مروری بر کارنامه کارگردان فقید به بهانه درگذشت او؛
«ناصر تقوایی» به مثابة مؤلف، منتقد و مبدع

محمد تقیزاده
ناصر تقوایی از معدود فیلمسازان ایرانی است که میتوان اصطلاح هنری مولف را به وی نسبت داد. در عین حال او از آغازگران موج نوی سینمای ایران بود که انتقاد اجتماعی از جمله تمهای همیشگی درامهای اجتماعیاش محسوب میشد.
تقوایی فعالیت حرفهای خود را از اواخر دهه ۴۰ آغاز کرد. کارگردانان این جریان در دهه ۵۰ با سانسور و توقیف آثارشان مواجه بودند و پس از انقلاب نیز با محدودیتهای تازهای روبهرو شدند؛ برخی همچون تقوایی به دلیل همین تنگنظریها، ترجیح دادند از سینما فاصله بگیرند. این کنارهگیری برای تقوایی به بیش از دو دهه، یعنی ۲۲ سال، رسیده است. هرچند تعداد آثار سینمایی و سریالهای او از تعداد انگشتان دودست فراتر نمیرود، اما تأثیرگذاریاش بر سینمای ایران، بهویژه در حوزه فیلم مستند و سریالسازی، انکارناپذیر است.
در ادامه مروری داریم به کارنامه سینمایی مرحوم ناصر تقوایی از 1347 تا 1380؛ فیلمسازی که هر اثرش جایگاهی ویژه در تاریخ سینمای ایران دارد.
آرامش در حضور دیگران 1347
ناصر تقوایی نخستین فیلم بلند داستانی خود با عنوان «آرامش در حضور دیگران» را در ۱۳۴۷ خورشیدی با سرمایهگذاری تلویزیون ملی ایران ساخت. فیلمی بهشدت متفاوت و درخشان که به همراه قیصر و گاو موج نو سینمای ایران را پایهریزی کرد. آرامش در حضور دیگران داستان سرهنگ بازنشسته و در آستانه جنونی است که همراه همسرش برای حضور در کنار ۲ دخترش به تهران میآید.
آرامش در حضور دیگران یکی از صریحترین فیلمهایی است که در نقد رژیم پهلوی و تجدد آمرانه و دستوری آن دوره ساخته شده است. نقد صریح تقوایی در این فیلم متوجه طبقه بورژوازی بیریشهای است که حتی سواد، تحصیلات و موقعیت عالی شغلی هم نتوانسته از آنها انسانهای وارستهای بسازد. دکترهای آرامش در حضور دیگران انسانهای حقیر و زالوصفت هستند که از موقعیت خودشان صرفاً برای عیاشی استفاده میکنند.
تجدد آمرانه محمدرضا پهلوی از نظر تقوایی تنها روبنایی زیبا است بر جامعهای که تا خرخره در کثافت فرورفته است. وضعیت سرهنگ با آن روان بیمار و وضعیت رقتانگیز هیچ شباهتی به نظامیانی که پهلوی دوم پُز آنها را میداد، ندارد. او مردی است، بدبخت و درمانده که اگر همسرش نباشد، حتی نمیتواند جرعهای آب بنوشد. مردی که نماد اقتدار پوشالی ارتش شاهنشاهی آن دوران است که بعد از بازنشستگی هیچ ارزشی ندارد و حتی دخترانش پشیزی برای او ارزش قائل نیستند.
فیلم بهخاطر صراحت زیاد و گزندگی فوقالعادهاش خیلی زود توقیف شد و چند سال بعد بهصورت محدود به نمایش درآمد.
نفرین 1352
نفرین فیلم سوم ناصر تقوایی بعد از صادق کرده را میتوان ادامهای بر آرامش در حضور دیگران دانست. داستان فیلم درباره کارگر جوانی است که به خانه یک خان تنها که با همسرش زندگی میکند میرود و...
داستان نفرین هم مانند دیگر فیلمهای بلند تقوایی در جنوب و این بار در آبادان و جزیره مینو میگذرد. در این فیلم بهروز وثوقی در نقش کارگر نقاش و جمشید مشایخی در نقش ارباب بازی میکنند. نفرین نخستین همکاری تقوایی با نعمت حقیقی بهعنوان فیلمبردار بود اما مانند دیگر فیلمهای بلند تقوایی، عباس گنجوی در نهایت پشت میز تدوین نشست و این فیلم را برای او تدوین کرد.
