سعیده علیپور

ما ایرانی‌ها همانقدر که با واژه «اینترنت» آشناییم با «فیلترینگ» هم آشناییم و البته با «فیلترشکن». این دور باطل «ارائه خدمات» و «مسدودسازی خدمات» و در نهایت «دور زدنِ مسدود‌سازی» به قدری با زندگی روزمره ما عجین شده که گاهی به تناقضات و هزینه‌ها و صدمات اجتماعی آن نمی‌اندیشیم. البته حَرَجی بر ما شهروندان نیست. آگاهی ما بر این دور باطل هم مشکلی از مشکلات حل و این تسلسل معیوب را رفع نمی‌کند. عجیب آنجاست که آنهایی که اهرم دستگاه مسدودسازی‌ها را در دست دارند هم گویا نه تنها آگاه از عملکرد خود نیستند که اشرافی هم بر تبعات این شیوه از مسدودسازی اینترنت ندارند. قدرمسلم شواهد نشان می‌دهد که این گروه خود یا از اینترنت بدون فیلتر بهره می‌برند یا همین دور باطل را همچون دیگر شهروندان با استفاده از فیلتر‌شکن و VPN تکرار کرده و با اصراری قابل‌توجه به شبکه‌های اجتماعی فیلترشده وارد می‌شوند تا عقاید خود را در خصوص محدودیت بیشتر در این خصوص به اطلاع خیل‌کثیری از شهروندان برسانند! خب قدری عجیب است. اما واقعی است.

مثلا فیلترینگ شبکه اجتماعی توییتر در حالی بعد از گذشت بیش از 10 سال همچنان ادامه دارد که برخی از مسئولان_ عمدتاً برخوردار از اینترنت بدون فیلتر_ از این فضا برای برقراری ارتباط با مخاطبانی استفاده می‌کنند که برای حضور در توییتر ناچار به استفاده از فیلترشکن و هزار بامبول دیگر هستند.

هر چند این موضوع جدیدی نیست اما دیروز یکی از نمایندگان مجلس با اشاره به آمار استفاده 80 درصدی شهروندان ایرانی از فیلترشکن و VPN به تبعات تربیتی و اخلاقی این موضوع روی کودکان و نوجوانان اشاره و بار دیگر توجه‌ها را به روند معیوب گسترش فیلترینگ در ایران معطوف کرد.

این در حالی است که در کشورهای پیشرو در گسترش اینترنت؛ در پی رواج جرایم هرزه‌نگاری کودکان، تولید و انتشار محتوای تصویری و چند رسانه‌ای مربوط به افراد زیر 18 سال ممنوع شده و در برخی کشورها نوجوانان زیر 16 سال حق عضویت در شبکه‌های اجتماعی را ندارند. این در حالی است که در ایران در موارد یاد شده و بسیاری دیگر از موارد این ممنوعیت شامل همه افراد شده که در نتیجه تجربه و میزان استفاده از فیلترشکن هم نصیب همه افراد می‌شود؛ از کوچک تا بزرگ!

 

*استفاده 80 درصدی از فیلترشکن

دیروز نماینده مجلس گفت: «آمارها نشان می‌دهد نزدیک به ۸۰ درصد ایرانی‌ها فیلترشکن و وی‌پی‌ان روی گوشی‌های خودشان نصب کرده‌اند و این آمار دقیقا در کشورهای اتحادیه اروپا زیر ۱۰ درصد است».

غلامرضا نوری قزلجه در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا این موضوع را این طور تحلیل کرد: «اگر فرزندانمان بخواهند از بسیاری از برنامه‌های عادی هم استفاده کنند مجبورند «فیلترشکن» و «VPN» داشته باشند و وقتی این امکان روی گوشی فرزند شما نصب است هر لحظه می‌تواند به سایت‌هایی برود که اساسا حتی در کشورهای خارجی هم این سایت‌های غیراخلاقی فیلتر هستند! در واقع ما عملا داریم خودمان فرزندان و جوان‌مان را در معرض همان تهدیدها قرار می‌دهیم».

