زلزله بم انگیزه‌ ما برای قهرمانی‌هاست

در حالی که این روزها تمام نگاه‌ها به لیگ فوتبال آقایان است، تیم فوتبال بانوان شهرداری بم مقتدرانه‌ترین قهرمانی را با تم جابه‌جایی تمام رکوردها به نام خودش ثبت کرد. تیمی که امسال حتی تساوی هم نداشته و قوی‌تر از هر سال جام را به خانه برد. مرضیه جعفری، سرمربی این تیم که از ۱۷ سالگی هدایت شهرداری بم را در دست دارد، در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی» درباره این قهرمانی و انگیزه‌ای که برای تکرار این عنوان دارند، صحبت کرد.

نگار رشیدی

 مقتدرانه‌ترین قهرمانی فصل و جابه‌جایی تمام رکوردها کاری بود که شهرداری بم موفق به انجامش شد.

 خب ما دو فصل است که اصلا شکست نخورده‌ایم. امسال حتی مساوی هم نداشتیم و تمام تیم‌ها را مقتدرانه شکست دادیم. این هم خواست خدا و فشاری بود که بچه‌ها در تمرینات تحمل کردند. بچه‌ها واقعا سختکوش بودند که در هر شرایطی بازی کردند و در تمرینات هر چه من گفتم را انجام دادند. همچنین این قهرمانی به خاطر دعای خیر مردم به دست آمد. مردم بم واقعا تیم‌شان را دوست دارند و همه‌جوره از ما حمایت کردند. در کنار مردم، مسئولان بم هم بودند که درست است از نظر مالی مشکلاتی داشتیم اما از نظر معنوی حامی‌مان بودند. خوشحالم که این تیم توانست بدون حرف و حدیث و کوچک‌ترین شبهه‌ای مقتدرانه قهرمان شود. شهرداری بم هفت سال است که قهرمان است. قهرمان شدن سخت است، اما نگه داشتن این قهرمانی خیلی سخت‌تر است.

 ما فوتبالیست‌های خوبی در بخش بانوان داریم اما این رشته آنطور که باید و شاید دیده نشده و حمایت مسئولان و سرمایه‌ گذارها را ندارد.

درست است، ولی به آن سرمایه‌گذار هم باید حق داد. چراکه وقتی مسابقات ما پخش رسانه‌ای ندارد، تبلیغات در صدا و سیما نمی‌شود وجود داشته باشد و نمی‌توان پوشش خبری خوبی داشت باعث می‌شود که سرمایه‌گذار کم‌تر ورود کند. با این حال می‌شد بنا به شرایط کشور اسلامی که داریم و مورد تایید همه‌مان هم هست، از زاویه‌های دیگری بحث تبلیغات را داشته باشیم. مثلا در صحبت مربی‌ها یا موارد دیگر. این کارها را می‌توان با برنامه‌ریزی انجام داد که مغایر با شرایط اسلامی جامعه هم نباشد. اگر به بانوان ما بها داده و از آنها بیشتر حمایت شود، قطعا پتانسیل این را دارند که خودشان را بیشتر در سطح بین‌المللی نشان بدهند.

 به نظر شما نگاه عرفی که هنوز در جامعه وجود دارد که برخی رشته‌ها مثل فوتبال یا وزنه‌برداری و کشتی را «مردانه» تلقی می‌کنند، در سطح حمایت‌ها و توجهات تاثیرگذار است؟

 نه من این را قبول ندارم. چراکه الان سرمایه‌گذاری‌ها در فوتبال بیشتر از بسکتبال و والیبال است. الان اینطور نیست که بگوییم فوتبال مردانه است چون این را در رشته‌های دیگر هم در بخش بانوان می‌بینیم.

یعنی در رشته‌های دیگر هم خیلی سرمایه‌گذاری نمی‌شود. اگر همان بحث تبلیغات را داشته باشیم، وضعیت بهتر می‌شود. خب یکسری تبعیض‌ها بین خانم‌ها و آقایان وجود دارد، ولی تبلیغات می‌تواند در روند سرمایه‌گذاری تاثیرگذار باشد.

