آسو محمدی

همزمان با ماجرای قتل همسر دوم محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران، امام جمعه کازرون به قتل رسید، چهار کولبر جان‌شان را از دست دادند و ستوان دوم آخوندزاده در درگیری به شهادت رسید. اما انگار برای رسانه ملی و مردم، نه قتل یک روحانی، نه شهادت یک مرزبان و نه جان‌باختن چهار کولبر چندان اهمیتی نداشت و تلویزیون ترجیح داد ماجرای عشقی و جنایی شهردار سابق را به شکل ویژه پوشش دهد.

روشن است که همه رسانه‌ها از هر نوع و با هر گرایشی باید اخلاق رسانه را رعایت کنند و در انتشار خبر‌های مختلف در اقصی نقاط کشور جهت‌گیری یکسانی داشته باشند یا درباره اخباری که تأیید نشده و با آبروی افراد سروکار دارد دقت کنند، اما از رسانه‌های رسمی و دولتی این توقع بسیار بیشتر و عملکرد آن‌ها حساس‌تر است. چرا که آنها هستند که به مردم اطلاع‌رسانی می‌کنند. اگر رسانه‌های رسمی پوشش یکسانی در مورد این چهار اتفاق داشتند، یقینا مردم تحلیل درست، درک منطقی و همه جانبه و برداشت‌های دقیقی از همه این اتفاق‌ها داشتند. نگاه یک‌طرفه، جناحی و یک‌سویه این رسانه‌ها زمینه‌های گمراهی مردم را فراهم می‌کند. آیا مرگ چهار کولبر مهم‌تر از مرگ یک نفر نیست؟ اساسا آیا نباید رسانه‌های رسمی که از بودجه بیت‌المال ارتزاق می‌کنند به یک اندازه و بدون جهت‌گیری خبری، سیاسی، جناحی به اخبار نگاه کنند؟ چگونه باید به این اتفاقات نگاه کرد؟ 

همزمان با ماجرای قتل همسر دوم محمدعلی نجفی، شهردار سابق تهران، امام جمعه کازرون به قتل رسید، چهار کولبر جان‌شان را از دست دادند و ستوان دوم آخوندزاده در درگیری به شهادت رسید. اما انگار برای رسانه ملی و مردم ماجرای عشقی و جنایی شهردار سابق اهمیت بیشتری داشت

انتشار فیلم‌هایی از دقایق اول حضور نجفی در اداره آگاهی، نشان دادن اسلحه و تخلیه فشنگ‌های آن توسط خبرنگار، تأکید چندباره بر کشتن «همسر دوم» و گفت‌وگوی تصویری با کسی که در وضعیت عادی نیست، تسلطی بر رفتار و گفتار خود ندارد و هنوز متهم است و دادگاهی برایش تشکیل نشده و حکمی صادر نشده، مجموعه‌ای از رفتار‌های عجیب تلویزیون در عرض دو سه ساعت است که برای همه مردم جای سؤال دارد. در این میان واکنش‌های مردمی و اظهارنظرهایی مانند اینکه «حقش بود»، «خوب شد می‌خواست زن دوم نشه» یا «آخوند مفتخور» و... به این اتفاقات در نوع خود قابل توجه است. مردم و رسانه‌های ما به کدام سمت دارند می‌روند؟ چرا آدرس غلط می‌دهند؟ این سطح از قضاوت کردن دیگران و سقوط اخلاقی از کجا ناشی می‌شود؟ 

