کیا مقدم

بحران «سرمایه اجتماعی» در جبهه اصلاحات به اوج خود رسیده است. در حالی که سیاست «وفاق» دولت مسعود پزشکیان و انتصابات جنجالی، حامیانش را به شدت سرخورده کرده و بقای این جریان سیاسی را در خطر انداخته است، رهبران اصلاحات به یک بازنگری تاریخی روی آورده‌اند. سید محمد خاتمی، با عبور از نقد دولت، مستقیماً انگشت اتهام را به سوی موانع ساختاری و اشراف و دخالت‌های بیش از حدّ برخی دستگاه‌ها  گرفت و هشدار داد که این مداخلات، راه را بر خدمات دولت می‌بندد و کشور را به سوی خطرناک‌ترین مقطع تاریخ معاصر سوق می‌دهد. این موضع‌گیری صریح، نشان از تلاش اصلاح‌طلبان برای فاصله‌گذاری با قدرت و بازسازی اعتماد عمومی از طریق «گفتن حقیقت» و مطالبه «خط‌شکنی» از دولت منتخب دارد.

در حالی که یک سال و اندی از آغاز به کار دولت چهاردهم نگذشته، جبهه اصلاحات خود را در آستانه یک دوراهی تاریخی می‌بیند؛ دوراهی میان حمایت از دولتی که با رأی پایگاه اجتماعی آن‌ روی کار آمده، اما در عمل توان یا اراده‌ای برای تحقق مطالبات اصلی‌‌اش نشان نداده، و خطر از دست دادن کامل «سرمایه اجتماعی» که سال‌هاست تنها پشتوانه بقای این جریان سیاسی محسوب می‌شود. استعفای پر سر و صدای فیاض زاهد، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت، در اعتراض به انتصابات و رویکرد «وفاق» مسعود پزشکیان، نه یک کناره‌گیری ساده، بلکه اولین ترک جدی بر پیکره ائتلاف حامیان دولت محسوب می‌شود؛ ترکی که صدای شکستن بغض و سرخوردگی درونی اصلاح‌طلبان را به گوش می‌رساند. زاهد، در اقدامی که بلافاصله فضای سیاسی را متشنج کرد، انتصاب «اسماعیل سقاب اصفهانی»، از مدیران ارشد دولت پیشین را به عنوان معاون رئیس‌جمهور  «کج‌تابی» خواند و از آن ابراز شرمساری کرد. او دلیل استعفای خود را نارضایتی از مواضع و محدود شدن استقلالش در بیان دیدگاه‌ها اعلام کرد؛ این یعنی حتی صدای منتقدان درون دولت نیز تحمل نمی‌شود. این واقعه، نمادی می‌شود از این واقعیت تلخ برای اصلاح‌طلبان که دولت مورد حمایت آن‌ها، در عمل، بیش از آنکه به سمت تغییر و اصلاح حرکت کند، به سمت مصالحه و حفظ وضع موجود متمایل شده است؛ وضعیتی که سیدمحمد خاتمی و کمیته سیاسی جبهه اصلاحات آن را «خطرناک‌ترین مقطع تاریخ معاصر» می‌خوانند.

از توجیه گذشته تا نجات آینده

نگرانی اصلاح‌طلبان از این است که ناکامی دولت پزشکیان، به پای آن‌ها نوشته شود و ضربه نهایی را بر اعتماد عمومی وارد کند. این نگرانی، کمیته سیاسی جبهه اصلاحات را واداشته تا در نامه‌ای صریح به سید محمد خاتمی، به یک جراحی دردناک درونی دست بزنند. آن‌ها با اذعان به بحران‌های سهمگین اقتصادی، انباشت نارضایتی اجتماعی و بازگشت تحریم‌ها، راهکار را نه در انتظار برای گشایش از بالا، بلکه در تغییر پارادایم کنشگری خود می‌بینند.

