مجید    مسعودی

انتشار بخش‌هایی از کتاب «بدون دود و آتش و خون» با عنوان فرعی «گزارشی تحقیقی از جزئیات جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران» چند روزی است فضای رسانه‌ای کشور را تحت‌تاثیر قرار داده است. این کتاب روایت‌هایی ناگفته از درون دولت دوازدهم است و بر مقطع خروج آمریکا از برجام، آغاز تحریم‌های بی‌سابقه این کشور علیه ایران و تاثیر این اقدامات بر اقتصاد کشورمان متمرکز است. سه بخش اول این کتاب سه روایت از سه دیدار است.

روایت اول مربوط است به گزارش نویسندگان از جلسه‌ای که با حضور رئیس‌جمهور، برخی وزرا و کارکنان نهاد ریاست‌جمهوری تشکیل شده است و هدف جلسه هم بازگویی برخی اقدامات دولت دوازدهم در جریان «جنگ اقتصادی» آمریکا علیه ایران است. روایت دوم، به گفت‌وگوی نویسندگان کتاب با اسحاق جهانگیری، معاون اول وقت اختصاص دارد و روایت سوم نیز گزارش دیدار نویسندگان کتاب با محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی حسن روحانی است. زمان تمام دیدارها هم بهار سال گذشته است؛ یعنی واپسین روزهای کار دولت دوازدهم و جالب اینجاست که زمان انتشار این کتاب هم سال گذشته است اما بخش‌هایی از آن حالا منتشر شده و فضای رسانه‌ای ایران را تحت‌تاثیر قرار داده است. چرا؟ چرا با گذشت نزدیک به یک‌سال، روایت‌های این کتاب حالا بازخوانی شده‌اند؟

روحانی: «تصمیم گرفتم در مورد جنگ اقتصادی حرف بزنم»

مهم‌ترین بخش کتاب اظهارات حسن روحانی است. بخش‌هایی از این اظهارات به نقل از وب‌سایت خبری «جماران»:

«به نظرم آقای جهرمی هم می‌توانست ثبت نام کند. کار شورای نگهبان در رد صلاحیت او با قید اینکه سن و سالش دو ماه کم است غیرقانونی است. شورا رد می‌کرد دولت هم بیانیه می‌داد. باید ثبت نام می‌کرد»؛

«واقعیتش را بخواهید اگر صدا و سیما اینقدر دروغ به خورد مردم نمی‌داد من هم اصلا وارد نمی‌شدم ولی وقتی دیدم که اینها ذهن مردم را خراب می‌کنند تصمیم گرفتم در مورد جنگ اقتصادی حرف بزنم»؛

«وقتی ترامپ جنگ اقتصادی را شروع کرد اختلاف‌نظر اساسی در دولت وجود داشت که آیا با این وضعیت می‌توان کشور را اداره کرد یا نه؟ حتی عده‌ای از وزرا پیشنهاد کردند که استعفای دسته‌جمعی بدهیم. می‌گفتند در این وضعیت باید کسانی با تمام اختیارات بیایند و دولت را بگیرند وگرنه شرایط برای اداره کشور مساعد نیست. به من گفتند برو با رهبری صحبت کن. گفتم این راهکار عملی نیست. گفتم این رفتار را نامردی می‌دانم. وقتی ما برویم، رهبری تنها می‌شود»؛

«رهبری کمک کردند. اجازه دادند جلسات سران قوا تشکیل شود و اول گفتند که هرچه شما به نتیجه برسید، همان را عمل کنید. بعد گفتند هرجا خلاف قانون بود، بگویید و عموما هم قبول می‌کردند. جلسه سران قوا جاهایی ما را یاری کرد»؛

«قصد ما این بود که بنزین و گازوئیل را در بازار بفروشیم و برای دولت تامین مالی کنیم. اما بدون اینکه به مردم فشار مضاعف وارد شود. یارانه 45 هزار تومانی پاسخگو نبود. بنابراین باید یارانه جدیدی تعریف می‌شد. بنابراین به 60 میلیون نفر یارانه سوخت دادیم. سه قوه در مورد اجرای این طرح توافق کردیم ولی وقتی زمان اجرا رسید، در کاسه ما گذاشتند.»

جهانگیری: روس‌ها به ایران  ارز نمی‌دادند

اظهارات اسحاق جهانگیری، بخش مهم دیگری از کتاب است. جهانگیری در جایگاه معاونت اول ریاست‌جمهوری هماهنگ‌کننده تیم اقتصادی دولت‌های یازدهم و دوازدهم بود. گرچه خودش سال 97 گفته بود: «من اجازه برکناری منشی خودم را هم ندارم» اما به‌هرحال ارز ترجیحی 4200 تومانی- که فروردین 97 اعلام کرد و اصولگرایان به کنایه آن را «ارز جهانگیری» می‌نامند- به نام او ثبت شد. گرچه در باب همین قضیه هم اردیبهشت سال گذشته با حضور در یکی از اتاق‌های کلاب‌هاوس توضیح داد که این تخصیص ارز با نرخ ثابت 4200 تومان به برخی اقلام، مصوبه شورای سران قوا بود و به گفته او «در فروردین 97 که تصمیم‌گیری شد در پایان تصمیم‌گیری به رئیس‌جمهوری پیشنهاد کردند «برای اینکه در جامعه این خبر مطرح شود، آقای جهانگیری اعلام کند»  و این کار انجام شد».

