با الزامات زندگی جدید همراه باشیم

امروزه احتمال آنکه یک زن؛ مکانیک یا صاحب کارواشی را در خیابان ببیند که ماشین‌اش را به آن‌جا می‌برد و با او سلام‌وعلیک ‌کند وجود دارد. یا این‌که یکی از همکلاسی‌های قدیمی‌اش که ممکن است زن یا مرد باشد با او تماس بگیرد و احوالش را بپرسد. دقیقاً برای یک مرد هم ممکن است چنین اتفاقاتی رخ دهد. گسترش روابط اجتماعی(فارغ از جنسیت افراد)؛ واقعیت اجتناب‌ناپذیر جامعه امروزی است.

فردین علیخواه، جامعه‌شناس

 در یکی از کلاس‌هایم دانشجویان با اسم کوچک همدیگر را صدا می‌زنند. پدیده‌ای که در سال‌های اخیر زیاد دیده می‌شود. از آن‌ها می‌پرسم: «اگر شما پس از فارغ‌التحصیلی، یکی از همکلاسی‌های‌تان را در خیابان ببینید آیا بازهم او را با اسم کوچک صدا خواهید زد؟ آیا مطمئن هستید که توسط همسرش سین‌جیم نخواهد شد؟» 

تقریباً همه دانشجویان گفتند:«این مشکل همسر اوست نه ما. او باید به نزدیک‌ترین کلینیک روان‌درمانی مراجعه کند!»

باید توضیح بدهی!

جنسیت‌زدایی از عرصه‌های مختلف اجتماعی پیامدهایی دارد که می‌توان آن‌ها را تحلیل کرد. یکی از آن‌ها افزایش «سلام وعلیک» و «گپ و گفت» با کسانی است که ممکن است همسرمان آنها را نشناسد

- خانمی نوشته است: پس از تعطیل شدن اداره، منتظر تاکسی بودم. یکی از همکاران مرد توقف و تعارف کرد که سوار ماشین او شوم و تا جایی مرا برساند. اول خواستم در صندلی عقب بنشینم، ولی گفتم شاید نشانه بی‌ادبی تلقی شود. او که آژانس من نیست. برای همین در صندلی جلو نشستم. گویا یکی از آشنایان- فضول- دیده بود و خبر را به شوهرم مخابره کرده بود! بارها برای شوهرم توضیح دادم که انگیزه‌ام و موقعیت چه بود ولی ...

-یکی از دوستان تعریف می‌کرد که عضو یکی از گروه‌های تلگرامی است که در آن درباره موضوعات گوناگون بحث می‌شود. او گاهی اوقات مطالب جالب تاریخی را در گروه به اشتراک می‌گذارد و چند نفر از خانم‌های آن گروه ضمن تشکر، برایش استیکرهای گل رز، تشویق و براوو ارسال می‌کنند و گاهی هم در پیام تشکرشان او را با اسم کوچکش می‌نامند. این موضوع دستمایه نزاعی چندروزه و قهر بین او و خانم‎اش شده است که نسبت به موضوع حساس شده...

در سال‌های اخیر عرصه‌های مختلف جامعه به‌تدریج «جنسیت‌زدایی» می‌شوند. یعنی آن‌که زن یا مرد بودن در ورود به عرصه‌های مختلف اجتماعی به‌تدریج در حال رنگ باختن است. درگذشته، زنان عمدتاً به خانه‌نشینی، کوچه‌نشینی (با همسایگان‌شان) و محله‌گردی به ‌قصد خرید؛ می‌پرداختند و باز درگذشته نه‌چندان دور وقتی به تعمیرگاه‌های ماشین می‌رفتید انتظار نداشتید در آن‌جا زنانی را ببینید که به همراه تعمیرکاران سرشان را زیر کاپوت ماشین کرده باشند و تعمیرکار در حال توضیح دلیل خرابی ماشین باشد. وقتی زنان مهارت رانندگی آموختند و صاحب ماشین شدند طبیعی است که حضور زنان در تعمیرگاه‌ها یا کارواش‌ها بیشتر شود. 