استعفای پر سر و صدای فیاض زاهد، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت، در اعتراض به انتصابات و رویکرد «وفاق» مسعود پزشکیان، نه یک کناره‌گیری ساده، بلکه اولین ترک جدی بر پیکره ائتلاف حامیان دولت محسوب می‌شود؛ ترکی که صدای شکستن بغض و سرخوردگی درونی اصلاح‌طلبان را به گوش می‌رساند

کمیته سیاسی جبهه اصلاحات تأکید دارد که «اصلاح‌طلبی امروز نمی‌تواند همان اصلاح‌طلبی دهه هفتاد باشد» که در بستر امید و اعتماد شکل گرفته بود. اکنون باید از مشی «قدرت‌محور» به «جامعه‌محور» و از «اصلاح‌طلبی محافظه‌کارانه» به «مسئولانه و اخلاقی» گذر کرد. این تغییر رویکرد، در واقع تلاشی است برای بازیابی مشروعیت از دست رفته در نزد افکار عمومی؛ تلاشی که رسانه‌ی جناح رقیب آن را «تکنیک ثابت بحران‌نمایی» برای «ضروری جلوه دادن حضور» و «بازیابی سرمایه اجتماعی» می‌داند.

اصلاح‌طلبان در این خودانتقادی، به صراحت به آفت «سیاست توجیه» اشاره می‌کنند؛ توجیه ناکامی‌ها، سکوت‌ها و خطاها. آن‌ها می‌پذیرند که در مقاطعی دچار خطا شده و در همراهی با مردم کوتاهی کرده‌اند و تنها راه بازگشت اعتماد، «گفتن حقیقت» است. این اعتراف، در واقع فاصله‌گذاری با عملکرد دولت‌هایی است که پیش‌تر از آن‌ها حمایت کرده بودند، از جمله دولت حسن روحانی و اکنون دولت پزشکیان، که به نظر می‌رسد در حال تکرار همان مسیر مصالحه و انفعال در برابر موانع ساختاری است.

مطالبه اصلی کمیته سیاسی از خودشان، بازگشت به میدان زندگی مردم، ایستادن در کنار گروه‌های صنفی، زنان و جوانان و فراتر رفتن از سطح جناحی است. آن‌ها می‌خواهند نشان دهند که اصلاح‌طلبی، صداقت، شجاعت و مسئولیت‌پذیری در برابر رنج مردم است. این رویکرد، پاسخی مستقیم به این نگرانی است که اگر اصلاح‌طلبی از درد و خشم مردم فاصله بگیرد، دیگر اصلاح‌طلبی نیست.

فراخوان خاتمی؛ دولت در محاصره موانع غیرقانونی

در حالی که حامیان دولت از عملکرد آن سرخورده‌اند، خاتمی در سخنرانی خود، نوک پیکان انتقادات را متوجه موانع ساختاری و نهادهای فرادولتی کرد تا نشان دهد مشکل اصلی، ضعف دولت نیست، بلکه محاصره شدن آن توسط نیروهای خارج از اراده مردم است. رئیس دولت اصلاحات با لحنی بی‌سابقه، از «سخن‌های تهدیدآمیز و تحریک‌کننده» که از تریبون‌های رسمی بیان می‌شود و روزنه‌های امید را مسدود می‌کند، انتقاد کرد. او این شعارهای نابجا را یکی از عوامل پدید آمدن وضع ناگوار کنونی دانست.

مهم‌ترین مطالبه خاتمی، که تاحدودی به استعفای فیاض زاهد و انتصابات جنجالی پزشکیان مربوط می‌شود، انتقاد از دخالت‌های امنیتی و نظامی در امور اجرایی است. او با اشاره به «اشراف و دخالت‌های بیش از حدّ دستگاه‌ها (و احی

جبهه اصلاحات با یک دوگانه پیچیده روبه‌رو است. اصلاح‌طلبان باید میان «عبور از پزشکیان» که یک استراتژی شکست خورده است، و حمایت بی‌قید و شرط از دولتی که انتظاراتشان را برآورده نمی‌کند، راه سومی بیابند. این راه سوم، شاید همان چیزی است که کمیته سیاسی جبهه اصلاحات پیشنهاد داده است، یعنی بازسازی اصلاح‌طلبی از نو، فاصله‌گیری از قدرت برای نزدیکی به مردم، و صادق بودن در قبال بحران‌های موجود

اناً نظامی)» بر همه ارکان حکومت و نهادهای مدنی، تأکید کرد که این امر بر دامنه مشکلات می‌افزاید و حتی راه را بر خدمات مورد انتظار دولت می‌بندد.