جهانگیری در همین کتاب در مورد تخصیص ارز 4200 تومانی می‌گوید: «این هم از آن جفاهای تاریخی است. اگر دولت در آن مقطع ورود نمی‌کرد، قیمت ارز جهش عجیبی پیدا می‌کرد. از چند هفته قبل‌تر ایادی برخی کشورهای منطقه در بازار ایران رخنه کرده‌ بودند و دلار کاغذی جمع می‌کردند. اسفند سال 96 کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر 100 میلیون دلار رسیده بود. روس‌ها به ایران ارز نمی‌دادند. تصور تحریم‌‌کنندگان این بود که این وضعیت را ادامه دهند که فشار به تامین کالاهای اساسی برسد و داستانی مانند آنچه برای پوشک رخ داد، باز هم تکرار شود».

از دیگر اظهارات برجسته جهانگیری در این کتاب می‌توان به این‌ها اشاره کرد: «برجام حاصل تلاش ظریف، روحانی و مقام معظم رهبری بود»؛

«اگر بعد از ترامپ از برجام خارج می‌شدیم، الان هیچ امکاناتی برای مذاکره نداشتیم و بدتر اینکه ترامپ را خوشحال کرده ‌بودیم»؛

«عده‌ای انگار تمام منافعشان به این گره خورده بود که با تندروی، خواسته‌های آمریکا را در ایران پیاده کنند؛ این‌ها دشمن ملت ایران هستند»؛

«دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد: اداره اقتصاد و دور زدن تحریم‌ها»؛

«آمریکا می‌خواست ما نفت نفروشیم؛ کشتی به کشتی ما را دنبال می‌کردند»؛

«تقریبا تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند»؛

«بعد از برجام ذخایر اسکناس کاغذی دلار در کشور به بالاترین سطح رسید»؛

«در دوره قبلی تحریم‌ها حداقل امارات و کشورهای عربی همراه ایران بودند ولی در این دوره آن‌ها هم با ما نبودند»؛

«چین تحت فشار آمریکا چندین ماه کشتی‌های پتروشیمی ایران را در بنادرش معطل کرد»؛

«حضور مجلس یازدهم به‌غیر از شوک برای اقتصاد هیچ‌چیز نداشت. مجلس درک نکرد که همه فشارها و رفتارها را در دورانی انجام می‌دهد که جنگ اقتصادی ادامه دارد و دولت به معنای واقعی تنهای تنهاست. در مورد برخی کارهای مجلس نامه‌ای خدمت رهبری نوشتم. گفتم کارهای آن‌ها ممکن است اوضاع را بهم بریزد. بعد از این مجلس قانون بودجه را تصویب کرد»؛

«حجم تجارت ایران 70 میلیارد دلار است؛ 20 درصدش در جیب کسانی می‌رود که داخل کشور دنبال تحریم هستند»؛

«ارزهایی که در دولت احمدی‌نژاد هدر رفت، شناسایی نشده است»؛

«در دولت دوم احمدی‌نژاد قرار بود 350 میلیون دلار از مرز آذربایجان به‌صورت پالت اسکناس به کشور بیاورند. در تهران 31 میلیون دلار نیامد و سرنوشتش معلوم نشد. اسکنا‌س‌ها را برداشته بودند و کسی مسئولیتش را قبول نکرد»

روحانی: «واقعیتش را بخواهید اگر صدا و سیما اینقدر دروغ به خورد مردم نمی‌داد من هم اصلا وارد نمی‌شدم ولی وقتی دیدم که اینها ذهن مردم را خراب می‌کنند تصمیم گرفتم در مورد جنگ اقتصادی حرف بزنم»

نهاوندیان: آمریکا حتی اجازه واردات دارو را به کشور نمی‌داد

محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی حسن روحانی مقام دیگری از دولت دوازدهم است که نویسندگان با او گفت‌وگو کرده‌اند. بخش‌هایی از اظهارات نهاوندیان را به نقل از «جماران» با هم می‌خوانیم؛ از اقدامات آمریکایی‌ها تا شکایت از برخی جناح‌ها برای «رها کردن رزمندگانش»:

«آمریکایی‌ها در اکثر کشورهای منطقه و همسایه‌های ما نیروهای متخصص مستقر کردند. این گروه‌ها تمام نقل و انتقالات مالی و ارتباطات اقتصادی از ایران و به مقصد ایران را رصد می‌کردند. به محض اینکه مورد مشکوکی می‌دیدند با آن برخورد صورت می‌گرفت»؛

