فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی 

زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی یکی از پدیده‌های اجتماعی آسیب‌زای دنیای مدرن است که بدلیل مشکلات و مسائل بی‌شماری همچون بیکاری، وضعیت نا‌به‌سامان اقتصادی، تغییر رویکردها و تجمل‌گرایی، گرانی، تورم، سوء مدیریت در ارتباطات و... در میان جوانان به شدت رواج یافته است. 

در‌واقع باید خاطر‌نشان کرد پدیده «ازدواج سفید» نوع جدیدی از هم‌زیستی است که با فرهنگ جامعه ایرانی همخوانی ندارد که بدلیل مشکلات مطرح شده موجب گرایش برخی جوانان به این سبک از زندگی شده است.

«ازدواج سفید» در اصل یک لغت فرانسویی است که در فرهنگ جامعه ما از آن به عنوان «همباشی» یا «باهم بودن» یاد می‌شود. در حال حاضر در جامعه ما، هم ازدواج سفید و هم صیغه هر دو غیر رسمی هستند، اما باید درنظر گرفته شود اگر در رابطه‌ای که بر‌اساس صیغه بنا شده، کودکی حاصل شود، قانون از بچه حمایت می‌کند و صیغه به عقد دائم تبدیل می‌شود؛ درحالی‌که در روابطی که به ازدواج سفید موسوم هستند چنین شرایطی مهیا نیست و هیچ قانونی در جهت حمایت از این نوع از روابط در کشور ما وجود ندارد.

در عصر حاضر «ازدواج سفید» واقعیتی غیر قابل کتمان است که در میان جوانان ایرانی در حال انجام می‌باشد و این امر ارتباطات نامتعارف و خطرناکی را میان جوانان ایجاد کرده است. باید متذکر شد یکی از مهمترین دلایل پدید‌آورنده این پدیده خانواده و نظام تربیتی است که نتوانسته‌ نیاز ارتباطی و مهارتی فرزند خویش را به درستی تعریف کند و درصدد پاسخگویی به آن باشد، درنتیجه همین غفلت‌ها و بی‌توجهی‌ها سبب شده که در‌نهایت این ارتباطات خطرناک جایگزین شوند. البته یکی دیگر از عوامل شیوع این نوع از روابط پاسخگویی به نیاز‌های غریزی است؛ چراکه بالا رفتن سن ازدواج  و همچنین شرایط سخت پیش‌روی جوانان برای ازدواج دائم، برخی از آنان بر آن داشته که برای رفع نیازهای عاطفی خود به ازدواج سفید روی آورند که در برخی از موارد، حاصل این نوع ازدواج‌ها به بارداری‌های ناخواسته منجر می‌شود که در این شرایط هیچ قانونی در جهت حمایت از کودک و مادر در قانون اساسی کشور تدوین نشده است.

 نکته تامل بر‌انگیز آن است که متاسفانه جوانان کشورمان فقط یک بخشی از رفتار‌های فرهنگ غرب را فرا‌می‌گیرند و به تقلید از آن در جامعه خود می‌پردازند؛ بدون آنکه توجهی داشته باشند آیا این رفتار غرب‌زده در جامعه و فرهنگ ایرانی جایی دارد یا خیر!  جوانان این نکته را نمی‌بینند که اگر در غرب پدیده «ازدواج سفید» رواج دارد و این سبک از زندگی جزیی از فرهنگ آنها محسوب شده است به دلیل وجود چارچوب قوانین حمایتی از این مدل از روابط است؛ به عنوان مثال در برخی کشورها مانند فرانسه افراد درگیر در این نوع روابط به شهرداری می‌روند و ثبت نام می‌کنند و از تمام مزایای یک زن و شوهر برخوردار می‌شوند؛ اما این در حالی است که در کشور ما یک زن و مرد نمی‌توانند رابطه صیغه‌ای و یا هم‌خانگی خود را اعلام کنند.

با‌توجه به مطالب مطرح شده باید خاطر‌نشان کرد درست است که ازدواج‌های سفید نیازهایی را از افراد برطرف می‌کند، اما در نهایت رابطه‌ای بدون تعهد تلقی می‌شود که در آینده آسیب‌های جدی همچون تنهایی مطلق، افسردگی و اضطراب را به هر دو طرفین رابطه به خصوص زنان و دختران وارد می‌کند؛ از آنجاییکه قوانین مردسالانه بر نظام کشور حاکم است و معمولا زنان و دختران آسیب پذیرتر هستند بنابراین تبعات منفی این نوع از روابط بیشتر گریبانگیر زنان خواهد شد. به عنوان نکته پایانی برای حل این آسیب اجتماعی باید متذکر شد فراهم کردن فضای اشتغال و آموزش مهارت‌های ارتباطی و کنترلی برای جوانان می‌تواند یکی از اقدامات اساسی در جهت برون‌رفت از این معضل تلقی شود.