مترجم: معصومه خطیبی بایگی

امروزه، میانگین سن ازدواج در زنان 23 سال و در مردان 26 سال است، یعنی دو سال بیشتر از میانگین سن ازدواج در سال 1980. این افزایش تمام مناطق جهان و اقشار مختلف مردم را دربرمی‌گیرد. به تأخیر افتادن سن ازدواج در اروپا و آمریکای شمالی بسیار محسوس است (به‌طور میانگین 4 سال برای هر دو جنسیت). این افزایش در آفریقا به‌طور میانگین حدود دو سال و در آسیا و آمریکای لاتین حدود یک سال گزارش ‌شده است.

این آمار که از پایگاه داده‌ای در آمریکا با در نظر گرفتن تقسیمات جمعیتی به‌دست‌آمده است، ازسوی موسسه ملی مطالعات جمعیتی فرانسه (INED) در پاریس توسط ولادیمیرا کانتوروفا، یکی از مسئولان تقسیم جمعیتی در سازمان ملل متحد منتشرشده است. این پایگاه داده که تاکنون 1462 سرشماری و پژوهش ملی را انجام داده است، به پژوهشگران امکان می‌دهد که سیر تحول ازدواج سنتی و دیگر اشکال روابط آزاد خارج از ازدواج را از سال 1970 تاکنون در 238 کشور جهان مورد بررسی قرار دهند.

به گفته کانتوروفا «مطالعه موقعیت زناشویی افراد ما را از شاخص‌های زیادی آگاه می‌کند، ازجمله دسترسی به تحصیل، امکان باروری، استفاده از روش‌های جلوگیری از بارداری، سلامت و طول عمر. به‌عنوان‌مثال، مطالعات نشان می‌دهند ازدواج در یک بازه سنی خاص، امید به زندگی را به‌طور فراوانی افزایش می‌دهد.»

کاهش فاصله سنی

به تأخیر افتادن سن ازدواج پایدار پرده از حقایق زیادی برمی‌دارد. این جمعیت‌شناس می‌گوید: «در کشورهای ثروتمند، ازدواج دیرهنگام نشان‌دهنده به تأخیر افتادن ازدواج تا سن بزرگسالی و بازتابی از شرایط اقتصادی نامطلوب در بین جوانان است؛ امری که تشکیل خانواده را حساس‌تر و دشوارتر می‌کند. در کشورهای درحال‌توسعه، افزایش سن ازدواج با دسترسی زیاد به تحصیل هم برای زنان و هم برای مردان در  ارتباط است.»

ورونیک هرتریش، مدیر پژوهش موسسه ایند فرانسه و متخصص مسائل آفریقا خاطرنشان می‌کند: «افزایش سن ازدواج برای زنان نشان‌دهنده پذیرش امکان زندگی خارج از قالب همسر و مادر بودن است. این امر نشان می‌دهد که عقیده زنان نسبت به گذشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته می‌شود. شاخص دیگری نیز وجود دارد که همین معنا را دربردارد: کاهش فاصله سنی بین زن و شوهر (به‌طور میانگین سن مردان هم‎چنان بیشتر از سن زنان است). در آفریقا فاصله سنی بین زوج‌ها به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای زیاد است. این فاصله از 4/5 سال در 1980 به 7/4 سال در حال حاضر رسیده است. فاصله سنی همسران در آمریکای لاتین 9/2 سال، در آمریکای شمالی و اروپا 5/2 سال و در آسیا هم‎چنان سه سال است.»

هرتریش در ادامه می‌گوید: «تفاوت سنی بیانگر وجود نابرابری بین همسران است و همین امر امکان چندهمسری را فراهم می‌آورد. کاهش فاصله سنی بین زن و شوهر به معنای کاهش شمار روابطی است که در آن اهمیتی به زن داده نمی‌شود به این بهانه که وی در مقایسه با شوهرش سن کمتری دارد.»

پایان سلطه ازدواج

‌به‌‌رغم افزایش سن ازدواج و انقلابی که در شکل ازدواج‌های سنتی ایجاد شده است، نباید وجود ازدواج‌های زودهنگام را که استقلال، تحصیل و سلامت نوجوانان را تهدید می‌کند، کتمان کرد. در حدود 40 کشور دنیا، شمار زنانی که قبل از 18 سالگی ازدواج می‌کنند از مرز 30 درصد عبور کرده است. بسیاری از این ازدواج‌ها در آفریقای مرکزی و غربی و جنوب آسیا اتفاق می‌افتند. نرخ ازدواج در سنین پایین در جمهوری نیجر 75 درصد، در چاد 72 درصد و در بنگلادش 66 درصد است. دختران کم سن و سال فقیر، بی‌سواد یا کم‌سوادی که در محیط‌های روستایی زندگی می‌کنند، بیش از سایرین در معرض خطرات ناشی از ازدواج بیش از موعد قرار دارند.

آمار و ارقام سازمان ملل متحد از وجود پدیده‌ای دیگر نیز خبر می‌دهد: پایان انحصار ازدواج سنتی و افزایش قابل‌توجه «روابط توافقی» (هم‌خانگی یا رابطه آزاد بدون ازدواج رسمی). این نوع روابط در آمریکای لاتین و در جزایر کارائیب بسیار رایج‌اند. جوانان اروپا و آمریکای شمالی اشکال جدید ازدواج‌های توافقی را به ازدواج سنتی ترجیح می‌دهند. در بعضی از کشورها ازجمله دانمارک، افزایش زناشویی آزاد (بدون ازدواج) کاهش ازدواج رسمی را جبران می‌کند، اما در بعضی دیگر از کشورها ازجمله ایتالیا این‌گونه نیست. در این‌ کشورها مجردی مطلق یا روابط عاشقانه بدون هم‌خانگی گسترش بیشتری دارد.

هنوز به‌طورقطع نمی‌توان گفت که عامل افزایش سن ازدواج بی‌اهمیت شدن ازدواج نزد جوانان است یا این‌که ازدواج صرفاً راهی برای به رسمیت شناخته شدن روابط آزاد در بین این افراد شده است.

منبع: روزنامه لوموند، 9 ژوئن 2016