این روزها در گالری ماه مهر نمایشگاهی از آثار 10 هنرمند ایرانی و خارجی برپاست که با موضوع «خویش‌تن، قدرت، سیاست» شکل گرفته است. در این مجموعه هر هنرمند با رویکردی متفاوت به موضوع، اثری را به وجود آورده و در نتیجه در نمایشگاه شاهد آثاری متنوع در مدیاهای مختلف هستیم. این نمایشگاه دارای دو کیوریتور است و هنرمندان ایرانی توسط آسیه سلیمیان و هنرمندان خارجی توسط کاتارینا ماریا راب انتخاب شده‌اند و آثاری از ریما اسلام مسلک، ماهی بینه بینه، مصطفی چوب تراش، آندرئا سالوینو، مینا طلایی، نگار عالِم زاده گرجی، علی و رامیار، احمد کامل، دیوید کریپِندورف و الیزابت مِسه به نمایش گذاشته شده است.

اما نکته قابل توجه آن است که هماهنگی زیادی میان آثار ارائه شده در نمایشگاه وجود دارد و با وجود آنکه هنرمندانی از 6 کشور و فرهنگ مختلف این آثار را خلق کرده‌اند، مواجهه با موضوعی فراگیر و جهان‌شمول که دغدغه بسیاری از مردم دنیاست باعث شده آثاری که هر هنرمند در خلوت خود به وجود آورده است با هم ارتباطی درونی داشته باشند.

ریما اسلام‌مسلک اثری دو بخشی را با نام «طبیعت بی جان» نمایش داده است. یک قسمت از این کار سردیسی از یک زن است که با چشمانی بسته و چهره‌ای بی‌حالت بر روی پایه قرار گرفته است. رو به روی این مجسمه و با ارتفاعی به اندازه قد انسان، جعبه سیاهی را می‌بینیم که تنها یک دریچه در آن قرار دارد. در این دریچه باریک، چشم‌های زنی را می‌بینیم که گهگاه حرکت می‌کند و پلک می‌زند تا مخاطب زنده بودن آن را دریابد. 

اثری که نگار عالم‌زاده گرجی در این نمایشگاه ارائه کرده شامل دو بخش است. در تابلویی که بر روی دیوار قرار گرفته است صحنه‌ای را می‌بینیم که یادآور یک میتینگ سیاسی و اعلام هم‌پیمانی جمعی از افراد یا انتخاب یک نفر به عنوان رئیس یک گروه است. اما در این تابلو هیچ انسانی دیده نمی‌شود و نمی‌دانیم چه کسانی با چه شخصی در حال پیمان بستن هستند. آنچه قابل مشاهده است تنها دستانی هستند که به نشانه امید، بالا آمده و دست یک شخص را بالاتر از خود قرار داده‌اند.

احمد کامل، هنرمند مصری دو اثر را در این مجموعه به نمایش گذاشته است. در یکی از کارها شاهد عکسی از یک دفترچه هستیم که تمام نوشته‌های آن خط خورده و هیچ بخشی از آن قابل خواندن نیست. به نظر می‌رسد این سطور حاوی خاطراتی بوده که زمانی با علاقه نوشته شده بودند اما بعدا همه آنها از چشم پنهان شده تا شاید راهی برای فراموشی آنها باشد. اثر دیگر او ویدئویی است که در آن پای انسانی را مشاهده می‌کنیم که بر روی زمینی خاک گرفته حرکت می‌کند و خاک‌ها را پس می‌زند، گویی قصد دارد غبار خاطرات را کنار بزند و یا بقایای حاصل از یک رخداد را حذف کند.

