گروه حوادث: قاچاقچیان انسان وقتی جوان ایرانی را به یونان بردند به جای اینکه وی را به رویایش برسانند او را در دام توطئه‌شان گرفتار کردند.

پسرجوان که می خواست به کانادا برسد وقتی هدف سرقت توسط قاچاقچیان قرار گرفت دست از پا درازتر به ایران بازگشت.

سردسته باند قاچاقچیان انسان پس از محاکمه در دادگاه جزایی عمومی به زندان و ردمال محکوم شد که این رای در دادگاه تجدید نظر تایید و قابل اجرا دانسته شد.

سفر به کانادا

جواد برای اینکه با دو برادرش در کانادا زندگی کند زحمات زیادی کشیده بود او تصمیم داشت به هر قیمتی شده از ایران برود بدون اینکه بداند سرنوشتی تلخ خواهد داشت. 

قاچاقچی انسان

چند سال دربازار  کار کرده بود و در طول این سال‌ها 50میلیون تومانی برای رسیدن به رویایش پس‌انداز کرده و با قرض و گرفتن وام پولش را 80 میلیون کرده بود.

پس از چندین هفته دوندگی و رفتن سر قرارهای مرموز سرانجام موفق شد با مردی به نام «سهراب» که مسافرپران بود بر سر رفتن و گرفتن ویزا و اقامت به توافق برسد.

وی به گفته سهراب باید چند روزی را در کشور یونان می‌ماند تا اینکه بتواند با مقدمه‌چینی‌های این مرد و گرفتن گذرنامه مرد دیگری به کانادا برود ولی پس از یک هفته آرزوهایش را نقش بر آب دید و به تهران بازگشت. این جوان 26ساله وقتی به یکی از دادسراهای تهران رفت از مردی که وی را برای اقامت در کشور دیگری فریب داده بود شکایت کرد.

جزییات سفر

جواد به بازپرس پرونده گفت: با وجود مخالفت‌های خانواده‌ام تصمیمم را گرفتم و از طریق یکی از دوستانم با سهراب آشنا شدم. وی برای اینکه مرا از کشور خارج کند و برایم اقامت بگیرد 25میلیون می‌خواست که با اصرارهای من و دوستم به 20 میلیون راضی شد. کارهای ابتدایی را انجام دادم و قرار شد با هم به آتن برویم، سرانجام پس از 2هفته وعده و وعید به یونان رفتیم.

وی برایم در یک مسافرخانه درجه چندم سوئیتی گرفت و گفت باید یک هفته‌ای در آنجا بمانم تا وی بتواند بقیه کارهایم را انجام دهد. این جوان ساده‌لوح در ادامه افزود: سهراب به بهانه تهیه و خرید گذرنامه یکی از یونانی‌ها و تعویض عکس آن با عکس من نیمی از پولم را گرفت؛ یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که این مسافرپران همراه 2 مرد ناشناس که در دستشان تپانچه بود به سوئیتم آمدند و مرا تهدید کردند که اگر پول‌ها را به آنان ندهم مرا خواهند کشت. خیلی ترسیده بودم و به بهانه تحویل پول به اتاق دیگر رفتم و از ترس جانم از طبقه دوم به پایین پریدم فرارکردم. جواد با عنوان اینکه هر لحظه می‌ترسیدم آنها مرا پیدا کنند، گفت: چند روزی از این هتل به آن مسافرخانه و از این منطقه به آن منطقه می‌رفتم تا آنان مرا ردیابی نکنند. با هر بدبختی که بود بلیت هواپیما گرفتم و یک شب نیز در فرودگاه شب را صبح کردم و به تهران بازگشتم. تا زمانی که به ایران بازنگشته بودم مدام مرگم را توسط سهراب و همدستانش جلوی چشمانم می‌دیدم. 

تجسس های پلیسی

با ادعاهای این جوان رسیدگی به این پرونده در اختیار تیمی از پلیس قرار گرفت و آنان برای دستگیری مرد مسافرپران با راهنمایی جواد همه پاتوق‌های وی را در مرکز و جنوب شهر تحت ردیابی کردند که بررسی‌ها نشان ‌داد وی به کشور بازنگشته است. با گذشت یک ماه از این ماجرا جواد با تماس با کارآگاهان عنوان داشت سهراب به تهران آمده است، بنابراین دستگیری وی در دستور کار تیم ویژه‌ای قرار گرفت و در یک عملیات ضربتی در یکی از پاتوق‌هایش دستگیر شد که در بازرسی از وی و کیفی که به همراه داشت چند گذرنامه جعلی متعلق به دیگران و چند گذرنامه با نام‌های خارجی و ایرانی با عکس وی به‌دست آمد که شواهد نشان می‌داد او با استفاده از گذرنامه‌های خارجی و ایرانی و با تعویض عکس‌ها و قرار دادن عکس خود به راحتی از کشوری به کشور دیگر سفر می‌کند و با استفاده از همین گذرنامه‌ها و با اسامی دروغین وارد کشور شده است.

اعتراف

سهراب در بازجویی‌ها خود را «شهرام» معرفی و ادعا کرد گذرنامه‌ها را شخص دیگری در اختیارش گذاشته و به خاطر اینکه برای مسافرت و تجارت به برخی کشورها نیاز به ویزاست وی برای دور زدن این مراحل گذرنامه‌های خارجی تهیه کرده است!

این مرد مرموز با مواجه شدن با جواد همچنان بر بی‌گناهی خود اصرار داشت و ادعا کرد جواد را نمی‌شناسد، بنابراین سوابق وی تحت تجسس قرار گرفت و نتایج انگشت‌نگاری نشان داد دارای چند سابقه در زمینه خروج و ورود غیرقانونی از کشور است و چند مدتی است در زمینه مسافرپرانی فعالیت دارد.

با به‌دست آمدن این شواهد شهرام که نام اصلی‌اش «سعید» بود در بازجویی‌های فنی لب به اعتراف گشود و گفت: من چند سالی است به دلیل سفر به بعضی کشورها برای کار با بسیاری از شگردها آشنا شدم و با همدستی چندین تن از بچه‌محل‌های قدیم‌ام تصمیم گرفتیم با تهیه گذرنامه‌های جعلی طعمه‌هایی که قصد مهاجرت دارند را شناسایی کنیم و با به‌دست آوردن اعتمادشان آنها را به کشور یونان ببریم که با توجه به آشنایی کامل به آتن آنان را در یک مسافرخانه اسکان می‌دادیم و پس از یک هفته به اتاقشان می‌رفتیم و با تهدید تپانچه پول‌هایشان را می‌گرفتیم.

وی در ادامه افزود: در آتن با چند مرد که در کار جعل بودند آشنا شدم و با استفاده از گذرهای جعلی بعضی از کسانی که مرا می‌شناختند و از آشنایانمان بودند را به دیگر کشورها می‌فرستادیم. بنابر این گزارش، سعید با توجه به اقدامات مجرمانه اش در خارج از ایران و طبق ماده ای از قانون مجازات اسلامی مبنی بر اینکه هر ایرانی در خارج از کشور جرمی مرتکب شود طبق قانون ایران محاکمه خواهد شد پس از محاکمه به زندان و رد مال درخصوص همه شاکیانی که پلیس شناسایی کرده بود محکوم شد.