فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

نمایش «سقراط» به نویسندگی و کارگردانی «حمیدرضا نعیمی» جدا از متن زیبا و مفهومی و در عین حال ساده و روان، از جنبه‌های بصری بسیار چشم‌نواز و جذاب نیز برخوردار است که در نتیجه ما‌حصل مجموعه این عوامل در کنار هم منجر به یک نمایش فاخر و چشمگیر شده است.

سقراط نمایش بسیار دلنشینی است که فارغ از بحث‌های سیاسی و اجتماعی روز که همیشه در تئاتر‌ در جریان است، از این قاعده مستثنی نبوده و بسیار نقادانه و طنازانه به مسائل معاصر طعنه می‌زند و دغدغه‌های انسان معاصر را در زرورق شخصیتی تاریخی - فلسفی می‌پیچد و شبیه‌سازی می‌کند. نمایش «سقراط» علاوه‌بر اشاره به بحران‌های اقتصادی و نوسانات اجتماعی جامعه امروز، یک جمله طلایی را نیز از پدر علم فلسفه به مخاطبان خویش هدیه می‌دهد؛ اینکه سقراطِ عالم و دانشمند مدعی آن است که تا اینجای زندگی می‌داند که چیزی نمی‌داند؛ به بیانی دیگر سقراط با برخورداری از آن همه فضایل اخلاقی و علم و دانش، ادعا می‌کند می‌داند که هنوز نادان است؛ او علت دانایی خود را در نادانی‌اش تعبیر می‌کند؛ و بار‌ها به کرات به شاگردان و اطرافیان خویش متذکر می‌شود که برای دانایی ابتدا خودت را بشناس!

 تعبیر دیگری که از سخن سقراط ممکن است برداشت شود این است که منظور او این بوده که او علم ناچیزی دارد، آن‌قدر ناچیز که در برابر مجهولات عالم، علم وی صفر است؛ درواقع با نگاهی روانشناسانه می‌توان گفت اگر آدمی بپذیرد که تنها ذره‌ای از این کهکشان عظیم و سترگ است و باید خیلی از مسائل و موضوعات کشف نشده در مسیر راه خویش را بشناسد، کشف کند و در جستجوی کسب دانش و علم اندوزی گام‌های جدی بردارد،  قطعا می‌تواند موفقیت را در آینده خویش رقم بزند.

 سقراطی که فرهاد آئیش روی صحنه تالار  وحدت زنده کرده، شاید از بسیاری جهات، ربط چندانی به شخصیت حقیقی «سقراط فیلسوف و دانشمند» نداشته باشد، اما دست‌کم از این ویژگی برخوردار است که با زبان عامه با مردم ارتباط برقرار می‌کند. 

در حقیقت مخاطبان در اجرای این نمایش شاهد اجرایی اتوبیوگرافی از زندگی یک فیلسوف نیستند بلکه در وهله اول انسانی را می‌بینند که فیلسوف است و با علم و دانش بسیاری که دارد با مردم اطرافش با زبانی ساده و قابل فهم ارتباط برقرار می‌کند. 

در این نمایش شاهد زندگی یک فیلسوف یونانی هستید که در شهر آتن زندگی می‌کند و به دلیل باورها و البته دانشی که دارد از سیاست و اساسا جامعه ثروتمند آتن دوری می‌جوید و یک زندگی بسیار ساده و فقیرانه را انتخاب می‌کند. البته در ادامه نمایش با صحنه‌هایی روبرو می‌شوید که متوجه خواهید شد سقراط نیز می‌توانست در زمره یکی از متمولین آتن باشد؛ با اتفاقاتی که در خلال نمایش رخ می‌دهد محبوبیت سقراط نزد شاگردان وآتنی‌ها چنان شدت می‌یابد که در نهایت به دسیسه‌چینی سیاسیون برای مرگ این فیلسوف نامی با نوشیدن جام شوکران منجر می‌شود.

در گوشه گوشه اجرای این نمایش سخنان فلسفی و شعار‌های همیشگی سقراط برای بهبود اخلاق بشری و همچنین تزکیه روح انسانی دیگر مواردی هستند که به کرات بطور مستقیم خطاب به آتنی‌ها شنیده می‌شود. البته نکته قابل تامل دیگر در متن و اجرای نمایش «سقراط»، وجود زنان است؛ سه کاراکتر‌ زن داستان «سافو»، «زانتیپه» و«تئودوته» نقش مهمی را در انتقال مفاهیم و تعمیق شناخت به مخاطب از واقعیت‌های پیرامون دارند. 

درواقع کارگردان با قرار دادن سه زن برجسته و مهم بر روی صحنه نمایش و همچنین یاد کردن از نام «مده‌آ» زنی افسانه‌ای در اسطوره‌ها و داستان‌های یونانی سعی دارد نقبی به واقعیت وضعیت زنان در جامعه معاصر بزند.

در پایان باید خاطر نشان کرد نمایش «سقراط» با وجود نقص‌های محدود که آنها را نیز با برجستگی‌ها و ویژگی‌های قابل تامل جبران کرده، اجرایی زیبا، ستودنی و به یاد‌ماندنی درباره جایگاه و مرز معنایی تعاریفی همچون انسان، زندگی، عدالت، آزادی، و رستگاری واقعی است؛ و از این منظر که دغدغه اندیشیدن دارد در زمره تئاتر‌های ارزشمند و دیدنی قلمداد می‌شود.