 طی فصل تیم شما تقریبا در بی‌خبری بود تا اینکه موعد قهرمانی‌تان رسید. فکر می‌کنید این موضوع به بی‌توجهی به لیگ فوتبال بانوان مربوط می‌شود یا دلیلش این بود که همه می‌دانستند قهرمان می‌شوید؟

می‌شود هر دو دلیل را داشته باشد. تیم ما امسال خیلی خوب پیش رفت و از اواسط فصل بیشتر تیم‌ها می‌دانستند که بم قهرمان است. اما از طرف دیگر امسال ورود آقایان به استادیوم‌ها را ممنوع کردند که به دنبال آن عکاس‌ها و خبرنگارها کم‌تر می‌توانستند سر بازی‌ها بیایند و طبیعتا اخبار هم کم‌تر منتشر شد.

 با زلزله‌ای که سال‌ها پیش در بم رخ داد، این شهر یک تیم کامل را از دست داد؛ ولی حالا دوباره تیم بم قدرتمندانه شکل گرفته است. این انگیزه از کجا نشأت می‌گیرد؟

 آن زلزله شاید حتی انگیزه ما را بیشتر کرد. وقتی تیم من قهرمان می‌شود و شادی و لبخند را در صورت مادری که فرزندش را در زمین‌لرزه از دست داده می‌بینم، انگیزه‌ام دوبرابر می‌شود که یک بار دیگر با قهرمانی آن مادر را خوشحال کنم. وقتی در خیابان پدر یا مادری به من می‌گوید بچه‌هایم را در زلزله از دست دادم اما وقتی در تلویزیون می‌بینم که تیم شهرداری بم مقتدرانه هفت،هشت گل زده و برده، فکر می‌کنم بچه‌های خودم زنده شدند و دارند بازی می‌کنند و شاید تا چند روز غم و اندوه نداشته باشم. این حرف‌ها انگیزه ما را چندین برابر می‌کند. من به شخصه تمام هم و غم خودم را گذاشته‌ام که مردم شهرم را خوشحال کنم.

 شما از 17 سالگی هدایت بم را در دست دارید. چطور می‌شود که یک نوجوان زندگی‌اش را پای یک تیم می‌گذارد؟

 من در یک خانواده فوتبالی به دنیا آمدم. پدرم مربی بود و یکی از برادرهایم فوتبالیست بود. ما مرتب فوتبال بازی می‌کردیم و این ورزش تمام زندگی‌مان شده بود. تا اینکه در 17 سالگی فوتسال به ایران آمد و همان موقع در بم تیم تشکیل دادیم و من هم مربی شدم. جالب است که من درسم هم خیلی خوب بود. رشته من ریاضی بود و معدل سوم دبیرستانم 98/19 بود. متاسفانه در همان سال هم فوتسال آمد و من با اینکه درسم خیلی خوب بود و همه فکر می‌کردند جزو بالاترین رتبه‌های کنکور باشم، چسبیدم به فوتبال. دور تا دور اتاق من عکس‌های فوتبالیست‌های خارجی و ایرانی بود. وقتی در 17 سالگی مربی شدم، همه بازیکن‌ها از من بزرگ‌تر بودند. شاید الان من را ببینید، چهره آرامی داشته باشم اما سر تمرین و مسابقه بی‌نهایت بداخلاق هستم.

تیم ما امسال خیلی خوب پیش رفت و از اواسط فصل بیشتر تیم‌ها می‌دانستند که بم قهرمان است؛ اما امسال ورود آقایان به استادیوم‌ها را ممنوع کردند که به دنبال آن عکاس‌ها و خبرنگارها کم‌تر می‌توانستند سر بازی‌ها بیایند و طبیعتا اخبار هم کم‌تر منتشر شد

آن زمان هم همینطور بود و همیشه این انرژی را به بچه‌ها انتقال می‌دادم که تمام هم و غم‌شان فوتبال باشد. چند سال بعدش هم که زلزله رخ داد؛ واقعا برای مردم شهرم ماندم و همیشه اولویتم این شهر است. خوشحالم به عنوان یک بانوی بمی توانستم لبخند را روی لب همشهریانم بیاورم.

 یعنی الان پیشنهاد خارجی داشته باشید، قبول نمی‌کنید؟

من پیشنهاد داشتم. هم امسال و هم چهار سال پیش پیشنهاد داشتم؛ اما اولویتم بم است. تا ببینیم خدا چه می‌خواهد.