اثری دیده‌نشده از بهمن محصص با نام  پرسوناژ «Personaggio I »که به مجموعه‌ خصوصی«نلسون راکفلر»، مشاور «جرالد فورد» رئیس‌جمهور آمریکا در دهه‌ 1970 میلادی و مدیر موزه‌ هنر مدرن نیویورک (MOMA)، تعلق داشته در حراج آن‌لاین هنر قرن بیستم/خاورمیانه ساتبیز که به مدت یک هفته از ۲۹ مهر تا ۶ آبان برگزار می‌شود حضور دارد. این اثر پرتره‌گون تاکنون دیده نشده، اما در مجموعه‌ بزرگی از آثار محصص جای می‌گیرد که شاید مهم‌ترین دسته‌بندی نقاشی‌های او را شکل می‌دهد.

محصص در این دسته‌بندی، توجه دائمی‌اش به میراث و اسطوره‌های باستانی را بازتاب می‌دهد و درونمایه‌ انسانی به آن‌ها می‌بخشد. نقاشی‌های «آگاممنون» (1344) و «بدون عنوان» او ( 1344) که ارجاعات تاریخی‌شان به قهرمانی یونانی و «ونوس ویلندورف» می‌رسد، از این دسته آثار محصص است.

موضوع تابلوی « آگاممنون» یک قهرمان یونانی و پادشاه/جنگجو است. توجه محصص به میراث باستانی نکته‌ای کلیدی در این دسته‌بندی است. اما فراتر از آن، او می‌خواهد با استفاده از ویژگی‌ها و امکانات  مجسمه، قهرمانی یونانی را به مثابه یک نیم‌تنه‌ سنگی بی‌دست و پا بازنمایی کند و با لکه‌های خون به نشانه‌ گناه یا شکست، جان‌مایه‌ انسانی به کار ببخشد. جسم‌وارگی و تناسخ، از درونمایه‌های اصلی ساختار این اثر است. از دیگر اسطوره‌های مورد علاقه‌ بهمن محصص باید به «ساتیر» و «فون» اشاره کرد؛ نمادهای منع ، مستی، آزادی جنسی و در عین حال لذت‌جویی هنری. او همچنین دلبستگی عمیقی به موجودات نیمه انسان/ نیمه حیوان، به ویژه «مینوتور» دارد. این موجودات در نظر او تجسد مسخ‌اند و نهایت اغراق تنانه که گاه در قالب ناهنجاری‌های فیزیکی مثل شاخ‌ها و عضله‌های اغراق شده و غیرطبیعی به عنوان تمهید آشنا و مورد علاقه‌ او دیده می‌شود.

تعدادی از مجسمه‌های محصص هم مثل نیم‌تنه‌ بدون عنوان که به نام «همسر سفیر» شناخته می‌شود، مجسمه‌ « گاومیش» (1356) که به هنر بدوی و ماقبل تاریخی اشاره دارد «سر پرنده»  و « شمعدان»، هر دو خلق شده در سال 1357 هم نمایندگانی از این رویکرد در آثار حجمی اوست.

اما توجه محصص به سرنوشت یا وضعیت نوع بشر حتی در این دسته از آثارش در محدوده‌ اساطیر و تاریخ باستان باقی نمی‌ماند. اساساً روایت تاریخی نقاشی‌های محصص تابع «تاریخ کرونولوژیک» و منطبق با سیر تاریخ نیست.

به همین دلیل است که در پیوند با دغدغه‌ انسان‌نگاری‌های او می‌بینیم واکنش بصری او به  جنگ جهانی دوم و بحران بشری دنبال آن، در تعدادی از آثار به نمایش درآمده‌ او در زوال و فروپاشی فیگورها تجلی می‌یابند و سیطره‌ حیوان بر انسان را به نمایش می‌گذارد؛ اگرچه در آثاری از محصص که ریشه در اساطیر یونانی دارند هم با نوعی حیوان‌خویی انسان روبه‌رو می‌شویم. آثاری بدون عنوان از سال‌های 1345 و 46 که در دوره اگزیستانسیالیستی کارهای محصص آفریده شده‌اند، این خصلت نقاشی‌های او را به وضوح در خود می‌پرورانند. تکه‌های سر و بدن همچون پاسخ‌های ناانسان‌گرایانه‌اند به بحران بشریت و وضعیت اگزیستانسیالیستی پس از جنگ جهانی دوم؛ تجسد میل هنرمند به بازنمایی «محکومیت وجود».