فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

حواشی این هنرمندان مثل اینکه تمامی ندارد؛ ابتدا ماجرای رامبد جوان و ستاره اسکندری، بعد امیر جعفری و حال نوبت به یکی از پیشکسوتان عرصه تئاتر و سینما رسیده است؛ براستی چه خبر است؟ تا به کی قرار است ادامه یابد! چه بلایی بر جان اخلاق و فرهنگ ایرانی افتاده است؟ قدیم‌تر‌ها اگر مردی زن دوم هم اختیار می‌کرد، این خبر را با وجود آنکه متاسفانه شرع و قوانین فقهی به وی اجازه داده است، از اطرافیان خویش مخفی می‌کرد تا آب‌ها از آسیاب بیفتند نه اینکه آن را در بوق و کرنا کند و با لبخندی مشمئزکننده از تریبون صفحات مجازی اعلام دارد که همسر اول و فرزندم از ازدواج دومم خبر نداشتند؛ یا اینکه اگر قرار به ازدواج دوم بود، به اذن همسر اول و با اطلاع ایشان این اقدام انجام می‌پذیرفت؛ ولی متاسفانه در حال حاضر شرایط به گونه‌ای در حال پیشروی است که سلبریتی‌ها به جای آنکه‌ اسوه و الگوی اخلاق‌مداری باشند، یکی پس از دیگری در حال افول در گردابی هستند که معلوم نیست، قرار است به کجا ختم شود. اصلا بحث اینکه حق داشته زن دوم اختیار کند و یا نکند مطرح نیست!  ما را چه به سرک کشیدن در زندگی شخصی دیگران. صحبت و بحث بر سر موضوع اخلاق و احترام است؛ احترام به همسری که در فراز و فرود‌های زندگی یاور و تکیه‌گاهی امن بوده، حال شرایط برای وی به گونه‌ای رقم خورده که باید موضوع ازدواج دوم همسر خود را از طریق صفحات اجتماعی در حالی‌که همسرش نزد وی و فرزندش است، متوجه شود!؟  البته ماجرا به اینجا ختم نشد؛ به رغم آنکه دختر و همسر اول این ماجرا را تکذیب می‌کنند و دختر به جانب‌داری از پدر بر‌می‌خیزد و می‌گوید این خبر کذب است و شناسنامه پدر را گواه این دروغ بزرگ می‌داند، مرد وقیحانه از طریق همین اجتماع نو‌ظهور خانواده خویش را با‌خبر می‌کند که بله، تجدید فراش کرده‌ام؛ حالا مگر چه اتفاقی افتاده است؟ 

براستی چنین مردی که سال‌های طولانی هم‌بالین و هم صحبت با همسر خود بوده، و زمانی با عشق زندگی عاشقانه خود را شروع کرده‌ و شاهد کلی لحظات عاشقانه کنار همسرش بوده‌، آیا به حرمت تمام لحظاتی که با وی سپری کرده‌، همسر وی استحقاق آن را نداشته، قبل از آنکه توسط اصحاب رسانه غافلگیر شود، این اتفاق نا‌میمون را از زبان یگانه مرد زندگی‌اش بشنود؟! 

متاسفانه قوانین نابرابرانه جمهوری اسلامی و نظام مردسالارانه حاکم، بعضی‌ها را آنقدر وقیح کرده که قبح خیلی از مسائل را ریخته‌اند و درصدد هستند تا مسائلی همچون خیانت، فساد، دروغ، ریا و مخفی‌کاری از خانواده را عادی جلوه دهند. در حال حاضر باید اذعان داشت جامعه با شیب بسیار تندی در جهتی در حال حرکت است که اخلاق، مهربانی و احترام در حال رنگ باختن هستند و این شرایط واقعا تاسف‌انگیز است! 

نکته حائز اهمیت آن است که مثل اینکه سلبریتی‌ها فراموش می‌کنند وقتی به عنوان یک چهره شناخته می‌شوند چه خود بخواهد یا نخواهد، الگوی بخشی از جامعه و جوانان به حساب می‌آیند؛ بنابراین هر اقدام، حرکت، رفتار و صحبت آنان زیر ذره‌بین هوادارانشان قرار می‌گیرد؛ چراکه این سلبریتی‌نماها را به عنوان الگوی زندگی خویش بر‌می‌گزینند تا در مسیر زندگانی از آنها الگوبرداری کنند. سلبریتی‌ها نباید فراموش کنند که معروف شدنشان در عین حال که مزایای زیادی را برای آنان می‌آفریند، معایبی هم به دنبال می‌آورد. 

بر‌این‌اساس زندگی خصوصی و حریمی شخصی برای آنان جایگاه و معنایی نباید داشته باشد، چراکه خود راه دیده شدن و سر زبان‌ها بودن را انتخاب کرده‌اند. اما نا‌گفته نماند که این‌دفعه اوضاع نسبت به حواشی سلبریتی‌ها، اندکی متفاوت است چراکه اینبار خود سلبریتی‌ها اصرار به فاش کردن اخبار اندرونی زندگی خود داشته‌اند و به انتشار ویدئویی از زندگی خصوصی خود در صفحات مجازی اقدام کرده‌اند. افسوس که این سلبریتی‌ها بجای آنکه در جهت ترویج فرهنگ و اخلاق‌ کوشا باشند، دائما اخبار زیر پا گذاشتن هنجار‌های اخلاقی جامعه را به سمع و نظر دیگران می‌رسانند.