در سال‌های اخیر عرصه‌های مختلف جامعه به‌تدریج «جنسیت‌زدایی» می‌شوند. یعنی آن‌که زن یا مرد بودن در ورود به عرصه‌های مختلف اجتماعی به‌تدریج در حال رنگ باختن است

تغییرات اجتماعی و الزامات زندگی امروزی باعث شده است دایره روابط اجتماعی هر یک از ما گسترش یابد و به فراتر از خواروبارفروشی، نانوایی، خشک‌شویی، میوه‌فروشی و آرایشگاه محل سکونت‌مان برود. یعنی با این تغییر و تحولات اجتماعی، علاوه بر موارد مذکور، مواردی نظیر همکلاس قدیمی، همکار، هم‌عضو، هم‌علاقه و غیره هم وارد دایره روابط اجتماعی ما می‌شوند. منظورم از هم‌عضو، اعضای گروه‌های واقعی و مجازی(شبکه‌های اجتماعی) هستند که آدم‌ها برحسب علایق مشترکی نظیر محیط‌ زیست، بازی، آشپزی، ورزش، کتاب و غیره عضو آن‌ها هستند.

پذیرش اقتضائات  جامعه مجازی 

جنسیت‌زدایی از عرصه‌های مختلف اجتماعی تبعات مختلفی در پی دارد که می‌توان آن‌ها را تحلیل کرد. یکی از آن‌ها افزایش «سلام وعلیک» و «گپ و گفت» با کسانی است که ممکن است همسرمان او را نشناسد! در جامعه سنتی؛ به دلیل کوچک بودن جامعه، هم مرد و هم زن؛ قصاب و نانوای محل را می‌شناختند و اگر سلام‌وعلیکی هم بین آن‌ها ردوبدل می‌شد شبهه‌ای به‌وجود نمی‌آمد. 

ولی در جامعه جدید هرکدام از این‌ها(زن و شوهر) می‌توانند دنیا و علایق خودشان را داشته باشند. مرد عضو گروه مختلف بازی، ورزش یا ماشین باشد و زن هم عضو گروه‌های طبیعت‌گردی، کتاب‌خوانی و سبک زندگی. درواقع تفاوت علایق آنان، موجب می‌شود که با آدم‌های مختلفی در ارتباط باشند. در بین این گروه‌های مختلف، هم زن وجود دارد و هم مرد. این اقتضای زندگی جدید است. امروزه احتمال آنکه یک زن؛ مکانیک یا صاحب کارواشی را در خیابان ببیند که ماشین‌اش را به آن‌جا می‌برد و با او سلام‌وعلیک ‌کند وجود دارد. یا این‌که یکی از همکلاسی‌های قدیمی‌اش که ممکن است زن یا مرد باشد

با او تماس بگیرد و احوالش را بپرسد. دقیقاً برای یک مرد هم ممکن است چنین اتفاقاتی رخ دهد. گسترش روابط اجتماعی(فارغ از جنسیت افراد)؛ واقعیت اجتناب‌ناپذیر جامعه امروزی است.

با توجه به این وضعیت، آدمِ «بددل» در جامعه امروز چه کسی است؟ واقعیت آن است که این روزها  «بهانه» برای بددل شدن(چه برای مرد و چه برای زن) بسیار زیاد شده است. امروزه بهانه برای سؤال «اون کی بود، این کیه» بسیار است. اگر با الزامات زندگی جدید همراه نباشیم موضوع برای دعوا بسیار زیاد خواهد بود. ما می‌توانیم با هر مسئله‌ای به جان هم بیافتیم و با هم دعوا کنیم:«چرا تو رو با اسم کوچیک صدا می‌کنه؟ چرا تو تلگرام برات استیکر گل رز می‌فرسته؟....»

کمی کوتاه بیاییم و شرایط را درک کنیم. این روزها بددلی بهانه‌های جدی می‌خواهد.