«محمد الموتی» درمورد گسترش آتش در جنگلهای هیرکانی:
در مدیریت و برنامهریزی اطفای حریق دچار پریشانی هستیم
در پی وقوع آتشسوزیهای چند روز اخیر در جنگلهای هیرکانی غرب مازندران، نگرانیهای جدی در میان دوستداران محیط زیست ایجاد شده است. عملیات اطفای حریق با استفاده از هواپیمای ایلوشین و بالگردها آغاز شده، اما آتش همچنان شعلهور است و ضعف در مدیریت و برنامهریزی برای مقابله با این بحرانها به وضوح مشهود است. این وضعیت، ضرورت بازنگری در پروتکلهای واکنش اولیه و بهبود زیرساختهای مدیریتی را بیش از پیش نمایان میسازد.
محمد الموتی در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: با توجه به اینکه در بین دو فصل آتشسوزی از سال گذشته تا امسال هیچ کار منسجم و هدفمندی برای تأمین نکات زیرساختی انجام نشده، با حادثهای نظیر آتشسوزی جنگلهای الیت مواجه میشویم
نخستین عملیات اطفای حریق در جنگلهای روستای الیت بخش مرزنآباد شهرستان چالوس با استفاده از هواپیمای ایلوشین از صبح جمعه ۳۰ آبان در حالی آغاز شد که پنج بالگرد به همراه ۴۰۰ نیروی آتشنشانی و امدادی اقدام به خاموش کردن آتش بر فراز جنگلهای هیرکانی کردند. هواپیمای ایلیوشین امروز با توانایی حمل ۴۰ تن آب، وارد آسمان منطقه شده و عملیات اطفای حریق جنگلهای الیت را انجام داد. این اقدام در راستای مقابله با آتشسوزیها و جلوگیری از گسترش آتش به مناطق دیگر جنگلی صورت گرفته است. اما علیرغم این اقدامات آتش همچنان شعله ور بوده و تلاشها برای خاموشی جنگلهای هیرکانی ادامه دارد. تأخیر در بهکارگیری امکانات تخصصی و سنگین نظیر هواپیمای ایلوشین، با توجه به اهمیت و حساسیت اکوسیستم هیرکانی، نشاندهنده ضعف در پیشبینی و استقرار سریع تجهیزات مناسب برای مقابله با حوادث بزرگ و صعبالعبور است؛ هرچند تلاشهایی در این راستا از صبح جمعه صورت گرفته است اما تداوم آتشسوزی تا روز پنجم و نیاز به هماهنگی با دستگاههای متولی، لزوم بازنگری در پروتکلهای واکنش اولیه منابع طبیعی را برجسته میسازد.
با پریشانی در مدیریت و برنامهریزی مواجه هستیم
محمد الموتی، دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی در گفتوگو با «توسعه ایرانی» در این باره گفت: در محیط زیست هم مانند سایر بخشها دچار پریشانی در مدیریت و برنامهریزی هستیم و این موضوع مختص یک دوره خاص یا یک مسئول خاص نیست. در واقع آنچه به عنوان زیرساختهای مدیریتی، جدا از زیرساختهای لجستیکی و تجهیزات، لازم بوده نداریم.
وی ادامه داد: در حوزههای دیگر ممکن است به دلیل عدم مشاهده آثار و تبعات مستقیم، متوجه این کمبود زیرساخت نشویم، اما در مواردی مانند محیط زیست و منابع طبیعی که آسیبها به وضوح قابل مشاهده است، حساسیت بیشتری به این موضوع جلب میشود. در واقع، این نوع پریشانی زیرساختی مدیریتی در تمامی عرصهها وجود دارد و در وضعیت کشور خود را نشان میدهد.
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی با اشاره به حریق در جنگلها گفت: در حوزه اطفای حریق نیز همینطور است. متولیان این حوزه، علیرغم تلاشهای بسیار، به دلیل نبود یک نگاه زیرساختی منسجم برای برنامهریزی و مدیریت، عملاً قادر به انجام کارهای مؤثر نیستند. نکته اصلی در زیرساخت مدیریتی، بحث آموزش، فرهنگیابی و فرهنگسازی، و ارتقای مهارتهای شهروندان و مسئولین است. این موضوع هرگز به طور جدی پیگیری نشده و ما همواره زمانی فعال میشویم که اتفاق میافتد و بحران به وجود میآید و مسلم است که در زمان بحران باید به صورت آنی تصمیمگیری کنیم. در نتیجه، با مشکلاتی مواجه میشویم.
