سعیده علیپور

هر چند براساس قوانین کشور، دختران از 13 و پسران از 15سالگی بدون اذن قاضی، اجازه تشکیل خانواده دارند و می‌توانند ازدواج کنند، اما سخن گفتن در خصوص مسایل جنسی در این دوران اصلا آسان نیست. آموزش مسایل جنسی در ایران نه تنها تابویی بزرگ بر تارک چارچوب خانواده و نظام آموزشی کشور است که حتی بررسی و پیشنهادهای کارشناسانه هم همواره جار و جنجال‌های فراوانی در پی داشته و دارد. گویا عمل جنسی که به واسطه اجازه ازدواج در سنین کودکی صورت می‌گیرد امری بسیار عادی‌تر از «دانستن» در خصوص چند‌و‌چون آن است. آگاهی که می‌تواند کودکان و نوجوانان را از آسیب‌های مختلف جنسی در امان دارد و از سوءاستفاده‌های احتمالی جلوگیری کند.

سال‌هاست که در کشور، آموزش مسایل جنسی به منزله ترویج بی‌بندوباری قلمداد می‌شود و به همین بهانه بسیاری از اقدامات در این خصوص به محاق فرو رفت. اما این گارد سفت و سخت در برابر آگاهی جنسی چه دستاوردی در پی داشته است. آمارها نشان می‌دهد آنچه رخ داده است نه به نفع عفت جنسی بوده و نه به تشکیل خانواده‌های موفق کمک کرده و نه به کاهش آزارهای جنسی کودکان انجامیده است.

بررسی کارآمدی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

البته حتی مخالفان تابوشکنی هم به خوبی به آنچه واقع شده است اذعان دارند و به همین دلیل بیش از یک دهه است که «شورای عالی انقلاب فرهنگی» با تصویب «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» قصد کرده تا نقشه راه آموزش و پرورش در تربیت و رشد نسل جدید را ترسیم کند و با همان پرده‌پوشی خاص خود، آموزش مسایل جنسی را هم در دل این سند بگنجاند و البته مابه ‌ازای ایرانی و اسلامی و بومی سند 2030 را ارائه کند. سندی بین‌المللی که منتقدانش معتقدند قصدش عادی‌سازی روابط جنسی در کودکان و ترویج همجنسگرایی است.

با این حال پژوهش‌های اخیر نشان می‌دهد که این سند بومی «تحول بنیادین آموزش و پرورش» هم نتیجه درخوری نداشته و حتی متناسب با همان سیاست پرده‌پوشی و حجب و حیا مورد اشاره هم کاری از پیش نبرده است.

در شماره 54 فصلنامه «پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی»، وابسته به «دانشگاه افسری امام حسین» که بهار امسال منتشر شده، پژوهشی به چاپ رسیده که در آن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در خصوص آموزش امر جنسی در مدارس را بررسی کرده است.

در مقدمه این پژوهش، هدف اصلی؛ تعیین میزان شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی در دوره اول متوسطه متناظر با سند تحول بنیادین آموزش وپرورش است و مواردی چون ویژگی‌های دوران بلوغ و نوجوانی، هویت جنسی و رفتارهای مناسب با جنسیت، تفاوت‌های دختر و پسر، محافظت از آسیب‌ها و رفتارهای پرخطر جنسی و آموزش مسائل شرعی و تکلیف دینی را در مدارس دوره متوسط اول مورد بررسی قرار داده است.

نتایج حاصل از این پژوهش که بر نمونه آماری 380 نفر از معلمان مرد و زن دوره متوسطه اول استان همدان استوار است، نشان می‌دهد که بین وضعیت موجود و مطلوب تربیت جنسی دانش‌آموزان دوره متوسطه اول، در زمینه آشنایی با دوره بلوغ و نوجوانی‌، شکاف وجود دارد. بر اساس این پژوهش وضعیت موجود در حد متوسط ارزیابی شده است که با وضعیت مطلوب فاصله دارد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که در محتوای کتاب‌های دوره متوسطه اول‌، توجه کافی به آشنایی دانش‌آموزان با مسائل بلوغ صورت نگرفته است.

