فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

انگار داره با خودش حرف می‌زند؛ اما گویی خیلی بی‌روح و ‌سرد با فردی آنسوی خط در حال گفتگو است؛ قرار است دیداری با همسر سابق خود پس از سال‌ها دوری داشته باشد. تنها صدای مکالمه مرد شنیده می‌شود که شاید در امید تغییری در فرجام رابطه‌اش است. ملاقات در اتاقی در یکی از هتل‌های شهر، همانجایی که روزگاری محل وصل و فصل رابطه‌شان بوده گذاشته می‌شود. اتاقی که جدال‌ها و محبت‌های بی‌شماری را از روزگار خوش و ناخوش این زوج به خود دیده است. روزگاری آتشین که با فراز و نشیب بسیار درنهایت به جدایی ختم شد. روزگاری که اگرچه تلخ و گزنده بود ولی با برجا گذاشتن حسرتی عمیق در عمق وجود زن و مرد داستان قرار است جدال میان خواستن و نخواستن، دلتنگ شدن و نشدن و عشق و نفرت میان آنها را به تصویر بکشد. زن و شوهری که با وجود عشق، شاید برای غرور، شاید تفاوت و یا... دیگر نمی‌توانند کنار هم باشند و هر کدام با تصور خیانت طرف دیگر به نوعی عشق نهادینه شده در وجود خویش را حفظ و صیانت می‌کنند. عشقی عمیق که با گذشت چند سال اکنون از خاکستر‌های باقی‌مانده‌اش هنوز بارقه‌ای از شعله و نور تلولو می‌زند.

درواقع تئاتر «لاموزیکا سوم» رابطه‌ی از دست رفته و بدون حرارت زن و شوهری را به نمایش می‌گذارد که از عمق دردها و رنج‌هایی که بر آنها گذشته در ساعاتی هرچند کوتاه در مکانی که خاطرات تلخ و شیرین بسیار در آنجا تلنبار شده با یکدیگر سخن می‌گویند. از جاها و لحظه‌هایی که برای هر کدام از آنها همچون معمایی رازآلود باقی مانده بود پرده برمی‌دارند و همه روزها و دقایقی که با هم نبودند را یک به یک برای هم شرح می‌دهند و به نوعی تمام لحظات نبودن‌های خویش را برای یکدیگر رمزگشایی می‌کنند. گفتگوی میان آنها به نقطه‌ای می‌رسد که با وجود آنکه در سال‌های زندگی مشترک با هم بوده‌اند، اما در اصل با هم نبوده‌اند و هر کدام در دنیای خود غرق بودند. واقعیات پرده برداشته می‌شود و به لحظه‌ای می‌رسند که چه کسی مقصر بوده! آنها تنها با هم نبوده‌اند؛ همه‌ی اتفاق همین بوده که آنها با هم نبوده‌اند. حالا به موقعیتی دست یافته‌اند که با گذشت زمان بدون آنکه از کوره در بروند و خشم و نفرت سراسر وجودشان را فرا بگیرد، توانسته‌اند با هم حرف بزنند و کلام را جاری سازند. براستی تا چه میزان در مشاجرات زناشویی خود می‌توانید خویشتن‌دار باشید و بدون آنکه از کوره در بروید، کلام خود را منتقل کنید؟ چقدر برای هم در روابط زناشویی وقت صرف می‌کنید تا روابط عاطفی خود را از کش آمدن‌های به تکرار درآمده نجات دهید؟!

گاهی یک عمر حسرت، یک عمر فقدان، یک عمر رنج بی‌وقفه تنها کوله‌بار مانده از یک رابطه شکست خورده برای فردیست که می‌توانسته باشد اما به اندازه کفایت نبوده؛ می‌توانسته تلاش کند اما در بازی نخوت و غرور گرفتار شده و اکنون با افسوسی ابدی دست به گریبان است. درواقع یکی از مسائل مهمی که سبب می‌شود عشق آتشین میان زن و مرد فروکش کند و به نفرت عمیق تبدیل شود، بی‌توجهی به نیاز‌ها و خواسته‌هایشان است. زوجین در ابتدا یک رابطه عاطفی را با شور و حرارت بسیار آغاز می‌کنند اما به مرور زمان با بی‌توجهی کردن به دنیای پدیداری یکدیگر و سطحی شدن روابط و همچنین عدم گفتگو پیرامون موضوعات مختلف روابط‌شان به سردی گراییده و تیره و تار می‌شود. براستی چرا چنین اتفاقی حادث می‌شود؟ طبیعی است که هر کدام از افراد در یک رابطه عاطفی یا زناشویی به علایق و خواسته‎های خود فکر کنند اما این طبیعی نیست که همسر خویش را از دنیای خود آگاه نکند. با‌توجه به آنکه انسان‎ها در طول زمان تغییر می‎کنند و اگر از تغییرات هم با خبر نشوند، نمی‎توانند کنار هم دوام بیاورند، بهتر است قبل از آنکه به چنین مرحله‌ای برسند برای هم وقت‌های مشترک صرف کنند همچنین با بهره‌گیری از راهنمایی‌های متخصصان رابطه‌ خود را از کشیده شدن در ورطه تکرار نجات دهند.