گروه حوادث:بازی دزدان کبوترها در شرق پایتخت جنایتی تلخ را رقم زد که پایانی جز خونخواهی ندارد.

مرد افیونی که برسر تقسیم کبوترهای دزدی دوستش را کشته است دیروز پای میز محاکمه ایستاد و به قصاص محکوم شد.

قتل در قیامدشت

روز بیست و ششم آبان ماه سال ۹۲ گزارشی شوم به ماموران کلانتری 174 قیامدشت در جنوب شرق تهران مخابره شد.

خیلی زود تیمی از تجسس کلانتری خود را به صحنهای خونین رساندند که در آن جنازه مردی روی زمین بود.

بررسی های میدانی نشان داد قربانی جنایت مردی به نام ابراهیم ۳۰ ساله است .

خیلی زود ماجرای این قتل به بازپرس دادسرای قیامدشت و پلیس آگاهی تهران مخابره شد  وتیم های تخصصی پزشکی قانونی به همراه تشخیص هویت نیز در قتلگاه حاضر شدند.

در این مرحله بررسیها نشان داد ابراهیم با ضربه چاقو به گردنش کشته شده است و عاملان قتل پس از مرگ ابراهیم جنازه خونین را به یکی از خیابانهای خلوت قیامدشت انتقال داده و پس از رها کردن آن گریخته اند.

شناسایی قاتل

همزمان با انتقال جنازه به پزشکی قانونی تهران و هنوز ساعتی نگذشته بود که مردی هراسان و رنگ پریده خودش را به نزد پلیس قیامدشت رساند و رازگشایی کرد.

 مرد جوانی به پلیس آگاهی رفت و پرده از این جنایت برداشت .وی  به ماموران گفت: دوست معتادم به نام حبیب ساعتی پیش برای خرید مواد مخدر به محله ما آمده بود.اوحال طبیعی نداشت ومی گفت دوستمان به نام ابراهیم را با چاقو کشته است او حتی چاقوی خون آلودش را به ما نشان داد .من چاقو را از او گرفتم و حالا به آگاهی آمده ام تا حقیقت را بگویم.

فرار قاتل

گارآگاهان وقتی قاتل ابراهیم را شناسایی کردند با راهنماییهای دوست او به ردیابیهای تخصصی دست زدند و پی بردند حبیب بعد از قتل فرار کرده و زندگی زیر زمینیای دارد. 

3 سال بعد

 سه سال از این قتل گذشته بود که پلیس ردپای حبیب را در سال ۹۵ به دست آورد و با اقدامی غافلگیرانه توانست او را به دام اندازد. 

عجیب اینکه حبیب در صحنه دستگیری خودش را با اسم جعلی معرفی کرده و سعی کرد با زیرکی پلیس را گمراه کند اما در بازجویی های فنی به قتل اعتراف کرد.

کیفرخواست

حبیب که میدید رازش فاش شده است به بازسازی صحنه قتل هم دست زد و پس از صدورکیفرخواست برای محاکمه در اختیار دادگاه کیفری قرار گرفت.

در دادگاه

صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد . در ابتدای این جلسه اولیای دم در جایگاه ایستادند و با ابراز ناراحتی از به قتل رسیدن ابراهیم برای حبیب حکم قصاص خواستند. 

سپس حبیب روبروی قضات ایستاد و با اقدامی عجیب قتل دوستش را نپذیرفت.  وی گفت: من اصلاً ابراهیم را نمی‌شناختم و نمیدانم چه کسی او را در خیابان کشته است .دوستم به دروغ من را به عنوان قاتل معرفی کرده است.من در اداره پلیس تحت فشارهای روانی به قتل اعتراف کردم.  در این میان قاضی عبداللهی با بررسی سابقه پرونده این قاتل گفت: تو و مقتول در سال ۸۵ به اتهام سرقت از صندوق صدقات بازداشت شده بودید و این موضوع نشان دهنده دوستی شما است.چطور حالا منکر رفاقت با مقتول هستی؟  حبیب با شنیدن اظهارات قاضی لب به اعتراف گشود و گفت: به دروغ گفتم  تحت فشار در آگاهی به قتل اعتراف کردم.من ابراهیم را کشتم .ما چند کبوتر سرقت کرده بودیم  و می‌خواستیم کبوترها را میان خودمان تقسیم کنیم اما سر این موضوع با هم درگیر شدیم.  من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو یک ضربه به گردن ابراهیم زدم و فرار کردم. برای خرید مواد مخدر پیش دوستانم رفته بودند که به آنها گفتم ابراهیم را کشته ام و بعد فرار کردم. 

بنابه این گزارش، در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و حبیب را به قصاص محکوم کرد.