آریا رهنورد

این پرسپولیس دیگر اصلا شباهتی به پرسپولیس برانکو ایوانکوویچ ندارد. این پرسپولیس حتی شبیه پرسپولیس در اولین ماه‌های حضور خود یحیی هم نیست. آنها دیگر شبیه یک تیم زهردار به نظر نمی‌رسند و حریف را از نام‌شان نمی‌ترسانند. آنها دیگر یک تیم کشنده نیستند و نفس رقیب را در زمین نمی‌گیرند. البته که شکست هم بخشی از معادله‌های فوتبال است اما این شکست برای تیم، فراتر از یک شکست عادی به نظر می‌رسد. این نمایش‌های ضعیف و این نتایج بد، زنگ خطر را برای باشگاه به صدا درآورده‌اند. حالا به نظر می‌رسد که یک عصر طلایی در پرسپولیس دیگر تمام شده و باشگاه باید به دنبال شروع یک دوران تازه باشد.

شکست پرسپولیس برابر آلومینیوم، ناباورانه و غیرمنتظره نبود. اراکی‌ها اگر دقت بیشتری به خرج می‌دادند، حتی می‌توانستند گل‌های بیشتری در این نبرد به ثمر برسانند. آنها یک ضربه پنالتی‌ را هم از دست دادند اما با این وجود در حالی که یک گل از حریف جلو بودند، همچنان حمله می‌کردند و موقعیت می‌ساختند. لابد قرمزها باز هم می‌خواهند ادعا کنند که دیگران مانع قهرمانی‌شان شدند اما این بار آنها باید بپذیرند که فقط و فقط خودشان مقصر کنار رفتن از جدول جام حذفی هستند. پرسپولیس در سراسر دقایق این جدال، شبیه یک تیم کاملا معمولی فوتبال بازی می‌کرد. اگر بیننده این بازی از سوابق دو تیم خبر نداشت، محال بود باور کند که تیم قرمزپوش قهرمان پنج دوره اخیر فوتبال ایران بوده است. پرسپولیس حتی در دقایقی که به شدت به گل نیاز داشت، به آب و آتش نمی‌زد و دیوانه‌وار به طرف دروازه حریف حمله نمی‌کرد. از دست دادن چند ستاره، چند خرید اشتباه و البته ضعف‌های پرشمار فنی در کنار افت ستاره‌های کلیدی، قرمزها را به این حال و روز انداخت. مقصران اصلی این وضعیت نیز مربیان، مدیران و حتی بازیکنان باشگاه هستند. با این وجود انگشت اتهام باید در درجه اول به طرف کادر فنی پرسپولیس گرفته شود. کادری که در حساس‌ترین زمان ممکن، عیار واقعی‌شان را به همه نشان دادند.

شکست واقعی پرسپولیس وقتی شروع شد که گابریل کالدرون سختکوش و پرتلاش را در صدر جدول لیگ برتر برکنار کرد تا به سراغ یک گزینه داخلی برای جانشینی او برود. این تیم بهترین دورانش را با مربیان خارجی پشت سر گذاشته بود و این داخلی‌سازی اجباری، تیر خلاص را به رویای بزرگ قرمزها زد

مجموعه رفتارهای کادر فنی پرسپولیس برای سقوط هر تیمی از نقطه اوج کافی به نظر می‌رسد. اگر باور ندارید به یحیی گل‌محمدی نگاه کنید که چطور مثل نوجوان‌های عشق فوتبال، بعد از تساوی در دربی در اینستاگرام خداحافظی می‌کند، به تعطیلات می‌رود و در حساس‌ترین مقطع فصل سرگرم خوش‌گذرانی می‌شود و در نهایت هم به راحتی به تیم برمی‌گردد. جالب اینکه یحیی از جامعه داوری عذرخواهی کرده اما معلوم نیست چه زمانی می‌خواهد از هواداران باشگاه پرسپولیس عذرخواهی کند؟ در کادر فنی پرسپولیس، یک نفر مسئول بیان جملات قصار است و هر بار این جملات کپی پیست شده را به شکل عجیبی در کنفرانس‌ها تکرار می‌کند، یک نفر وظیفه‌ای به جز فریاد زدن بر سر بازیکن‌ها ندارد و دیگران هم نقش تماشاچی را بازی می‌کنند. می‌گویند این کادر به خاطر «پرسپولیسی» بودن باید روی کار بمانند اما مگر قبلا پرسپولیس با کادرهای پرسپولیسی شکست نخورده است؟ مگر همان محمدحسن انصاری‌فرد که یکی از بدترین دوره‌های مدیریت در تاریخ باشگاه را رقم زد، خودش یک پرسپولیسی اصیل نبود؟ شکست واقعی پرسپولیس وقتی شروع شد که گابریل کالدرون سختکوش و پرتلاش را در صدر جدول لیگ برتر برکنار کرد تا به سراغ یک گزینه داخلی برای جانشینی او برود. این تیم بهترین دورانش را با مربیان خارجی پشت سر گذاشته بود و این داخلی‌سازی اجباری، تیر خلاص را به رویای بزرگ قرمزها زد. یحیی هم به سهم خودش، زحمات زیادی برای این تیم کشیده و کارهای بزرگی برای سرخ‌ها انجام داده اما دیگر به هر دلیلی، مهیای ادامه کار در باشگاه نیست و چهره‌اش نیز به وضوح، چنین حقیقتی را نشان می‌دهد.

بعد از همه آن ماجراهای عجیب و غریب دربی تهران، پرسپولیس دو مسابقه حیاتی داشت تا دوباره به روزهای خوب گذشته‌اش برگردد. اگر آنها هوادار تهران را شکست می‌دادند، به فاصله چهار امتیازی با صدر جدول لیگ برتر می‌رسیدند و اگر به آلومینیوم اراک غلبه می‌‌کردند، راهی دیدار نیمه‌نهایی جام حذفی و مسابقه ساده با خلیج فارس ماهشهر می‌شدند. در حقیقت کافی بود سرخ‌ها از همین دو فرصت استفاده کنند تا خودشان را در معرض بردن هر دو جام قرار بدهند و روزهای بسیار خوبی را پشت سر بگذارند اما این فرصت‌ها به سادگی از دست رفتند. حالا پرسپولیس با صدر جدول لیگ 6 امتیاز فاصله دارد و دیگر در جدول جام حذفی نیز حاضر نخواهد بود. مربیانی که دربی را به آشوب کشیدند، استعفا دادند و به هر دلیلی خواهان ادامه کار نبودند و انگیزه کافی را برای هدایت تیمی مثل پرسپولیس نداشتند، مدیرانی که هیچ برنامه‌ای برای ایجاد شوک مثبت در تیم از خودشان نشان ندادند و به هر قیمتی خواهان بازگشت سرمربی بودند و البته بازیکنانی که با شیرین‌کاری‌های‌شان تیم را به دردسر انداختند تا امروز روی سکوها زبان دربیاورند، همگی مقصر این فاجعه بزرگ هستند. این پرسپولیس اصلا شبیه آن تیم جسور و سرحال همیشگی نیست. این پرسپولیس اصلا از بهانه‌هایش قوی‌تر نیست.