در بین دو فصل آتشسوزی هیچ اقدام منسجمی صورت نگرفته است
الموتی با اشاره به اینکه حساسیت مردم به مسائل محیط زیست و منابع طبیعی، به ویژه در سالهای اخیر، افزایش یافته است، گفت: با توجه به اینکه در بین دو فصل آتشسوزی از سال گذشته تا امسال هیچ کار منسجم و هدفمندی برای تأمین این نکات زیرساختی انجام نشده، با مسائلی مانند آنچه در حال حاضر مشاهده میکنیم، مواجه میشویم. هجوم بیامان بخشی از علاقهمندان به حوزه محیط زیست و منابع طبیعی، که فاقد برنامهریزی مناسب هستند؛ خود به عاملی برای گسترش آتشسوزی و اختلال در اطفای حریق تبدیل میشود.
متولیان حوزه اطفای حریق بهرغم تلاشهای بسیار، به دلیل نبود یک نگاه زیرساختی منسجم برای برنامهریزی و مدیریت، عملاً قادر به انجام کارهای مؤثر نیستند. نکته اصلی در زیرساخت مدیریتی، بحث آموزش، فرهنگیابی و فرهنگسازی، و ارتقای مهارتهای شهروندان و مسئولین است. این موضوع هرگز به طور جدی پیگیری نشده است
وی ادامه داد: در این شرایط، حضور بسیاری از افرادی که ممکن است برای نخستین بار به یک منطقه جنگلی مراجعه کنند یا حتی برای اولین بار است که آتش جنگلی را میبینند، میتواند اختلالاتی در عملیات اطفای حریق ایجاد کند. چالش دوم نیز به نبود برنامهریزی برمیگردد. به دلیل عدم برنامهریزی، از استعدادها، ظرفیتها و محدودیتهای مناطق جنگلی و مرتعهایمان، چه در هیرکانی و چه در زاگرس، اطلاعات کافی نداریم و به همین دلیل برنامهریزی مناسب هم نمیتوانیم در شرایط بحران داشته باشیم.
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی تصریح کرد: به محض وقوع آتشسوزی در مناطقی از هیرکانی یا زاگرس، انتظار داریم که هلیکوپترها و هواپیماهای آبپاش به سرعت وارد عمل شوند، بدون آنکه بدانیم در برخی مناطق، ورود ممکن نیست و این خود میتواند منجر به گسترش آتشسوزی شود. در برخی مواقع، حتی ممکن است ورود نیروی غیرحرفهای به مناطق جنگلی منجر به آسیب و جراحت شود، کما اینکه در برخی از مناطق باعث کشته شدن افراد هم شده است با این حال، در برخی مناطق، استفاده از این تجهیزات ممکن است مؤثر باشد.
الموتی گفت: این موارد هیچکدام تعیین نشده و برنامهریزی دقیقی برای آنها صورت نگرفته است. قوانین بالادستی و قوانین عادی کشور باید تمامی بخشهای کشور، اعم از نیروهای مسلح، دولت، مجلس و نهادهای عمومی غیردولتی را ملزم کند تا در حوادث بحرانی مانند زلزله، سیل و آتشسوزی، تمامی امکانات خود را بسیج کنند. اما در 10 سال گذشته میبینیم که این بودجهها یا تخصیص داده نشدهاند یا اگر تخصیص یافتهاند، در جای دیگری مصرف شده و هیچ شفافیتی در این حوزه وجود ندارد. متأسفانه، بار دیگر به همان جمله اولیه برمیگردیم که ما هیچ تدبیر و برنامه منسجمی برای اطفا و مدیریت آتشسوزیها نداریم.
وی ادامه داد: دستگاههای متولی این حوزه نیز هیچگاه ملزم نشدهاند و خودشان هم این الزام را تشخیص ندادهاند که کنار هم بنشینند و به ایجاد هماهنگی بپردازند. ممکن است نیاز باشد که یک ستاد فرماندهی جدید تعریف کنیم یا اصلاحاتی در قوانین انجام دهیم یا با همین قوانین موجود دولت تدبیری بیندیشد تا تجهیزات و امکانات را در مواقع بحرانی تجمیع و فرماندهی آن را به واحد متولی واگذار کند. مهمتر از همه، باید بین فصول آتشسوزی و آتشسوزیهایی که رخ میدهد، کارهای زیرساختی، آموزشی و فرهنگسازی انجام دهیم، تجهیزات لازم را تأمین و نقاط حادثهخیز را شناسایی کنیم همچنین بازنگری جدی نسبت به حضور بیمهابای مردم در نقاط جنگلی داشته باشیم.