این پژوهش به این نکته اشاره دارد که گفتمان حاکم بر تربیت جنسی آموزش و پرورش ایران، «گفتمان مهار» است و بیشتر به جنبه‌های سلبی تربیت جنسی توجه دارد؛ به گونه‌ای که بیش از آنکه به فرصت‌های میل جنسی در زندگی سعادتمندانه نگاه کند به تهدیدهای غریزه جنسی توجه دارد‌.

در بخش نتیجه‌گیری این پژوهش 38 صفحه‌ای گفته شده است: اقدامات آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای دانش‌آموزان به آموزش‌های مرتبط با تربیت جنسی‌، در دوره متوسطه نبوده است‌. مربیان توانمندی کافی برای توسعه تربیت جنسی و استفاده از قابلیت‌های خانواده و مدرسه را در دستیابی به تربیت جنسی کودکان ندارند‌. والدین و خانواده‌ها در زمینه تربیت جنسی فرزندان خود ناتوانی و مشکلات مختلفی دارند و از مراکز آموزشی برای توجه به این حوزه‌، درخواست و انتظار دارند. همچنین والدین نسبت به انتقال و آموزش مسائل جنسی به فرزندان خود دارای اعتماد و اطمینان کافی نیستند.

سال‌هاست که در کشور، آموزش مسائل جنسی به منزله ترویج بی‌بندوباری قلمداد می‌شود حال آنکه روان‌شناسان معتقدند نبود آموزش جنسی زمینه‌ساز سوء‌استفاده از کودکان است و نیز سبب می‌شود تا آنها برای دستیابی و ارضای کنجکاوی‌های ذهنی و سوالاتشان به اینترنت مراجعه کنند و پاسخ‌های نامناسب و حتی غلطی به دست آورند

فقر آگاهی‌ نسبت به مسائل جنسی

نظرات مختلفی درباره شروع و چگونگی آموزش جنسی برای کودکان و دانش‌آموزان وجود دارد. برخی مخالف و عده‌ای هم موافق و بر این باورند، با توجه به فرهنگ‌ها، نژادها، مذاهب مختلف و حتی نگرش‌ها و باور‌های شخصی افراد، آموزش و شروع تربیت جنسی کودکان می‌تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال در برخی فرهنگ‌ها از جمله فرهنگ ایرانی همچنانکه اشاره شد، بحث مسائل جنسی تابو است و از صحبت‌کردن درباره آن در عموم خودداری می‌شود. بنابراین با وجود چنین نگرشی، جامعه و والدین به سختی ضرورت آموزش جنسی را برای کودکان می‌پذیرند. در این جوامع برخی والدین بر این باورند که نباید چشم و گوش بچه‌ها نسبت به مسائل جنسی باز شود. اما این باور تنها مشکل نیست، بلکه برخی خانواده‌ها نمی‌دانند چطور و چگونه پاسخ سوالات جنسی کودکانشان را بدهند و تصور می‌کنند دادن هر نوع اطلاعاتی در این زمینه به انحراف فرزندانشان می‌انجامد. این موضوع در ایران نه تنها از سوی خانواده بلکه از سوی سیاستگذاران و نظام آموزشی هم مورد تایید و بازتولید است و نتیجه این می‌شود که کودکان و نوجوانان ناآگاه نسبت به این مسائل بیشتر در معرض آسیب‌های جنسی قرار می‌گیرند.

به اعتقاد کارشناسان فقدان آموزش جنسی به دانش‌آموزان در ایران سبب شده تا کودکان و دانش‌آموزان حریم‌های جنسی و جسمی خود را نشناسند و در معرض خطر تعرض و سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند.

