تهران بی‌تردید در بحران است؛ اما تخلیه آن، نسخه‌ای از جنس تسلیم است، نه تدبیر. رقم ۲۷ هزار هزار میلیارد تومان، نه فقط عددی نجومی، بلکه نشانه‌ای از ناآگاهی ساختاری از ابعاد فاجعه است. کشوری که توان مدیریت بازچرخانی، اصلاح مصرف و تعمیر شبکه‌ آب خود را ندارد، نمی‌تواند پایتختش را جمع کند.

به گزارش اقتصاد24، درحالی‌که رئیس‌جمهور از احتمال «تخلیه پایتخت» سخن گفته، بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد جابه‌جایی جمعیت ۱۰ تا ۱۲ میلیونی تهران دست‌کم ۲۵۰ میلیارد دلار هزینه دارد؛ رقمی معادل بودجه ۱۵ سال کشور و ناممکن‌ترین نسخه برای بحران آب در ایران! سخنان مسعود پزشکیان درباره احتمال «خالی‌ کردن تهران» در صورت تداوم خشکسالی، بازتاب گسترده‌ای داشت. بسیاری آن را نشانه‌ای از عمق بحران آب دانستند، اما کارشناسان می‌گویند این ایده نه‌تنها از نظر اجرایی و اقتصادی غیرممکن است، بلکه هزینه‌ای فراتر از توان هر دولت و حتی چند نسل از منابع ملی می‌طلبد. تخلیه پایتخت، اگر روزی عملی شود، ایران را به بزرگ‌ترین جابه‌جایی انسانیِ تاریخ منطقه بدل می‌کند و آن هم با بهای نجومی‌ای که از هر فاجعه‌ای برای اقتصاد نیمه جان ایران گران‌تر است.

حجم سد‌های تهران به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسیده است. گزارش شرکت آب منطقه‌ای نشان می‌دهد مجموع ذخایر پنج سد اصلی پایتخت به کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت رسیده و در برخی مناطق، قطع آب شبانه از ساعت ۲۲ تا بامداد عملاً جیره‌بندی خاموش را رقم زده است. وزیر نیرو، عباس علی‌آبادی، اخیراً گفته است که «ممکن است مجبور شویم بعضی شب‌ها فشار آب را تا حد صفر پایین بیاوریم... مردم حتماً نسبت به نصب ذخیره‌ساز آب اقدام کنند.» اکنون دیگر سال هاست که ۹۰ درصد آب ایران در کشاورزی مصرف می‌شود که ۶۰ درصد آن هدر می‌رود. عجیب این که دولت‌ها در تمام این ادوار از خودکفایی کشاورزی گفتند بدون آن که به ظرفیت‌های ایران خشک کمترین توجه‌ای کنند. در این سال‌ها بیش از ۶۰۰ سد ساختند که رودخانه‌ها را قطع و تالاب‌ها را خشک کرد و در همین شهر تهران ۲۲ آب شرب در لوله‌های فرسوده هدر و از بین می‌رود. تهران حالا شهری است که از برنامه‌ریزی برای یک جمعیت ۵ میلیون نفری بدون هیچ طرح و برنامه تازه‌ای برای آب، ترافیک و زیرساخت به بیش از ۱۵ میلیون نفر رسید.

بر اساس محاسبه‌ ساده‌ای که از میانگین هزینه‌های ساخت مسکن، خدمات عمومی و زیرساخت‌ها در ایران به دست می‌آید، جابجایی کامل جمعیت تهران حدود ۲۵۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. در بازار امروز (با نرخ دلار ۱۰۷ هزار تومان)، این رقم معادل ۲۷ هزار هزار میلیارد تومان است (رقمی که به نوعی دیگر باید ۲۷ هزار همت خوانده شود). به بیان دیگر، اگر کل درآمد دولت صرف جابه‌جایی شود، ایران باید تا سال ۱۴۲۰ فقط برای انتقال تهرانی‌ها کار کند و این تازه برآوردی محافظه‌کارانه است. در واقعیت، ساخت مسکن، جاده، شبکه‌های آب، برق، فاضلاب و خدمات شهری، همراه با هزینه‌های اجتماعی، چند برابر این رقم تمام می‌شود.

از سوی دیگر تهران تنها یک شهر نیست، مرکز ۲۵ درصد تولید ناخالص ملی و بیش از ۴۰ درصد فعالیت‌های خدماتی، مالی و صنعتی کشور است و تخلیه‌ آن، معادل خاموش‌کردن قلب اقتصاد ایران است. جابه‌جایی میلیون‌ها نفر، نه‌فقط هزینه مالی، بلکه هزینه انسانی و اجتماعی دارد از نابودی کسب‌وکار‌ها تا فروپاشی بازار مسکن، از مهاجرت‌های بدون زیرساخت تا بحران بیکاری و آموزش.

در چنین شرایطی کارشناسان آب و محیط‌زیست می‌گویند مساله تهران نه در «نبود آب»، بلکه در شیوه مصرف و مدیریت آب است. بخش عمده بحران، به هدررفت در شبکه فرسوده، کشاورزی آب‌بر اطراف پایتخت و نبود بازچرخانی بازمی‌گردد. در حالی‌که ۷۰ تا ۸۰ درصد آب مصرفی شهر‌ها به فاضلاب تبدیل می‌شود، بخش زیادی از آن بدون تصفیه به طبیعت بازمی‌گردد. بازچرخانی آب (یعنی تصفیه و استفاده دوباره از فاضلاب شهری) در جهان اصلی‌ترین ابزار مقابله با خشکسالی است. بحران آب تهران بیش از هر چیز، آزمونی برای دولت در حوزه «حکمرانی» است؛ این که آیا بالاخره تصمیم می‌گیرد واقعیت را بپذیرد و علم و تجربه را جایگزین شعار و تهدید کند یا نه.