این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: «ما تا کی می‌خواهیم با تکنولوژی بجگنیم. روزگاری با رادیو، تلویزیون، ویدئو و ماهواره جنگیدیم. آیا توانستیم جلوگیری کنیم؟ مگر می‌شود با پیشرفت تکنولوژی جنگید، ایستاد و مقابله کرد؟».

او با بیان این صحبت‌ها این موضوع مهم را یادآور شد که طریقه مقابله با اینترنت، فیلترینگ‌های گسترده نیست و این تنها آسیب‌های ناشی از این موضوع را برای گروه‌های آسیب‌پذیر مثل کودکان بالا برده است.

 

*تاریخچه فیلترینگ در ایران

حول و حوش سال 1372 بود که اینترنت وارد ایران شد؛ سرویسی که اغلب مردم چیزی در خصوص آن نمی‌دانستند و تنها برای افراد دانشگاهی مورد استفاده بود. 5 تا 6 سال بعد اینترنت کمی گسترش یافت و مراکزی به نام کافی‌نت راه‌اندازی شد و حتی به برخی خانه‌ها اینترنت رسید. پس از این سرعت تغییرات رشد قابل توجهی یافت. همینطور که این پدیده فراگیر می‌شد و شهروندان با آن انس بیشتری می‌گرفتند، پدیده دیگری هم زاده شد: «فیلترینگ»

فیلتر اینترنتی معنایش محدود کردن دسترسی کاربران اینترنت به وب‌گاه‌ها و خدمات اینترنتی است که از دیدگاه متولیان فرهنگی و سیاسی هر کشور برای مصرف عموم مناسب نیست. اِعمال فیلتر البته در تعدادی از کشورها از جمله کشور ما گسترده قابل توجهی یافت. به طوری که در همان ابتدا آغاز آن در سال 81 حدود ۱۱۱ هزار سایت ممنوعه اعلام شد. البته برخی سایت‌های اینترنتی نیز به طور مستقل با دستور قوه قضاییه فیلتر یا دفاتر آنها پلمب شد.

این لیست بلند‌بالا، هر سال بلندتر هم شد. با این تفاوت که پیشتر وقتی آدرس‌های فیلتر شده را جستجو می‌کردید، مشخصا به کاربر اعلام می‌شد که سایت مورد نظر فیلتر شده است و حتی تعدادی سایت مورد تایید و اغلب دولتی به عنوان پیشنهاد به مخاطب ارائه می‌شد و حال پیام خاصی اراده نمی‌شود و کاربر به تجربه در می‌یابد که سایت مورد نظرش مسدود شده است.

 

*تولد فیلترشکن و VPN

اما در کنار تولد فیلتر، چیزی به اسم فیلتر‌شکن و VPN هم متولد شد، به طوری که کاربران به صورت رایگان یا با پرداخت پول به برخی از ارائه‌کنندگان خدمات فیلترشکن، می‌توانند این فیلترینگ را دور بزنند.

این بازار مکاره در کشورهایی که دولتمردانشان فیلترینگ را با دست‌و‌دلبازی گسترش داده بودند_ مثل چین و روسیه و ایران_ رونق بیشتری پیدا کرد.

حتی برخی از ارائه کنندگان خدمات اینترنت در ایران با دریافت هزینه از مشتریانی خود VPN‌هایی ارائه می‌دهند که کمی از این محدودیت‌ها کم می‌کند. در کنار این، شمار فیلترشکن‌های رایگان در انواع و اقسام به قدری در دسترس قرار دارد که حتی کودکان هم می‌توانند به راحتی از آن استفاده کنند. این در حالی است که اساسا فیلترینگ برای ایجاد محدودیت برای دسترسی کودکان به برخی محتواهای نامناسب طراحی شده بود.

به باور کارشناسان حوزه فناوری هر چقدر دامنه فیلترینگ گسترش یابد، تمایل به داشتن فیلتر‌شکن هم افزایش پیدا خواهد کرد! به این ترتیب اصرار برخی کارشناسان حوزه فرهنگ بر استفاده بیشتر از فیلترینگ و فیلتر کردن گسترده سایت‌ها حتما به نتیجه مطلوب منجر نخواهد شد.

