احسان زیورعالم

پاییز سال گذشته نقطه عطفی برای تئاتر ایران بود: تعطیلی کامل. تئاتری‌ها در سال‌های گذشته با تعطیلات طویل‌المدت بیگانه نبودند. رویدادهای متعدد سال 98 و البته فراگیری دردناک کرونا، آن هم در یک بازه پیوسته زمانی، ضربه‌ای بر بازار تئاتر ایران بود. تئاتر ایران طی دو دهه اخیر که با گسترش نگرش‌های فرهنگی موفق به خلق گروه‌های مختلف مخاطب شده بود، حالا با یک وقفه عظیم روبه‌رو شده بود. تئاتر همانند سینما نبود تا بتواند به واسطه پلتفرم‌های دیجیتال به حیات خود ادامه دهد. حتی ورود تئاتر در قالب فیلم‌تئاتر در پلتفرم‌ها با اعتراض برخی اصولگرایان حوزه تئاتر روبه‌رو شد.

آنان معتقد بودند تئاتر هنر زنده است و انتشار فیلم ادای دینی به تئاتر نخواهد بود. چه خوب، چه بد تئاتر وارد پلتفرم‌ها شد و البته نشان داد توانایی اقناع ذائقه مخاطب پلتفرم‌ها را ندارد. دنیای تئاتر جای دیگری بود. اگرچه موفقیت نمایش «جوجه‌تیغی» در یکی از پلتفرم‌ها بارقه‌هایی از امید بود؛ اما این موفقیت معطوف به شهرت بازیگر نمایش و کمدی بودن نمایش داشت. «کمدی» کلیدواژه مهمی است که در ادامه بدان بازخواهم گشت.

اتفاقات پاییز و زمستان در ایران منجر به نوعی اعتصاب درونی در تئاتر ایران شد. گروه‌های تئاتری از اجرا انصراف دادند و سالن‌ها وارد یک رکود بی‌سابقه شدند. برخی سالن‌ها موفق می‌شوند گروه‌هایی را مجاب به اجرا کنند؛ اما جز اجرای گلاب آدینه در پردیس شهرزاد همه چیز به سوی نوعی قهر گروه‌های تئاتری پیش رفت. در زمان نوشتن این واژگان تئاتر شهر تعطیل است و برخلاف هر سال که واجد برنامه‌های سال نو بوده، قرار است 27 فروردین با حضور هنرمندانی ناشناخته، آن هم با سه اجرا بازگشایی شود. تئاتر شهر به عنوان مهمترین مکان تئاتری ایران دستش از نخیل هنر کوتاه است. پردیس شهرزاد نیز پیش از عید خبر از تعطیلی داد و در ایرانشهر هم خبری خاصی نیست. نمایش‌هایی روی صحنه می‌رود که حتی سازندگانشان تبلیغ نمی‌کنند. گویی گروه‌ها زیر بار اجرا می‌روند؛ اما میلی به بیان ندارند. در این وضعیت تئاتر از سرتیتر اخبار خارج شده است. سایت‌های خبری میلی به تحلیل تئاتر ندارند و این هنر به یک خواب زمستانی فرورفته است. البته در زیر پوست شهر اتفاقاتی رخ می‌دهد که در اینجا فرصت بیانش نیست.

با این حال تئاتر مصداق مهمی در بازنمایی وضعیت فرهنگی کشور است و تاریخ نشان داده است در بدترین روزهای این کشور، دستگاه‌های فرهنگی به هر ترتیبی خواهان وجود تئاتر بوده‌اند. برای مثال در حالی که نمایش «هفت خوان اسفندیار» به کارگردانی حسین پارسایی و تهیه‌کنندگی مؤسسه اوج سال گذشته با شروع تحولات و اعتراضات تعطیل شد و گروه بازیگری نمایش اقدام به ترک پروژه کردند، حالا تبلیغات تازه‌ای از اجرا منتشر شده است که نشان می‌دهد مؤسسه اوج مصمم به اجرای آن به هر نحوی است. ترکیب بازیگران نمایش از چهره‌های نام آشنای گیشه‌پسند به سمت بازیگرانی سوق یافته است که در بدنه عمومی شناخته شده نیستند و به نظر می‌رسد با همکاری دو نهاد دیگر حکومتی، یعنی بنیاد رودکی و مؤسسه نور تابان متعلق به بنیاد مستضعفان قرار است این نمایش با حمایتی حکومتی اجرا شود. این بدان معناست که نهادهای فرهنگی در غیاب بخش مهمی از هنرمندان تئاتر، آمادگی برای نمایش‌های عظیم و به قول معروف بیگ‌پرداکشن را دارند. نمایش‌هایی که قرار است تصویری خیره‌کننده در برابر تبلیغات جریان اپوزیسیون بیافریند و شرایط عمومی کشور و توانایی‌ها را چشم‌نواز جلوه دهند.

