رضا بخشی

عکس‌های کامران شیردل از روزهای منتهی به انقلاب اسلامی با عنوان«حوالی انقلاب در پرسه های کامران شیردل » این روزها در مرکز نبشی به نمایش در آمده است.کامران شیردل به واسطه فیلم‌های مستندی که ساخته است، شهرت دارد.او در دورانی به عنوان یک منتقد هم فعالیت کرد.توجه به وجه فیلمساز بودن این هنرمند در تشریح و تفسیر عکس هایی که از انقلاب اسلامی ثبت کرده اهمیت دارد.

کامران شیردل در وهله نخست به عنوان یک پرسه زن شهری، در روزهای انقلاب در جست و جوی تصاویر مد نظر خود پای در خیابان می گذارد.او به واسطه این پرسه زنی تصاویری را از روزهای منتهی به انقلاب ثبت کرده که حیات معمول روزهای انقلاب  که مانند یک الگو در ذهن همه ما نقش بسته، در آن نمودی ندارد.

در تفسیری صحیح تر عکس های کامران شیردل سیاست زدایی شده است.او به انقلاب به عنوان یک عمل سیاسی برخواسته از یک خواست جمعی نگاه نکرده است.او انقلاب را بهانه ای کرده تا تحولات و تاثیرات آن بر شهر، زندگی شهری و مردم را بررسی کند.

عکس های او با واسطه انقلاب را روایت می‌کند.او از نوعی تغییر صحبت می کند که به واسطه تصویر زندگی مردم نمایان می شود.مانند بده بستان های روزانه در صف‌های خرید کالا، آلودگی شهری و یا در کنار هم قرار گرفتن عناصر اعتقادی متضاد.

مثلا او در تصویری آن چه از یک تظاهرات در خیابان طالقانی باقیمانده را ثبت کرده است.یا در مسیر حرکت اتومبیل های حاضر در خیابان به شکلی نامحسوس اسلحه هایی که در اتومبیل ها وجود دارد را ثبت کرده است. شیردل در تصویری که در پمپ بنزین ثبت کرده است به آشوبی اشاره می کند که به واسطه بر هم ریختگی اشیاء در محیط نمایان است.

او حتی با حضور در راهپیمایی ها بیشتر نوعی تیپ نگاری کرده است.او پرداختن به لباس ها، وسایل مورد استفاده و بیان شکل روابط انسان ها در دل یک انقلاب را بر خود عمل انقلابی ارجح دانسته است.

شیردل نه یک عمل در دورانی مشخص، بلکه کلیت یک دوران را مستند کرده است.بی آن که بخواهد به عنوان یک جامعه شناس یا سیاست مدار وجوه سیاسی یا اجتماعی آن دوران را به نقد بکشد.او آن چه که هست را روایت می کند اما از زاویه نگاه خودش. عکاس البته تصاویر منحصر به فردی از لحظات شناخته شده برای همگان هم به تصویر کشیده است. نمونه آن لحظه ورود امام خمینی(ره) به ایران و البته حضور او در بهشت زهرا است.او لحظه ورود امام را از نمایی دور روایت می کند به گونه ای که تصویری از کلیت هواپیما، آدم های پای پله‌ها و حضور امام را در یک تصویر به شکلی یک جا می بینیم. یا او به تاثیر حضور امام در بهشت زهرا بر روی ظاهر و عمل آدم ها پرداخته است.نه به خود ماجرای حضور امام خمینی(ره).

از دریچه همین ویژگی هاست که عکس‌های شیردل منحصر به فرد می نمایند. شاید برای همه ما به دلیل تکرار متعدد و متکثر تصاویر انقلاب در رسانه های مختلف، دیدن تصاویر انقلاب همراه با نوعی اشباع شدگی باشد و یا گنجایش معانی و مفاهیم مستتر در آن به مرز مشخصی رسیده باشد، اما عکس های شیردل به دلیل زاویه نگاه متفاوتی که دارد مرزهای جدیدی را در فهم و نگاه به انقلاب ایجاد کرده است.

او زیبایی شناسی خاص خود را در عکاسی مستند پی می گیرد و به دنبال مفاهیم مورد نظر خویش می رود، بی آن که مرعوب یا مجذوب حوادث انقلابی شود.این طمانینه موجب شده تا او بتواند در دورانی که همه تنها و تنها با یک زاویه دید مشخص و از منظری کاملا سیاسی و تبلیغاتی به مستند کردن انقلاب می پرداختند،  با تصاویرش ما را به دل اجتماع انقلابی ببرد.به آن فضاهایی که زندگی روزمره مردم در آن شکل می گرفته است. فضاهایی که منفک از خیابان های شلوغ و پر ازدحام تهران هم طعم زندگی را در خود داشتند.

این نگاه متفاوت می تواند افق های متفاوت و جدیدی در فهم شرایط و چگونگی زندگی مردم در روزهای انقلاب به دست بدهد.این تصاویر اگر چه شاید حقیقت محض آن روزها نباشند و واقعیتی باشند که شیردل در آن روزها با آن مواجه شده و به تصویر کشیده است اما مهم ترین حسن آن در آن است که زاویه دید ما نسبت به یک دوره حیاتی در تاریخ ایران را گسترش می دهد.

در یک کلام شیردل توانسته در این عکس‌ها انقلاب اسلامی را به واسطه ثبت زندگی روزمره و عادی مردم و از سویی با توجه به تاثیرات انقلاب بر فضاهای مختلف شهری روایت کند.نه از دریچه خود راهپیمایی‌ها یا گردهمایی هایی که هرکسی می توانست آن ها را تنها با داشتن یک دوربین به ثبت برساند.البته که ثبت آن راهپیمایی‌ها هم برای حافظه تاریخی ما ضروری و مهم به نظر بیاید.عکس های کامران شیردل، انقلاب به روایت مردم، منهای سیاست است.