افسانه فرقدان

زبان یک ملت هویت آن ملت را می‌سازد و می‌تواند آن ملت را با تمام ویژگی‌ها و خصیصه‌هایش از دیگر ملت‌ها متمایز کند. اما کارکرد زبان تنها به همین‌جا خاتمه نمی‌یابد، چرا که در طول تاریخ اثبات شده است که در رقابت و قدرت‌نمایی بین امپراتوری‌های بزرگ جهان، آن امپراتوری که در زبان پیشرفت بیشتری کرده و چند گام جلوتر رفته که توانسته است ترازوی قدرت را به سمت خود بالا ببرد. از زمان اختراع زبان و خط، رقابت میان هخامنشیان و امپراتوری رُم همیشه در نوسان بوده است. بررسی‌های تاریخی و تاریخ‌نگاران نشان می‌دهد که در مقاطعی که یکی از این دو امپراتوری در زبان جلوتر رفته‌اند، قدرت را در جهان در دست داشته‌اند. زبان یک ملت حتی هنگامی که تحت تاخت و تاز متجاوزان خارجی قرار می‌گرفته‌اند، اگر حتی با تغییراتی اندک، اما حفظ آن به حفظ فرهنگ، این بزرگ‌ترین عامل هویت ملی، و در نتیجه آن، حفظ استقلال یا بازپس‌گیری استقلال آن ملت انجامیده است. اما سرزمین‌هایی که زبان خود را به قوم متجاوز باخته‌اند، استقلال خود را از دست داده‌اند و هویت خود را نیز به فراموشی سپرده‌اند. این چنین اتفاقی را می‌توان در فتح مصر به دست اعراب دید؛ مصر با وجود داشتن تمدن دیرین و زبان و فرهنگ مختص به خود، اما با مغلوبه شدن به اعراب و مغلوبه شدن زبانش در برابر زبان عربی، هویت و استقلال هزاران ساله خود را از دست داد و به کشوری عربی تبدیل شد. بدون‌تردید ایران نیز به کشوری عربی تبدیل می‌شد، اگر حکیم ابوالقاسم فردوسی نبود و یک تنه برای حفظ زبان ملی و زنده نگه داشتن فرهنگ و تاریخ ایران تلاش نمی‌کرد. اکنون در این شماره از صفحه کتاب به معرفی کتابی که به این مهم پرداخته و عنصر زبان را در حفظ استقلال ملی و هویت ملی بررسی می‌کند، می‌پردازیم.

زمانی که شاعر رازدان و بلندفکر، حکیم فردوسی، پریشانی و زوال دولت سامانیان را حس کرد، به جمع‌آوری و حفظ حکایات، داستان‌ها و رسم و آیین گذشتگان پرداخت و بزرگ‌ترین داستان حماسی جهان یعنی شاهنامه را آفرید