ماهی گرفتن از آب گل‌آلود

طبیعی بود که این شوک خبری واکنش‌برانگیز باشد، اما برخورد برخی رسانه‌ها و صداوسیما با این واقعه جای تأمل دارد. روزنامه وطن امروز این موضوع جنایی را با شادمانی مستتر در تیتر و صفحه اول خود «شلیک به قلب اصلاحات» توصیف کرد و صداوسیما نیز در اقدامی منحصربه‌فرد، جلسه بازپرسی از متهم در آگاهی را نیز با کمترین فاصله زمانی روی آنتن برد. این در حالی بود که در مناطق مختلف کشور هم قتل‌هایی در درحال وقوع بود. با این حال از هر طرف که به ماجرا نگاه کنیم، محمدعلی نجفی در دادگاه و در برابر افکارعمومی باید پاسخگوی این عمل خود باشد، اما رفتار غیرانسانی، سیاسی و جناحی برخی محافل و رسانه‌ها با اتفاقی که عواطف مردم ایران را جریحه‌دار کرده است، مصداق بارز «از آب گل‌آلود ماهی گرفتن» است. مصداق بارز تبعیض در اطلاع‌رسانی و بی‌توجهی به بخشی از جامعه است.

پاسخ‌ سیما: هجمه‌ها حاصل حسادت‌ رسانه‌ای است

در این میان، بزرگمهر حسین‌پور، کاریکاتوریست طرحی زده از دو تصویر مربوط به اولین گزارش سیما از خبر بازداشت نجفی، یکی نگاه او در جایگاه قاتل به دوربین از پشت گزارشگر و دیگری صحنه گرفتن تفنگ آلت قتاله در دستان مجری. حسین‌پور این دو تصویر را ترکیب کرده و نوشته «این قاب جنجالی در تاریخ رسانه‌ای‌مان می‌ماند.» بی‌تردید این کارتونیست درست نوشته است. اما واکنش به این انتقادها چه بوده است؟ پاسخ را می‌توان در ویدئوی پخش شده از یکی از بخش‌های خبری سیما دید. جایی که داود فتحعلی‌زاده، گزارشگ

رسانه‌ها یک وظیفه مهم به نام اطلاع‌رسانی یکسان بدون هیچگونه جهت‌گیری دارند، اما هیچ کجای دنیا این وظیفه مساوی با بی‌اخلاقی نیست

عادی‌سازی قتل‌ها و کاهش دادن حساسیت

البته این احتمالا مانیفست معاونت سیاسی سیماست که در پاسخ به انتقادات اجازه پخش پیدا کرده. واکنشی که در جای خود می‌تواند تلخ‌تر از گزارش‌های ابتدایی این گزارشگر باشد. اما آیا کل این بلوا بر سر جا ماندن رقبا در رقابتی خبری است؟ اکبر نصراللهی که زمانی سردبیر اخبار سیما بوده شاید گزینه‌ای مناسب برای تحلیل ساختار تبعیض‌آمیز صداوسیما در اطلاع‌رسانی باشد. او در این‌باره به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «در گزارشی که از تلویزیون پخش شد هم پلیس مرتکب اشتباه شد و هم صداوسیما. اول اینکه با قاتل مثل افراد دیگری که مرتکب قتل می‌شوند، برخورد نشده. آقای نجفی هر مسئولیتی که پیش از این داشته آنجا در جایگاه قاتل است. لباسش، تعامل با ایشان و پذیرایی که قرار است از او انجام شود باید مثل فرد عادی مرتکب قتل باشد. اما متاسفانه هم پلیس این برخورد تبعیض‌آمیز را داشته و هم رسانه ملی و هم خبرنگار.»

نصراللهی ادامه می‌هد: نکته دوم اینکه کاری که صداوسیما و پلیس انجام داده، یک نوع عادی‌سازی اینطور قتل‌ها و کاهش دادن حساسیت این موضوع است و بالابردن آستانه تحمل مردم. یعنی وقتی شما نشان می‌دهی یک قاتل وارد می‌شود، با او دست می‌دهند و به او تعظیم می‌کنند و در اتاق بالاترین مقام پلیس می‌نشیند و از او پذیرایی می‌کنند و با آرامش تمام ایشان حرفش را می‌زند، این رفتار هم قبح قتل و جنایت را تقلیل می‌دهد و هم شاید مشوقی باشد برای آنهایی که زمینه این کار را دارند.»

