«مرتضی کلانتریان» کم‌کار و گزیده‌کار بود

انزوای مترجمی بزرگ و مرگ خودخواسته‌اش

آبان مصدق

حدود یک ماه پیش بود که از طریق یکی از دوستان، با مرتضی کلانتریان تماس گرفتم. بنا بود که برای گفت‌وگویی در صفحه کتاب قراری بگذاریم. تعجبش از این بود که چرا از میان خیل انبوه مترجمان، سراغ او را گرفته‌ام که اکنون دیگر چندان کار نمی‌کند یا کتاب‌هایش چاپ نمی‌شوند. کوتاه گفتم که بنا دارم مترجمان درجه یک را به مردم بشناسانم و نگذارم بیش از این نام و کتاب‌هایشان در محاق باقی بمانند و کم‌کم بساط مترجمان متقلب و بی‌سواد را برچینیم. همین شد که در صدای غمگین و خسته و بی‌حوصله‌اش، کمی شوق دوید و قرار شد روزی مناسب را انتخاب کند و با هماهنگی به نزدش برویم و مفصل درباره چند و چون زندگی و ترجمه‌هایش حرف بزنیم. اما شرایط نابهنگام و سوگواری دوست واسط ما، این قرار را به تأخیر انداخت تا این‌که خبر مرگ خودخواسته مرتضی کلانتریان جانم را به‌‌سختی به هم فشرد و افسوس از این‌که چرا زودتر نتوانستم پیدایش کنم و با او حرف بزنم؛ شاید در خلال حرف‌هایش از ناامیدی‌اش می‌گفت. اگر اکنون نگویم «و ناگهان چه قدر زود دیر می‌شود!»، چه هنگام باید گفت. 

اکنون به رسم ادب و احترام به ساحت این مترجم بزرگ و کمتر شناخته شده که قرار بود صفحه کتاب به گفت‌وگوی با او مفتخر شود و برگی زرین شود در کارنامه این صفحه، به معرفی او و آثارش می‌پردازم.

مرتضی کلانتریان در سال 1311 در تنکابن دیده به جهان گشود و با مدرک حقوق از دانشگاه سوربن پاریس، در ایران به شغل قضاوت و سپس وکالت پرداخت. پس از بازنشستگی از کار قضاوت و کناره‌گیری از کار وکالت، به ترجمه کتاب پرداخت و چند تن از نویسندگان را برای نخستین بار به جامعه ایران معرفی کرد. از جمله ترجمه‌های مرتضی کلانتریان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

«وجدان زنو»؛ رمانی از ایتالو اسووو که انتشارات آگاه به چاپ رساند. «سیمای زنی در میان جمع»؛ رمانی از هانریش بل که نشر آگه منتشر کرده است. «نقطه ضعف»؛ رمانی از آنتونیس ساماراکیس که انتشارات آگاه به چاپ رسانده است. «دیدار به قیامت»؛ اثر پیر لومتر در انتشارات آگاه، «ظرافت جوجه تیغی»؛ رمانی از موریل باربری در انتشارات کندوکاو، «قرارداد اجتماعی» اثر ژان ژاک روسو در نشر آگه، «بررسی یک پرونده قتل»؛ اثر میشل فوکو در نشر آگه، «مرد رویاها: زندگی‌نامه جان رید»؛ اثر رابرت روزنستون در نشر چشمه، «رویاها و تاریخ آمریکا در دو قرن»؛ اثر کلود ژولین که انتشارات آگاه منتشر کرده است. 

اکنون که باید مردی 87 ساله ثمره تلاشش را به نظاره می‌نشست، در روز یکشنبه، 12 خرداد ماه از پنجره آپارتمانش در طبقه دوازدهم ساختمانی در محله بهجت‌آباد به بیرون پرید و به زندگی‌اش خاتمه داد و لابد دلیل این اقدامش برای همیشه در ابهام باقی خواهد ماند. یاد و نامش گرامی باد.