اهمیت زبان ملی در استقلال

کتاب «زبان ملت، هستی ملت» نوشته امامعلی رحمان از اهمیت زبان ملی در استقلال می‌گوید. کتاب از شش باب تشکیل شده و نویسنده در ابتدا به دوره‌بندی تاریخ زبان تاجیکی و دوره‌های تاریخی این زبان اشاره کرده است. در باب دوم سرگذشت تاریخی واژه «تاجیک» و زبان تاجیکی بررسی شده و در باب سوم به سرگذشت این زبان در دوره استیلای عرب و نخستین سلسله‌های ایرانی‌تبار اشاره شده است. زبان نوشتاری تاجیکی در دوران آغازین آن و در دوران بالندگی و شکوفایی آن باب‌های چهارم و پنجم کتاب را به خود اختصاص داده است. بالاخره اینکه در بخش پایانی کتاب به گسترش زبان تاجیکی به عنوان زبان بین‌المللی اشاره شده است.  اصطلاح زبان تاجیکی در این کتاب به معنا و مفهوم علمی و سیاسی امروزی آن، یعنی زبان دولتی یک کشور مستقل جهان، جمهوری تاجیکستان، استفاده شده است. ولی در متن هنگام رجوع به دوره‌های گذشته همچنین نام تاریخی و رسمی آن در آن روزگاران، فارسی، دری یا فارسی دری به کار برده شده که هم‌ردیف زبان تاجیکی هستند. کتاب جنبه معرفتی داشته و به مقصد آگاهی بیشتر خواننده از تاریخ زبان مادری با سبک علمی و عاموی قابل فهم طبقات مختلف جامعه نوشته شده است. نویسنده شرح می‌دهد که زبان تاجیکستان با استقلال وطن پیوند ناگسستنی دارد؛ یعنی وقتی که وطن آزاد و مستقل بوده، زبان هم شکوفایی و استقلال داشته است و برعکس. افزون بر این از همان ابتدای پیدایش، زبان یکی از عوامل و انگیزه‌های اساسی جنبش‌های استقلال‌خواهی و وطن‌پرستی بوده است. غلامعلی حدادعادل (رئیس فرهنگستان زبان فارسی) نیز در یادداشتی بر ترجمه کتاب به رسم‌الخط فارسی می‌نویسد: «همچنان که هر شخص برای خود شناسنامه‌ای دارد که در میان جمع و جامعه شناخته می‌شود، ملت‌ها نیز برای خود شناسنامه‌ای دارند که با آن در جامعه جهانی و در جمع ملت‌های جهان شناخته می‌شوند. در شناسنامه هر ملت، جایی پیش‌بینی شده که در آن زبان رایج و رسمی آن ملت ذکر می‌شود. زبان هر ملت، از ارکان اصلی هویت‌بخش آن ملت است. زبان ملت هر چه غنی‌تر و کهن‌تر و فاخرتر باشد، هویت ملت ریشه‌دارتر و معتبرتر خواهد بود. عمیق بودن ریشه زبان و ادبیات در طول تاریخ به درخت زندگی ملت، سرسبزی و بارآوری بیشتر می‌بخشد و آن را در برابر طوفان‌های سهمگین مقاوم می‌کند. در جهان امروز سه ملت ایران، تاجیکستان و افغانستان به داشتن زبانی کهن و نیرومند و بالنده افتخار می‌کنند و آن را در میان ملت‌های دیگر، مایه سربلندی می‌شناسند».  به زعم امامعلی رحمان زبان در مجموع یک قسمت مهم یا به عبارت دیگر یک بخش نگارنده تاریخ خلق تاجیکستان بوده است؛ آیینه‌ای که در آن راه دور و دراز طی‌کرده خلق تاجیک، با همه فرازوفرود آن انعکاس یافته است. یعنی با مطالعه آن درباره بسیاری از جنبه‌ها و مسائل مهم حیات گذشتگان اطلاعات و آگاهی به دست می‌آید که حتی تاریخ‌نگاران به آنها کمتر توجه کرده‌اند؛ برای مثال از روی ذخیره واژگان و اصطلاحات زبان می‌توان با باوری درباره پیشرفت یا ضعف و سستی یگان ساحه حیات اجتماعی و اقتصادی در دوره‌های مختلف قضاوت کرد. از سوی دیگر زبان منبع بسیار معتمد برای آموزش تاریخ و فرهنگ و تمدن است که در آن عقیده و موقعیت شخصی نقش مؤثری ندارد.