اطلاع‌رسانی به معنای زیر پا گذاشتن مرزهای اخلاقی نیست

او در پاسخ به این پرسش که چرا رسانه‌ها برخوردهای دوگانه‌ای با دیگر اتفاقات در همان روز داشتند و با توضیح درباره وظایف رسانه‌ها بیان می‌کند: «رسانه‌ها یک وظیفه مهم به نام اطلاع‌رسانی یکسان بدون هیچگونه جهت‌گیری دارند، اما هیچ کجای دنیا این وظیفه مساوی با بی‌اخلاقی نیست. بلکه باید هنر اهالی رسانه در این باشد که در عین اطلاع‌رسانی دقیق و پاسخ به سوالات اساسی مردم، سعی کنند از مرزهای اخلاق فراتر نروند و باید مردم را به این سمت‌وسو ببرند که منتظر بررسی‌ها، تحقیقات پزشکی، پلیس و مجاری‌های رسمی باشند. همچنین رسانه‌ها می‌توانند از تحلیل‌های روانشناسانه، جامعه‌شناختی و مذهبی در گزارش‌های خود استفاده کنند که چطور امکان دارد چنین فردی با این پیشینه، دست به  قتل همسرش بزند؟

این نظر کارشناسی را می‌توان در کنار مولتی مدیایی گذاشت که سایت تبیان، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی منتشر کرده است. سایتی به مدیریت کمیل خجسته، فعال رسانه‌ای اصولگرا که به واسطه مسئولیت‌هایی که داشته رسانه ملی را خیلی خوب می‌شناسد اما به تحلیل علمی ۶ اشتباه رسانه‌ها در پوشش اخبار رسانه‌ای این قتل جنجالی پرداخته است. در این ترکیب تصویر و متن به همان دو قاب معروف اشاره شده و درباره گزارشگر سیما و گزارشی که روی آنتن برد، نوشته شده است: «دانستن حق ملت است اما این حق نباید باعث آسیب اجتماعی و نقض حقوق دیگران شود.»

مسئله مهم نحوه برخورد با نجفی بود

از سوی دیگر عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری درباره انتشار فیلم‌های خبری که از سوی صدا و سیما در ساعات اولیه دستگیری محمدعلی نجفی پخش شد، با بیان اینکه این تقریباً اولین بار است که چنین فیلم آشکار و صریحی از اقرار و اعتراف یک متهم به قتل در تلویزیون ایران پخش می‌شود، به «ایرنا» می‌گوید: در سایر پرونده‌ها معمولاً انتشار چنین فیلم‌هایی مسبوق به سابقه نیست. فارغ از اینکه این فیلم به نفع نجفی بود یا نه، سؤالات زیادی را در اذهان عمومی ایجاد کرد که چرا با متهمان دوگانه برخورد می‌شود؟ در واقع تبعیض در این فیلم آشکارا دیده شد. البته اینکه نجفی با لباس رسمی حاضر شده و لباس متهم را بر تن نداشت، مسأله‌ای طبیعی بود، چراکه پرونده در مرحله تحقیقات اولیه قرار داشت و هنوز متهم به زندان نرفته بود. اما مسئله مهم نحوه برخورد با نجفی بود که سؤالات زیادی را برای مردم به وجود آورد.  به‌هرحال اینکه از متهم با چای پذیرایی شود و اینچنین با احترام برخورد شده و فیلمش هم منتشر شود، مردم را شگفت‌زده می‌کند! انتشار این فیلم‌ها باعث شد تا برخی زود قضاوت کرده و حتی درباره پایان کار نجفی هم نتیجه‌گیری کنند.

واقعیت این است که رسانه ملی مثل اکثر رسانه‌های کشورمان برای لحظات بحران مدیریت بحران ندارد. رسانه‌ها خیلی به قواعد و آنها را در سال‌های اخیر بیشتر و بیشتر کرده است.