با پتانسیل‌های عظیم، اما با عملکردی ضعیف و فاقد استراتژی‌های اجرایی قدرتمند را ارائه می‌دهد؛ تصویری که بازتاب آن، در گلایه از تاخیر قطارها، خرابی خودرو‌ها در جاده‌ها و رویای دور خانه‌دار شدن، در سراسر کشور ملموس است.

عملکرد کلی وزارت راه و شهرسازی در دوره فرزانه صادل مالواجرد حکایت از فقدان یک دکترین توسعه بلندمدت و منسجم دارد. چه در جاده‌ها و چه در خانه‌ها، شهروندان با هزینه‌های گزافی از عدم اجرای صحیح برنامه‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند؛ این یعنی ناکارآمدی در محور اصلی توسعه ملی. بحران مسکن در ایران، تحت مدیریت صادق مالواجرد، نه تنها حل نشده، بلکه عمیق‌تر شده است. طرح‌های کلیدی حمایتی، به دلیل شکست در هماهنگی نهادی و عدم تزریق به موقع منابع، به پروژه‌هایی با سرنوشت نامعلوم تبدیل شده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند که تأخیر در ساخت، به معنای افزایش تورمی قیمت نهایی برای مصرف‌کننده مسکن است؛ به طوری که نهضت ملی مسکن تبدیل به صبر ملی شده و امید را از جوانان 

ربوده است.