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی با بیان اینکه در حال حاضر، آتشسوزیها در مناطقی رخ میدهد که احتمالاً عامل انسانی در آن نقش دارد، گفت: بهطور طبیعی، در مناطقی که صعبالعبور هستند، عاملی برای آتشسوزی وجود ندارد و در طول دهها سال گذشته هیچ نمونهای از آتشسوزی در این مناطق ثبت نشده است. پس چگونه میشود که یکباره آتشسوزی صورت میگیرد قطعا باید یک عامل بیرونی وارد شده و بیاحتیاطی صورت گرفته باشد البته هنوز شفاف نیست و در حال بررسی هستند. هر بار موضوعات مختلفی درباره علت آتشسوزیها مطرح میشود، اما به دلیل عدم شفافیت، این موضوعات به راحتی فراموش میشوند.
مسئولین ما اساساً تغییر اقلیم را نمیپذیرند
الموتی درباره اینکه آیا ضروری است که با توجه به تغییر اقلیم آموزشهای لازم برای پیشگیری و یا مقابله با حریق در جنگلها صورت بگیرد و آیا برنامهریزی در این زمینه انجام شده است، گفت: اصلا مسئله تغییر اقلیم در موضوعات قابل قبول از سوی مسئولان ما نیست. یعنی ممکن است من به عنوان یک کارشناس تغییر اقلیم را به عنوان یکی از عوامل آتشسوزیها مطرح کنم، اما زمانی میتوان از یک مسئول این موضوع را پذیرفت که یکی از عوامل آتشسوزی و حریق را تغییر اقلیم بداند که از قبل موضوع تغییر اقلیم را قبول داشته باشد.
وی ادامه داد: پاردایم تغییر اقلیم و این الگوی اقلیمی و آب و هوایی که ما به آن به عنوان گرمایش جهانی و تغییر اقلیم اشاره میکنیم، اساساً در حوزه مدیریت در کشور ما پذیرفته نشده است. این موضوع به نظر یک شوخی میآید. مسئولین ما سالهاست که تغییر اقلیم را اساساً نمیپذیرند. بنابراین، زمانی که این مسئله را قبول ندارند، نمیتوانند درک کنند که برای چنین وضعیتی باید خود را تابآور کنند و آماده باشند. وضعیت آب و هوایی نسبت به 30 یا 40 سال پیش کاملاً متفاوت است و بنابراین مدیریت ما نیز باید متفاوت باشد.
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی با اشاره به آتشسوزیهای گسترده جنگلی در سایر نقاط جهان گفت: در کانادا آتشسوزی رخ میدهد، در آمریکا نیز همینطور، در ترکیه و مالزی و در هر نقطه جنگلی دیگری که عمدتاً عامل انسانی دارد و ممکن است عامل غیرانسانی هم داشته باشد، بخشی از این آتشسوزیها به خاطر تغییر اقلیم و گرمایش جهانی است. اما در تمام این کشورها، علیرغم اینکه آتشسوزیهای بزرگی نیز داریم، برنامههای اطفای حریق وجود دارد و پایگاههای تجهیز شدهای برای اطفای حریق در نقاط مختلف جنگلی که نیاز به حفاظت دارند، برقرار است.
الموتی گفت: در این چند روز برخی از مسئولین در مورد تغییر اقلیم و گرمایش، نبود بارندگی و تأثیر آن بر آتشسوزیها صحبت کردهاند. اما میخواهم بگویم که این صحبتها از سوی مسئولین کشورمان پذیرفتنی نیست؛ زیرا قبل از این آتشسوزی، یک هفته قبل وقتی در مورد تغییر اقلیم با برخی از مسئولین صحبت میکردیم، همه با یک پوزخند به ما نگاه میکردند و این موضوع را قبول نداشتند. وقتی که قبول ندارند، قاعدتاً در این لحظه حق ندارند بگویند که عامل یک چنین آتشسوزی، تغییر اقلیم است.
وی ادامه داد: میخواهم بگویم که وقتی مسئولی پیش از این آتشسوزی تغییر اقلیم را اساساً قبول ندارد، اکنون نمیتواند آن را به گردن تغییرات اقلیمی بیندازد. زیرا اگر قبول میکرد، میتوانست به کشورهای دیگر که آتشسوزیهای گستردهای نیز دارند، مراجعه کند و ببیند چه برنامههای جدی برای پذیرش تغییر اقلیم و سازگاری با آن تعیین کردهاند. آنها قوانین خود را تغییر دادهاند، تجهیزاتشان را بهروز کردهاند و آگاهی و آموزش را به کار گرفتهاند تا مردم با مهارتهای لازم در این زمینه آماده باشند. خودشان را یا سازگار کردهاند و یا شروع به سازگاری با تغییر اقلیم کردهاند و آمادگی اولیهای دارند حال اینکه چقدر موفق باشند با توجه به اینکه پدیده نویی است در حال آزمون و خطا هستند.