الیزابت مِسه از کشور سوئیس با سه نقاشی آبرنگ در نمایشگاه حضور دارد. آثار فیگوراتیو او هر کدام یک انسان را سوژه خود قرار داده و آنها را در وضعیت‌های مختلفی نمایش داده است. در یکی از آنها دختربچه‌ای را می‌بینیم که نوع حرکت او شاید در لحظه اول مانند یک بازی کودکانه به نظر برسد، اما تاملی در رنگ‌ها و لکه‌های ایجاد شده بر کاغذ، نشان دهنده نیرویی خارجی مانند هجوم یک اسلحه و آسیبی است که به کودک وارد شده است. در نقاشی دیگر او شاهد حضور مردی هستیم که با حرارت در حال سخنرانی است اما چشمانی که بسته شده‌اند نشان دهنده بی‌توجهی او به شرایط اطراف است.  مصطفی چوب‌تراش نیز چنین رویکردی را در پیش گرفته است اما نقاشی‌های آبرنگی او نشان دهنده صحنه‌های جنگ هستند. با وجود این نگاه کودکانه و شاد به ذات پلید جنگ باعث شده است آنچه بر صفحه کاغذ می‌بینیم مانند شخصیت‌هایی خیالی به نظر برسند. دیوهای شاخ‌دار چکمه‌پوش، سرهای بریده که مانند توپ بر زمین قل می‌خورند، یا ماشین‌های جنگی که به حیوان تبدیل شده‌اند، در عین ظاهر فانتزی خود حکایت از فاجعه‌ای عمیق دارند.

آندرئا سالوینو هنرمند ایتالیایی است که آثار خود را بر روی چهار کتاب قدیمی به وجود آورده است. بر روی جلد کتاب یا صفحات آنها که تصویرسازی‌هایی متناسب با موضوع کتاب دارند، سالوینو به طراحی تصاویر مورد نظر خود پرداخته است. تصویر یک سرباز با لباس فرم و تصویر بوکسوری در حال مبارزه، بر روی جلد کتاب‌ها دیده می‌شود و از سوی دیگر در صفحات داخلی کتاب، بر روی زمینه‌ای از کلمات، سیاستمداری را در حال سخنرانی، یا مجروحی را در بستر مشاهده می‌کنیم. سالوینو هم در این آثار افراد مختلف درگیر با جنگ‌ها و حوادث دنیای امروز را بر روی بستری کهن نمایش داده و به نوعی به زمینه تاریخی جنگ‌ها و ریشه‌دار بودن آنها در تاریخ بشر اشاره کرده است. اثری که مینا طلایی در این نمایشگاه ارائه کرده است یک کار حجمی است که می‌توان آن را ماکتی از یک میز بیلیارد دانست. اما نکته قابل توجه درباره این میز آن است که توپ‌های آن، فیگورهای انسانی هستند. در واقع این هنرمند آدم‌ها را به عنوان ابزاری در دست یک یا چند فرد قدرتمند نمایش داده است که به میل و اراده آن‌ها، مانند توپ به جهات مختلف هدایت می‌شوند. در نهایت نیز تمام این تصمیم‌ها و جهت‌دهی‌ها چیزی جز یک بازی سرگرم‌کننده برای شخص بازی کننده نیست.

دیوید کریپِندورف آلمانی با یک اثر ویدئو در نمایشگاه شرکت دارد. این فیلم در فضایی تاریک آغاز می‌شود و پس از آن شنونده مونولوگ زنی میانسال هستیم. او که کارگر نظافتچی یک هتل است، در میان صحبت‌های خود از بلایی خبر می‌دهد که قرار است در شهر نازل شود و خود را به عنوان عامل این بلا و مرگ مردم شهر معرفی می‌کند. در حرف‌های او نفرت از تمام مردم اطراف و کسانی که خود را برتر از او دانسته‌اند محسوس است. در عکس‌های علی و رامیار شاهد حضور اجتماعی مردم هستیم. این عکس‌ها با ترکیب تصاویر آرشیوی و عکس‌های جدیدتر به وجود آمده‌اند. پس زمینه این تصاویر برگرفته از عکس‌های قدیمی تجمعات خیابانی است و به این ترتیب بستری تاریخی در معرض دید مخاطب قرار گرفته است. اما در پیش‌زمینه شاهد تصاویر جدیدتری هستیم که گذشت زمان و نسلی دیگر از جامعه را نشان می‌دهد. جمعیت انبوه مردم نشان دهنده حرکتی پر هیجان و مطرح شدن خواسته‌های آنان است، اما تکرار آن در تابلوهای متعدد می‌تواند نمادی از حرکت‌های اجتماعی باشد که بارها در طول تاریخ تکرار می‌شوند و نشانی از امید مردم یک جامعه به آینده هستند.