«افرادی که در زمینه تحریمهای ایران کار می‌کردند چندین برابر شدند»؛

«ایکاش زمانی قید محرمانگی از اتفاقات و حوادث این سال‌ها برداشته شود تا بتوانیم به جزئیاتی اشاره کنیم آن وقت مردم در جریان قرار می‌گیرند و می‌دانند که چه برسر این کشور آوردند»؛

«آمریکا حتی اجازه واردات دارو به کشور را نمی‌داد»؛

«در زمان جنگ کشور یکدست بود»؛

«پشت جبهه در دوره جنگ اقتصادی، رزمندگانش را رها کرد»؛

«مسائلی در این دوره رخ داد که بازگویی آن‌ها هم رنج آور است»؛

«دولت نباید به مشکلات ناشی از جنگ اقتصادی اشاره می‌کرد. در اینصورت طرف تحریم‌کننده متوجه می‌شد که سیاستهایش در ایران جواب داده است. سیاست دولت همواره سکوت بود. مردم هم مطلع نشدند که دولت زیربار چه فشار سختی قرار داشت»

جهانگیری: در دولت دوم احمدی‌نژاد قرار بود 350 میلیون دلار از مرز آذربایجان به‌صورت پالت اسکناس به کشور بیاورند. در تهران 31 میلیون دلار نیامد و سرنوشتش معلوم نشد. اسکنا‌س‌ها را برداشته بودند و کسی مسئولیتش را قبول نکرد

رپرتاژ برای یک کتاب؟

گرچه در این کتاب به مقطع بسیار مهمی از تاریخ ایران اشاره و سعی شده است بر اساس مصاحبه با بازیگران اصلی، روایت دست اولی از تحریم‌های فلج‌کننده ترامپ علیه ایران ارائه شود، اما سوال اصلی همچنان برقرار است: چرا با گذشت نزدیک به یک‌سال از انتشار این کتاب، نقل‌قول و روایت‌های آن حالا به رسانه‌ها راه یافته است؟

در پاسخ باید گفت که گرچه جایی به صراحت بیان نشده، اما از باب سطح دسترسی نویسندگان به عالی‌رتبه‌ترین مقامات دولتی، می‌توان به ضرس قاطع گفت که این کتاب به سفارش تصمیم‌گیران نهاد ریاست‌جمهوری نگاشته شده است؛ آن چنان که جهانگیری در جایی از کتاب می‌گوید «حرف‌ها را برای ثبت در تاریخ و اطلاع مردم باید به آن‌ها گفت». با این فرض، برجسته شدن روایت‌های این کتاب در مقطع فعلی هم به احتمال قوی بوسیله تیم رسانه‌ای حسن روحانی سازماندهی شده است. خلاصه اینکه ساده‌لوحی است تصور کنیم الله‌بختکی و یهویی، خبرنگاری در یک رسانه کتابی پیدا کرده و از آن خوشش آمده و بخش‌هایی از آن را منتشر کرده است!

با این وصف سوال دوم این است که تیم رسانه‌ای دولت قبل، چرا حالا به برجسته کردن نقل قول‌های این کتاب روی آورده‌اند؟ اینجا دیگر جایی است که ربطی به دولت قبلی ندارد. زمینه‌های این پذیرش را باید در عملکرد یک‌ساله دولت فعلی یافت.

یک سال از کار دولت سیزدهم گذشته است. گرچه به علت سهل‌گیری‌های آمریکا فروش نفت ایران بیشتر شده است اما تورم و بیکاری همچنان بیداد می‌کند و به اذعان بسیاری «دولت یکدست» در بلاتکلیفی روز را به شب می‌رساند. در دولتی که قرار نبود معیشت مردم به برجام گره بخورد، حالا تنها اخباری مثبت از وین می‌تواند قدری بر اسب سرکش دلار و تورم لگام بزند. در چنین حال و روزی است که اقدامات دولت گذشته در «جنگ اقتصادی» - به تعبیر اسحاق جهانگیری- معنا می‌یابد. برای همین هم هست که علیرضا معزی، معاون پیشین ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهوری با انتشار تصویر کتاب «بدون دود و آتش و خون» در توئیتی می‌نویسد: «روایت‌هایی که این روزها از روحانی و جهانگیری می‌شنویم سخنانی نیست که همین چند روز پیش بیان شده باشد. کتاب «بدون دود و آتش و خون» به عنوان منبع یک سال پیش منتشر شده و اکنون مورد بازخوانی قرار گرفته. گویا حالا با گذر زمان و روشن‌تر شدن فضا، آن حقایق شنیدنی‌تر شده‌اند و باورپذیرتر». بعید بود اگر مثلا شش ماه پیش تیم رسانه‌ای دولت قبل مبادرت به برجسته‌سازی نقل قول‌های این کتاب می‌کرد، چندان گوش شنوایی می‌یافت.