نفرین در واقع نقد گزندهای است بر بورژوازی که هیچ خاصیتی برای جامعه ندارد و تنها هنرش این است که خون جامعه را میمکد و مردم را در زندانی بزرگ اسیر میکند.
سریال دایی جان ناپلئون 1354
ناصر تقوایی بعد از ساخت فیلم نفرین به تلویزیون بازگشت و در ۱۳۵۴ خورشیدی، شاهکار خودش و یکی از برجستهترین و بهیادماندنیترین سریال تاریخ تلویزیون را ساخت. «دایی جان ناپلئون» بدون شک از ماندگارترین مجموعههای تلویزیونی تاریخ تلویزیون در ایران است.
رمان ایرج پزشکزاد هجو کاریکاتورگونهای است از طبقه متوسط بیریشهای که خودش را محور همه عالم میداند. دایی جان ناپلئون، نماد این بورژوازی است. بسیاری از منتقدان، این کار پزشکزاد را باتوجهبه طبقهای که از آن سر برآورده نوعی خودزنی توصیف میکنند. تقوایی در سریال مقداری از فضای کاریکاتوری کار کاسته و روی عشق سعید و لیلی تمرکز میکند. عشقی کودکانه و نافرجام که عاقبتی ندارد. مناسبات حاکم بر سریال و فضای آن، این سریال را بدل به یک اثر درجه یک میکند.
دایی جان متوهم که خود را یک افسر جز ارتش میداند، با کمک پیشکار و نوکر سادهدلش مش قاسم با بازی پرویز فنی زاده میان خانواده خودش را قهرمان جنگهای کازرون و ممسنی جا میزند و آقاجان (پدر سعید) که بهدروغ بودن این داستانها آگاه است، تلاش میکند به هر شکلی شده به بهانههای مختلف دست دایی جان را رو کند.
ناخدا خورشید 1365
ناخدا خورشید چهارمین فیلم بلند ناصر تقوایی و نخستین فیلم بعد انقلاب ناصر تقوایی، به گواه بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما بهترین و به بیان دقیقتر از برجستهترین آثار اقتباسی سینمای قبل و بعد انقلاب به شمار میآید. تقوایی داستان ارنست همینگوی را با استادی تمام بومیسازی کرد.
او داستان همینگوی را به جنوب برد و از ناخدا هری مورگان داستان که گرایشهای واضح سیاسی دارد، یک قهرمان تلخ اندیش ساخت که تحت هیچ شرایطی از اصول خودش عدول نمیکند و در ستایش مبارزه فیلم ساخت و شخصیتی بزرگ در تاریخ سینمای ایران ایجاد کرد. در جایی از فیلم به مستر فرحان میگوید: زندگی مثل خرگوشه. نصفش حلاله. نصفش حروم و از همه مهمتر تنها است.
توانایی تقوایی در خلق شخصیتی چنین تراژیک با تسلط تقوایی به روی جغرافیا اثر چنان درهمآمیخته که ناخدا خورشید را بدل به یک شاهکار کامل میکند و فیلمی میسازد در ستایش مبارزه با استعمار.
فیلمنامه ناخدا خورشید را میتوان بهعنوان یک الگوی درخشان از اقتباس ادبی و فیلمنامهنویسی در کلاسهای این رشته در آموزشگاههای سینمایی تدریس کرد. برای درک عظمت کار تقوایی کافی است این فیلم را با اقتباس هاوارد هاکس از این رمان مقایسه کنید تا متوجه عظمت کار تقوایی شوید.
ای ایران 1368
فیلم «ای ایران» ساخته ناصر تقوایی در سال ۱۳۶۸، یکی از آثار برجسته سینمای اجتماعی ایران است که با نگاهی طنزآلود و انتقادی، به بررسی ساختارهای قدرت و استبداد در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ میپردازد. تقوایی که خود نویسنده فیلمنامه نیز بوده، با بهرهگیری از درونمایه هویت ملی، داستانی را روایت میکند که در آن مردم یک روستای شمالی در برابر نظامیگری و سلطه گروهبان مکوندی، نماد دیکتاتوری، ایستادگی میکنند.
برخلاف دیگر آثار تقوایی که معمولاً حول یک قهرمان مرکزی شکل میگیرند، در «ای ایران» قهرمان واحدی وجود ندارد و تمامی اهالی روستا بهعنوان قهرمانان جمعی در برابر ضدقهرمان داستان ظاهر میشوند. فیلم در فضایی شاعرانه و نوستالژیک در ماسوله فیلمبرداری شده و محمود کلاری با قاببندیهای دقیق و زیبا، حالوهوای خاصی به آن بخشیده است.
