فاطمه خامسی، کارشناس ارشد نقاشی و مدرس دانشگاه

در دنیایی زندگی می‌کنیم ‌که انسان باید برای بقا در جامعه دارای حرکتی رو به جلو و خلاق باشد. نخستین قدمی که افراد می‌توانند در جهت خلاقیت بردارند بازآفرینی زندگی و تفکر خود است و رسیدن به این خلاقیت با آموختن هنر آسان می‌شود. خلاقیت یعنی عمیق‌تر کندن‌، میل به دانستن، خلاقیت یعنی تعیین افکار و نظریات جدید، خلاقیت ایجاد پیوستگی بین ایده‌ها است؛ خلاقیت فرآیندی است ذهنی و منشا توانایی‌های ذهنی در تجربه و مطالعه است. خلاقیت یعنی فرد در برخورد با مسائل فکری نو و متفاوت ارائه دهد.

بستر مناسب برای بروز خلاقیت امنیت روانی، آرامش و آزادانه فکر و عمل کردن است. خلاقیت در ضمیر همه انسان‌ها وجود دارد و هم قابل آموزش است و هم پرورش. نکته قابل تامل این است که تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازی‌های دوره کودکی است. در طبقه‌بندی نیازهای اساسی انسان خلاقیت در رأس قرار دارد.

در پرورش تفکر خلاق کسب معلومات، تقویت قدرت تخیل، داشتن آرزوهای منطقی، پشتکار و ریسک‌پذیری، کنجکاوی، اعتماد به نفس و شجاعت موثر است و عواملی مثل ترس و اضطراب و نبود بهداشت روانی در خانواده و جامعه فرد را از تفکر خلاق بازمی‌دارد. افراد خلاق انسان‌هایی منظم، با پشتکار بسیار، انعطاف‌پذیر، انتقادپذیر و پرسشگر هستند و علاقه‌مند به آزمایش و تجربه. در دنیای معاصر تنها انسان‌های توانا با ایجاد تغییر آگاهانه در فهم خود با تفکری خلاق و آزاد که انگیزه قوی و شوقی سرشار برای زندگی دارند موفق خواهند شد. اینان همیشه جاویدان و ماندگار خواهند ماند. پس کودکان‌مان را آزاد بگذاریم تا تجربه کنند، بیاموزند و شاد باشند که اینان همان افراد خلاق در آینده خواهند بود.

خلاقیت در هنر به انعطاف‌پذیری ذهن هنرمند و قدرت درک او از ایده برای ساختار شکنی و ایجاد طرحی تازه است. هنرمند باید تمام تصاویر ذهنی و پیشینه فکری‌اش را در رابطه با آن موضوع دور بریزد و از صفر به موضوع اثرش فکر کند. ممکن است لزوما چیز تازه‌ای به ذهن‌اش نرسد چندان که گاه ایده‌ای خلاقانه از ترکیب و ادغام ایده‌های پیشین بوجود می‌آید.

اما باید دانست خلاقیت در خلق آثار هنری فرآیند بسیار پیچیده‌ای است و عوامل بسیاری بر موفقیت یا شکست هنرمند در خلق اثری خلاقانه تاثیرگذار است. از یک سو هنرمندانی در عرصه تاریخ وجود داشته‌اند که با آثار هنری خلاقانه و نوآورانه به ترویج انسانی‌ترین ارزش‌ها کمک کرده‌اند و از سوی دیگر اگر بخواهیم منصفانه نظر بدهیم تقریبا هیچ حرفه‌ دیگری را نخواهیم یافت که نوآوری و خلاقیت در آن به اندازه هنر لازم به نظر برسد. به واقع اگر در هنر به اندازه کافی خلاق نباشید، خود به خود از این عرصه حذف خواهید شد.