یک استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی گفت: عبید می‌گوید، آنچه که ما می‌بینیم، دنیا، لذت، منفعت و ماده است و دو راه برای آن پیش‌بینی می‌کند؛ از این جهت تفکر عبید با بسیاری از مبانی مدرنیته هماهنگ می‌شود.

به گزارش ایبنا، مهدی محبتی در نشست مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ عبید زاکانی، ضمن تاکید بر تفکر موجود در پشت اشعار و آثار او گفت: از آنچه که عبید مطرح می‌کند، دریافت می‌شود که آنچه تا‌به‌حال به نام اخلاق، معنویت و فضیلت به ما ارائه کرده‌اند؛ عملاً در تاریخ جامعه بشر خیلی کارایی نداشته است. عبید می‌گوید، آنچه که ما می‌بینیم، دنیا، لذت، منفعت و ماده است و دو راه برای آن پیش‌بینی می‌کند؛ یا اینکه چشمانمان را ببندیم و بگوییم که ما اشتباه می‌بینیم؛ یا اینکه کار دیگری کنیم شاید او موفق‌تر باشد؛ این همان چیزی است که بشر امروز به آن رسیده است؛ یعنی از این جهت تفکر عبید با بسیاری از مبانی مدرنیته هماهنگ می‌شود. وقتی هم که در اروپا رنسانس رخ داد؛ این چهار مکتب، چهارحرف انسان معاصر امروز شد و حداقل ۲۰ فیلسوف پشت آن ایستاده اند.

 سخنران نشست در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برای اولین بار در کل تاریخ فرهنگ ما یک نفر پیدا شده که می‌گوید کل این فرهنگ اشتباه است. عبید می‌گوید این بنیاد‌هایی که اینجا تعریف شده، با ذات بشر هم‌خوانی ندارد. باید آن را عوض کنید تا نتیجه بگیرید و این اولین بار است که در تاریخ تفکر ما یک نفر قد علم می‌کند، که این بنیادها با همه قشنگی ظاهری که دارد، فقط حرف است و قادر به تغییر نیست؛ بنابراین حتی اگر اشتباه هم کرده باشد، جراتش قابل تحسین است.

  محبتی در ادامه به عهد زندگی عبید اشاره کرد و افزود: در قرن هشتم فرهنگ ما دچار تلاشی به معنی کامل شد. مغول تمام بنیادهای تمدنی، فرهنگی و آدم‌های به‌دردبخور را از بین برده و یک نسل بیمار، ضعیف و به‌دردنخور را برجای گذاشت. در چنین وضعیتی که نه چشم‌اندازی از امید و نه روزنه‌ای از نور است؛ همه آدم‌ها در کنار هم، اما تنها هستند. چنین جامعه‌ای را در عهد عبید می‌بینیم و عبید باید این جامعه را توصیف کند.

 او ادامه داد: جامعه عهد عبید از همه سمت دچار پریشانی، ریا، دروغ و فساد، به‌ویژه فساد مالی و جنسی است؛ بنابراین عبید حتی در تصویرسازی قهرمان ملی جامعه یعنی رستم هم، تصویر فردی زشت‌کار ارائه می‌دهد، که در واقع چنین نیست؛ اما عبید از طریق این تصاویر و جمله‌ها می‌خواهد آیین‌های را به مخاطب نشان دهد، که بازتاب‌دهنده وضعیت جامعه اوست استاد دانشگاه زنجان در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: عبید زاکانی پراکنده و پریشیده‌گوی نبوده؛ بلکه سعی کرده حرف‌هایش را در یک چارچوب منطقی معناداری جای دهد؛ اگر همه حرف‌هایی که  عبید زده را فشرده کنیم و عصاره آن را بگیریم، در چهار مکتب فلسفی جای می‌گیرد؛ یکی اصالت ماده در برابر اصالت روح یا معناست؛ دوم اصالت دنیا در برابر اصالت آخرت و سوم اصالت منفعت به جای اصالت فضیلت است؛ دیگر اصالت لذت در برابر اصالت  لذت ندارد.

 وی اضافه کرد: می‌توان گفت که تمام هزلیات عبید درگیرکردن ذهن مخاطب با یکی از این چهار بنیاد است و از این جهت کار عبید در فرهنگ ما بسیار تازه است و اگر آمار بگیریم، تقریبا هیچ یک از بزرگان عالم جرات نکرده که اینطور حرف بزند. در واقع می‌توان گفت در ادبیات جهانی عبید گل سرسبد این ژانر است، که می‌گویند و شریعت را باید این‌گونه دید و زاویه دید را تغییر داده است.