موسیقی ناصر چشمآذر نیز با تمهایی حماسی و احساسی، فضای فیلم را غنیتر کرده و به انتقال حس مقاومت و همبستگی کمک کرده است. بازی درخشان اکبر عبدی در نقش گروهبان مکوندی، یکی از ضدقهرمانهای ماندگار سینمای ایران را خلق کرده و حسین سرشار در نقش معلم، وجهی فرهنگی و انسانی به روایت افزوده است. باوجود کیفیت هنری بالا، فیلم به دلایل نامشخص از بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد و تنها در بخش مرور یکساله سینمای ایران به نمایش درآمد؛ اتفاقی که خود نشاندهنده حساسیتهای سیاسی و اجتماعی پیرامون مضمون فیلم در آن دوران است.
«ای ایران» نهتنها نقدی بر استبداد است، بلکه تجلی روحیه مقاومت مردمی و بازتابی از آرمانهای ملیگرایانه در قالبی طنزآمیز و هنرمندانه است.
قصههای کیش 1377
قصههای کیش فیلمی چند اپیزودی به کارگردانی محسن مخملباف، ناصر تقوایی و ابوالفضل جلیلی است. در این فیلم بازیگرانی همچون حسینپناهی، عاطفه رضوی و حافظ پاکدل بازی کردهاند. قصههای کیش در سال ۱۳۷۷ ساخته شد.
یکی از اهداف این فیلم انجام کار مشترکی بین چند کارگردان بود که برای نخستینبار در ایران انجام میگرفت. فیلم قصههای کیش قرار بود توسط هفتتن از بزرگان ساخته شود. «در» ساخته محسن مخملباف، «سفارش» ساخته ابوالفضل جلیلی، «کشتی یونانی» ساخته ناصر تقوایی، «دختردایی گمشده» ساخته داریوش مهرجویی، «باران و بومی» ساخته رخشان بنیاعتماد، «گفتگو با باد» ساخته بهرام بیضایی که در نهایت منتهی به سه کارگردان و اپیزود شد.
این فیلم به تهیه کنندگی محسن قریب و حمید فاتحی (مجری طرح )ساخته شد و در سال ۱۹۹۹ به جشنواره فیلم کن برده شد و در نهایت جزو ۵ نامزد نهایی دریافت نخل طلا شد.
کاغذ بیخط 1380
ناصر تقوایی در میان دوستداران سینما بهعنوان فیلمسازی گزیده کار شناخته میشود که باوجوداینکه تعداد آثارش به انگشتان ۲ دست هم نمیرسد اما از لحاظ کیفیت کارنامه هنری بسیار پربار و درخشانی را تداعی میکند. کاغذ بی خط بهعنوان آخرین فیلم ساخته شده بهوسیله ناصر تقوایی محصول ۱۳۸۰ خورشیدی است که با اینکه چند پروژه سینمایی و تلویزیونی بعد ازآن به او پیشنهاد و در مرحله اجرا قرار گرفت اما به دلایل مختلف به سرانجام نرسید تا نهتنها ناصر تقوایی بلکه مخاطبان سینمای ایران از تماشای آثار باکیفیت و لذتبخش این فیلمساز کهنهکار معاصر محروم بمانند.
رؤیا روپایی با بازی درخشان هدیه تهرانی بازیگر نقش اصلی در فیلم «کاغذ بیخط» است، زنی خانهدار و مادر ۲ کودک که کمکم رو به نویسندگی میآورد. همسرش که خسرو شکیبایی بازیگر آن است، رویا را متخصص چاخان میداند و میگوید بچههایش از دست دروغها و تخیلات او گیجوگنگ و خُل شدهاند.
تقوایی در کاغذ بیخط نگاه همیشه منتقدش را دارد و در این فیلم به قتلهای زنجیرهای و توقیف مطبوعات اشاره میکند. سکانس پاشیدن خونروی روزنامهای که تیتر قتلهای زنجیرهای بر آن نقش بسته، لایه زیرین شخصیت مرد فیلم (با بازی خسرو شکیبایی) را نشان میدهد.
این فیلم که تعداد بازیگر بسیار کمی دارد، نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم، کارگردانی، نقش اول مرد و زن شد.
دیدگاه تان را بنویسید