حکیم فردوسی؛ پیشوای زبان ملی

او همچنین با اشاره به تاریخ دولت‌داری آریایی تأکید می‌کند که دولت‌های باستانی همیشه کوشش و جهد می‌کردند که برای استوارکردن پایه‌های دولت‌داری و به وجودآوردن و مستحکم کردن دولت‌داری ملی و وحدت و یگانگی از عنصر زبانی استفاده برده، برای رشد و ترقی و گسترش زبان مادری خویش تدبیرهای مشخص اندیشند. در نتیجه چنین سیاست ملی‌ای نخستین آثار به زبان تاجیکی (دری، فارسی) پیدا شده، بزرگ‌ترین پیشوایان این زبان و ادبیات، ابوعبدالله رودکی، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و برجسته‌ترین عالمان عصرهای میانه مانند ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ناصر خسرو و پیروان و شاگردان آن‌ها، معروف‌ترین آثار علمی آن دوره را به زبان مادری خویش نوشته‌اند یا زمانی که شاعر رازدان و بلندفکر، حکیم فردوسی، پریشانی و زوال دولت سامانیان را حس کرد، به جمع‌آوری و حفظ حکایات، داستان‌ها و رسم و آیین گذشتگان پرداخت و بزرگ‌ترین داستان حماسی جهان یعنی شاهنامه را آفرید.

در طول تاریخ اثبات شده است که در رقابت و قدرت‌نمایی بین امپراتوری‌های بزرگ جهان، آن امپراتوری که در زبان پیشرفت بیشتری کرده و چند گام جلوتر رفته توانسته است ترازوی قدرت را به سمت خود بالا ببرد

نویسنده یکی از ویژگی‌های بسیار مهم زبان تاجیکی را خاصیت به‌هم‌آوری یا وحدت‌آفرین آن می‌داند. خصوصیتی که در تشکل آن به عنوان یک زبان عمومی برای مردم ایرانی‌تبار نقش مؤثری ایفا کرد. صفت دیگر این زبان در نگاه او، توانایی و رقابت‌پذیری آن است. شاهد این مدعی هم آنکه وقتی که زبان عربی هم‌پای فتوحات و گسترش اسلام در یک قسمت بزرگ جهان فاتحانه قدم زده، زبان بسیاری از دولت‌های مقتدر دنیای قدیم، مانند زبان محلی اسپانیه، لهجه‌های رمانی سیتسیلیه، زبان‌های بربری ساحل‌های افریقای شمالی، زبان قبطی مصرف زبان و گویش‌های آرامی سوریه، فلسطین، عراق و .... را از فهرست زبان‌های جهان نابود می‌کرد؛ مهم آن است که زبان‌های در حال تشکل و حتی بی‌خط ایرانی مردم خراسان و ماوراءالنهر را فروبردن نتوانست. امامعلی رحمان در پیشگفتار کتاب شرح می‌دهد که با فرارسیدن استقلالیت و زبان دولتی اعلام شدن زبان تاجیکی، مسئله زبان اهمیت خاصه پیدا کرد و به حدی مبرم د که آن را می‌توان یکی از پدیده‌های مهم شعورملی و افکار جمعیتی این سال‌ها نامید. او می‌گوید در تمام این دوره نو تاریخی و حتی در سخت‌ترین سال‌های جنگ داخلی، یکی از منفعت‌هایی که تمام گروه و طبقات جامعه را صرف‌نظر از تمایلات و سمت‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی به هم می‌پیوست، زبان بود. زبان یگانه موردی بود که احزاب و حرکت‌های مختلف نسبت به آن همفکر و هم‌عقیده بوده‌اند و کمک کرد تا منفعت ملی از آرمان‌های گروهی و هدف‌های زودگذر حربی و ایدئولوژی بالاتر بایستد. سرفصل‌های کتاب نیز عبارتند از: دوره‌بندی تاریخی زبان تاجیکی، سرگذشت تاریخی واژه «تاجیک» و زبان تاجیکی، زبان ما در دوره استیلای عرب و نخستین سلاله‌های ایرانی‌تبار، زبان نوشتاری تاجیکی: دوره آغازین، دوره بالندگی و شکوفایی زبان تاجیکی و گسترش زبان تاجیکی به صفت (به عنوان) زبان بین‌المللی. کتاب «زبان ملت، هستی ملت» نوشته امامعلی رحمان با برگردان حسن قریبی به رسم‌الخط فارسی در نشر خاموش منتشر شده است.