اختصاص پردیس تئاتر باغ کتاب به تئاتر آزاد نشانگر تغییرات مهمی است. یک آنکه سالن‌هایی که متعلق به دستگاه‌های دولتی و حکومتی هستند، حتی آنهایی که در بهره‌برداری به بخش خصوصی سپرده شده است،‌ آمادگی کافی برای حضور تئاتر آزاد دارند؛ چرا که شرایط مالی ایجاب می‌کند که بسترهای گیشه‌پسندی پدید آید

اما این تمام ماجرا نیست. اگر سامانه‌های فروش بلیت را بررسی کنید متوجه خواهید شد انبوهی از نمایش‌های کمدی شبانه موسوم به «تئاتر آزاد» در این سامانه‌ها عرضه شده‌اند. البته تئاتر آزادی‌ها پیشتر نیز از تعطیلی تئاترهایشان در فصول سرد سال گلایه‌مند شده بودند. وضعیت تئاترهای آزاد به نحوی است که حتی پردیس تئاتر باغ کتاب نیز اقدام به اختصاص سالن‌های خود به این گروه‌ها کرده است. نکته قابل‌توجه آن است که همواره مرز مشخصی میان نمایش‌های آزاد و آثار موسوم به جریان هنری وجود داشت. مکان‌مند شدن سالن‌ها با داشتن برچسب‌های مشخص حتی موجب تفکیک مخاطبان نیز شده بود. نمایش‌های آزاد البته ناجیان تعداد کثیری از سالن‌های سینما در سال‌های گذشته بوده‌اند و حجم زیاد مخاطبانشان به صورت کمدی‌های سَبُک در سینما نمود می‌داد؛ اما اختصاص پردیس تئاتر باغ کتاب به تئاتر آزاد نشانگر تغییرات مهمی است. یک آنکه سالن‌هایی که متعلق به دستگاه‌های دولتی و حکومتی هستند، حتی آنهایی که در بهره‌برداری به بخش خصوصی سپرده شده است،‌ آمادگی کافی برای حضور تئاتر آزاد دارند؛ چرا که شرایط مالی ایجاب می‌کند که بسترهای گیشه‌پسندی پدید آید. چرخه مالی فرهنگ و هنر در شش ماه اخیر مختل بوده است و تئاترهای آزاد مفرهای کوتاه‌مدت خوبی هم برای خلق پول و هم خلق مخاطب به حساب می‌آیند.

چرخه مالی فرهنگ و هنر در شش ماه اخیر مختل بوده است و تئاترهای آزاد مفرهای کوتاه‌مدت  خوبی هم برای خلق پول و هم خلق مخاطب  به حساب می‌آیند

اما وجه دیگرش آن است که دستگاه فرهنگی کشور برای تغییر شرایط از وضعیت انتقادی به وضعیت عادی نیازمند کمدی است، کمدی‌هایی که قرار است برای دو ساعت مخاطب را بخنداند و او را از فضای بیرونی دور کند. مخاطب نیز در شرایط امروز به این مهم تن می‌دهد. افزایش خشونت‌های اجتماعی و تنش‌های بسیار در جامعه و البته تلاطمات اقتصادی، به لحاظ روانی می‌طلبد که برای دو ساعت روی صندلی تئاتر فرورفت و به چیزی جز زیستن و خندیدن فکر نکرد. این رویداد پس از وقایع 88 نیز رخ داده بود و محصول آن افزایش خیره‌کننده نوعی از کمدی در سینما موسوم به «زیر شونه تخم‌مرغی» شده بود.

اگرچه مبانی جامعه‌شناختی گسترش کمدی در میانه بی‌ثباتی اجتماعی و سیاسی را توجیه می‌کند؛ اما به نظر می‌رسد دستگاه‌های متولی نیز از افزایش کمدی‌ها استقبال می‌کنند. اجرای نمایش‌های کمدی در هتل‌های ترکیه یا سالن‌های کانادا توسط هنرمندان داخلی در فضاهایی که بی‌شک برای دستگاه‌های داخلی نامتعارف تعریف می‌شود، نشان می‌دهد مخالفتی برای حضور هنرمندان در این فضاها وجود ندارد. کما اینکه در سال‌های پس از 88 سالن‌های شهرداری تهران و حوزه هنری نیز در اختیار نمایش‌های کمدی قرار گرفته بود. از این رو می‌توان حدس زد به‌زودی فضای سالن‌های کشور با انواع و اقسام کمدی‌ پر خواهد شد و از دل این کمدی‌ها فارغ از محتوازدایی، استعاره‌سازی‌های تازه‌ای رخ خواهد دهد. کمدی اگرچه توانمند در تقلیل دادن وضعیت است؛ اما جریان قدرتمندی نیز در تولید فرهنگ عامه دارد. از ترانه‌های درون نمایش‌ها تا تک‌کلام‌های شخصیت‌ها، می‌توان پیش‌بینی کرد به زودی با اشکال زبانی تازه‌ای در جامعه روبه‌رو خواهیم بود، در سایه سرد عدم‌حضور دیگر جریان‌های تئاتری.