مخالفان سیاست سنتی فیلترینگ معتقدند، تداوم الگوی جاری مسدود‌سازی محتوای مجرمانه پدیده «گسترش محتوای باز» را به همراه دارد؛ به این معنا که پس از فعال شدن فیلترشکن هر نوع اطلاعات و پیام‌ها‌ی پالایش نشده‌ در اختیار افراد و به ویژه کاربران جوان و نوجوان قرار می‌گیرد؛ آن هم در حالی که بیشتر این کاربران هدف‌شان از نصب فیلترشکن نه دسترسی به محتوای غیر اخلاقی، بلکه دانلود یک بازی یا به روزرسانی نرم‌افزارهای تلفن همراه هوشمندشان است؛ اما به دلیل سودهای کلان دلالی فیلترشکن‌ها که بنا بر برخی تخمین‌ها گردش مالی بسیار بالایی دارند، برخی جریان‌ها مخالف عبور از فیلترینگ سنتی و خواهان تداوم سیاست‌های فعلی هستند.

یک کارشناس امنیت فضای مجازی می‌گوید: «زمانی که افراد جامعه‌ای به دلایل مختلف با محدودیت دسترسی به منابعی در اینترنت مواجه می‌شوند، به دلیل ذات محدودیت و عدم قبول آن دست به اقداماتی نظیر استفاده از فیلترشکن‌ها می‌زنند. شاید این اقدام به صورت کوتاه‌مدت نیازهای آنان را در برقراری ارتباطات و رفع محدودیت‌ها برطرف کند، اما تبعات فنی و اجتماعی متعددی به وجود می‌آید».

سید‌هادی سجادی ادامه می‌دهد: «تعداد بالای استفاده‌کنندگان از فیلترشکن‌ها در کشور افرادی با سطح آگاهی عمومی پایین از امنیت هستند که به راحتی به هر نرم‌افزار و برنامه به نام فیلترشکن اعتماد می‌کنند».

او با بیان اینکه آثار این استفاده غیرمنطقی در محیط پیرامونی دوستان و خانواده به راحتی برای هر شخصی قابل مشاهده است، می‌گوید: «آثار جانبی استفاده بی‌رویه و هیجانی از فیلترشکن‌ها و نرم‌افزارهای مشابه در کشور، آلودگی گسترده کاربران در سطح کشور و به همراه آن نشت اطلاعات، دسترسی غیرمجاز به اطلاعات کاربران، نقض حریم خصوصی، کلاهبرداری‌های مجازی و باج‌خواهی‌های اینترنتی و دیگر تهدیدات خواهد بود. تجمیع و سوءاستفاده از ترافیک کاربران برای انجام عملیات‌های داده‌کاوی، امکان عبور دادن ترافیک کاربران از مسیرهای دلخواه و امکان اجرای حملات امنیتی روی DNS و هدایت کاربران از سرورهای مخرب و آلوده از جمله این مخاطرات است».

امروزه بیشتر کارشناسان بر اثربخش نبودن فیلترینگ در کاهش آسیب‌های فضای مجازی تأکید کرده‌اند و راهکار مبارزه با چالش‌های اجتماعی را در «ارتقای سواد رسانه‌ای» و «فرهنگ‌سازی» در این ارتباط دانسته‌اند. به اعتقاد آنها، می‌توان با روش‌های کشورهای توسعه‌یافته، ضمن کاهش مراجعه کاربران به راهکارهای خطرآفرین عبور از فیلترینگ، نظارت و پایش بهتر و دقیق‌تری نسبت به شیوه بهره‌برداری کاربران از فضای مجازی داشت.

 

کشورهای پیشرو در گسترش اینترنت؛ در پی رواج جرایم هرزه‌نگاری کودکان، تولید و انتشار محتوای تصویری و چند رسانه‌ای مربوط به افراد زیر 18 سال را ممنوع کرده و در برخی از آنها نوجوانان زیر 16 سال حق عضویت در شبکه‌های اجتماعی را ندارند

 

در ایران، فیلترینگ در خصوص بسیاری از سایت‌های غیراخلاقی و آنها که ربطی به مسائل اخلاقی نداشت گسترش یافت و تقریبا همه افراد شامل فیلترینگ شدند که در نتیجه تجربه و میزان استفاده از فیلترشکن هم نصیب همه افراد شد؛ از کوچک تا بزرگ!