خاتمی با اشاره به ناتوانی دولت در به‌کارگیری مدیران مورد نظر خود به دلیل مانع بزرگ و نابجایی به نام تأیید به اصطلاح صلاحیت‌ها، این وضعیت را دردآور خواند و از رئیس‌جمهور خواست که از اختیارات محدود خود برای مقابله با این موانع استفاده کند. این یعنی مطالبه اصلاح‌طلبان از پزشکیان این است که دست از سیاست وفاق بردارد و با جسارت بیشتری در برابر دخالت‌ها بایستد؛ همان راهی که یکی از فعالان سیاسی نزدیک به دولت معتقد است باید پیموده شود تا دولت وارد بازی تندروها نشود.

مطالبات خاتمی فراتر از مسائل مدیریتی است و شامل گشایش‌های اساسی در حوزه حقوق شهروندی می‌شود. او انتظار دارد که دولت برای قدردانی از مردم، شاهد آزادی بخش مهمی از زندانیان باشد، موانع از سر راه ایرانیان خارج از کشور برداشته و وضعیت اینترنت اصلاح شود. او با تأسف اعلام کرد که در همه این زمینه‌ها، اگر وضع بدتر نشده باشد، بهتر نیز نشده است.

دفاع از دولت در محاصره

در میانه این انتقادات، بخشی از جریان اصلاحات تلاش می‌کند تا با مدیریت بحران، از فروپاشی کامل دولت مورد حمایتش جلوگیری کند. سید حسین مرعشی، دبیرکل کارگزاران سازندگی، با بیان اینکه هیچ‌کس به دنبال استعفای رئیس‌جمهور نیست، تلاش می‌کند تا ریشه مشکلات را نه در عملکرد دولت فعلی، بلکه در «روند حاکم بر اداره کشور در سنوات گذشته و تحریم‌ها» ببیند. این موضع، تلاشی است برای دفاع از سرمایه اجتماعی باقی‌مانده و جلوگیری از اتهام «گردن‌نگیری تاریخی» که سید نظام‌الدین موسوی، نماینده سابق مجلس، به اصلاح‌طلبان وارد کرده است.

مرعشی و برخی دیگر از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب، در عین حال که از دولت حمایت می‌کنند، از پزشکیان می‌خواهند که «با جسارت خط‌شکنی» و اراده بیشتری را اعمال کند و دست به خانه‌تکانی در کابینه بزند. این درخواست‌ها بیانگر آن است که حتی حامیان اصلی دولت نیز به این نتیجه رسیده‌اند که استراتژی «وفاق» با نیروهای مخالف، شکست خورده و تنها راه نجات دولت و در نتیجه حفظ آبروی سیاسی اصلاح‌طلبان، بازگشت به پایگاه اصلی و استفاده از مدیران متخصص و همسو است. هادی خانیکی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز با تأکید بر اینکه «دولت نه می‌تواند از حامیانش حمایت کند و نه می‌تواند از حامیانش استفاده کند»، به درستی وضعیت کنونی را ترسیم می‌کند. او معتقد است که اصلاح‌طلبان باید قدرت خود را در «معنادار کردن حرف‌هایشان» ببینند، نه صرفاً در گرفتن پست و مقام.

در نهایت، جبهه اصلاحات با یک دوگانه پیچیده روبه‌رو است. اصلاح‌طلبان باید میان «عبور از پزشکیان» که یک استراتژی شکست خورده و امتحان پس داده است، و حمایت بی‌قید و شرط از دولتی که انتظاراتشان را برآورده نمی‌کند، راه سومی بیابند. این راه سوم، شاید همان چیزی است که کمیته سیاسی جبهه اصلاحات پیشنهاد داده است، یعنی بازسازی اصلاح‌طلبی از نو، فاصله‌گیری از قدرت برای نزدیکی به مردم، و صادق بودن در قبال بحران‌های موجود. این استراتژی، ریسکی بزرگ است؛ زیرا در صورت عدم موفقیت دولت در خط‌شکنی و اصلاح امور، اصلاح‌طلبان نه تنها باقیمانده سرمایه اجتماعی خود را از دست خواهند داد، بلکه مهر تأییدی بر روایت مخالفان خواهند زد که این جریان، تنها به دنبال «بحران‌نمایی» برای کسب قدرت است، نه دغدغه واقعی کشور. مطالبه نهایی از دولت پزشکیان این است؛ برای نجات خود و حامیان خود، باید همان راهی را برود که دولت‌های خاتمی و روحانی در اوج اقتدار خود رفتند؛ یعنی تکیه بر پایگاه خود و مقاومت در برابر دخالت‌های غیرقانونی.