 مریم امیری، روان‌شناس بالینی در این باره معتقد است: «اجتناب از صحبت‌کردن درباره مسائل جنسی موجباتی را فراهم آورده تا کودکانی که طعمه تعرضات جنسی شده و می‌شوند، از ترس نتوانند تا مدت‌ها مشکلاتشان را مطرح کنند که نفس این موضوع نیز آسیب روحی و روانی بیشتری را برای کودکان ایجاد می‌کند».

این روان‌شناس بالینی ادامه می‌دهد: «از سوی دیگر نبود آموزش جنسی سبب می‌شود تا کودکان برای دستیابی و ارضای کنجکاوی‌های ذهنی و سوالاتشان به اینترنت مراجعه کنند و پاسخ‌های نامناسب و حتی غلطی به دست آورند. بدون تردید آگاهی از مرزها و حریم جسمی و آگاهی از مسائل جنسی متناسب با فرهنگ، مذهب و سن کودکان می‌تواند مانعی برای تعرض به کودکان باشد و از این منظر نیز عدم آموزش جنسی در ایران به معضلی اجتماعی برای دانش‌آموزان و البته خانواده و در نهایت جامعه ایرانی تبدیل شده است».

گفتمان حاکم بر تربیت جنسی آموزش و پرورش ایران، «گفتمان مهار» است و بیشتر به جنبه‌های سلبی تربیت جنسی توجه دارد، به گونه‌ای که بیش از آنکه به فرصت‌های میل جنسی در زندگی سعادتمندانه نگاه کند به تهدیدهای غریزه جنسی توجه دارد

تابوشکنی با حجب و حیا و در لفافه

با توجه به اهمیت ضرورت تربیت و آموزش مسائل جنسی به دانش‌آموزان، در ۵ شهریور ۱۳۹۸ دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، طرح آموزش و تربیت جنسی دانش‌آموزان دوره متوسطه را در راس کار قرار داده و برای بررسی و تصویب نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی فرستاده است. در واقع این حرکت آموزش و پرورش برای آموزش جنسی در سطح مدارس نوعی تابو‌شکنی بود. حرکتی که به نظر می‌رسد هنوز نتیجه عملی در پی نداشته است.

حتی اخیرا هم سند ملی حقوق کودک و نوجوان توسط رئیس‌جمهور به دستگاه‌ها ابلاغ شده است. سندی که در بخش‌هایی از آن به وظایف دستگاه‌هایی مانند آموزش‌وپرورش اشاره شده که باید برنامه‌هایی برای پیشگیری و مبارزه با جرایم جنسی علیه کودک یا نوجوانان ارائه دهند.

براساس این سند، کودک و نوجوان باید نسبت به فراگیری مهارت‌های بهداشت جنسی در چارچوب موازین شرعی و اخلاقی، متناسب با جنسیت خود آگاهی پیدا کند و خانواده و دولت وظیفه دارند با رعایت حریم‌های جنسی و عفاف از هوشیارسازی زودهنگام غریزه جنسی آنان پیشگیری کنند.

با این حال به نظر می‌رسد در این میان آموزش و پرورش وظیفه اصلی را در خصوص آگاهی دانش‌آموزان برعهده دارد. این در حالی است که در کتاب‌های درسی به این مسایل تنها با تمرکز بر مسائل اجتماعی و تکالیف دینی و اخلاقی پرداخته شده و آموزش موثری داده نشده است‌ و در جایی هم که کمی از این پرده‌پوشی کم شده، معلمان در بیان مطلب مهارت ندارند. از سوی دیگر حساسیت‌های شدید‌، در جلوگیری از طرح مسائل جنسی در مدارس و رسانه‌ها و برچسب‌زنی‌هایی چون غرب‌زدگی و فاصله گرفتن از فرهنگ اسلامی سبب می‌شود گفت‌وگو و آگاهی بخشی به کودکان و نوجوانان در این خصوص هر چه بیشتر در محاق فرو رود.