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی: پاردایم تغییر اقلیم و الگوی اقلیمی و آب و هوایی اساساً در حوزه مدیریت در کشور ما پذیرفته نشده است. مسئولین ما سالهاست که تغییر اقلیم را اساساً نمیپذیرند و نمیتوانند درک کنند که برای وضعیتی مانند آتشسوزی جنگلهای الیت باید خود را تابآور کنند و آماده باشند. وضعیت آب و هوایی نسبت به 30 یا 40 سال پیش کاملاً متفاوت است و بنابراین مدیریت ما نیز باید متفاوت باشد
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی تصریح کرد: در کشور ما، از یک جنبه هم باید بگوییم که واقعاً خوشبختیم. شاید به این دلیل که چنین برنامههایی نداریم و اساساً تغییر اقلیم را قبول نداریم، برای آن هیچ آمادگی نداریم. نه آموزشی میدهیم، نه تجهیزاتی داریم و هیچ توجهی به این حوزه نداریم. میزان آتشسوزیهای ما نسبت به کشورهای دیگر ممکن است کمتر باشد، اما این واقعاً یک لطف است که یا خدا به ما کرده یا مردم ما رعایت میکنند و این به یک معجزه میماند. وگرنه ما مطلقاً هیچگونه آمادگی و هماهنگی در این سطح نداریم و در واقع داراییهایمان را اینگونه داریم از دست میدهیم.
نگاه انتظامی و تعزیری در این موضوعات بازدارنده نیست
الموتی در بخش دیگری از صحبت هایش درباره اینکه آیا قوانین بازدارندگی لازم را برای پیشگیری از حریقهای عمدی و غیرعمدی در مراتع و جنگلها دارد، گفت: تجربیات ما در حوزههای مختلف مانند شکار، تملک اراضی و کارهای غیرمجاز نشان میدهد که این نوع بازدارندگیها که نگاه انتظامی و تعزیری دارند، معمولاً جوابگو نیستند. علل و عوامل متعددی وجود دارد. یک بخش از مسئله این است که میزان بازدارندگی در لحظهای که باید تعیین شود، به دلایل مختلف، آنقدر پایین در نظر گرفته میشود که عملاً بازدارنده نخواهد بود. یعنی فردی که میخواهد تخلف کند، میپذیرد که میزان جریمه را هم پرداخت کند و تخلف را
انجام میدهد.
وی ادامه داد: بهطور کلی در کشور ما تجربه نشان داده که بازدارندگیهایی از این جنس، به دلیل نبود زیرساخت فرهنگی و آموزشی مناسب و عدم کار جدی در این حوزه، عملاً در اجرا با مشکل مواجه میشود. یعنی اساساً کسانی که تخلفاتی انجام میدهند، اگر آموزش و فرهنگسازی مناسبی صورت گرفته باشد، اکثریت مردم و جامعه باید بپذیرند که اگر فردی تخلف کرد، باید تعزیر شود. اما اینجا یک نوع همدلی و همراهی صورت میگیرد. فردی که تخلف انجام داده، میتواند مسائلی را مطرح کند و دلایلی را ارائه دهد و همدلی بخشی از مردم را با خود همراه کند. بهعنوان مثال، در موضوع شکار نیز همین را میبینیم. در مورد آتشسوزیها در زاگرس، بخش عمدهای از آتشسوزیها عمدی هستند یا به خاطر حضور مردم در جاهایی که نباید باشند.
باید بین فصول آتشسوزی و آتشسوزیهایی که رخ میدهد، کارهای زیرساختی، آموزشی و فرهنگسازی انجام دهیم، تجهیزات لازم را تأمین و نقاط حادثهخیز را شناسایی کنیم همچنین بازنگری جدی نسبت به حضور بیمهابای مردم در نقاط جنگلی داشته باشیم
دبیر شبکه تشکلهای مردم نهاد محیط زیست و منابع طبیعی تصریح کرد: نهایتاً، وقتی میخواهید برخورد کنید، هزار و یک دلیل مطرح میشود که این جامعه محلی از فقر به این مرحله رسیده و هیچ امکاناتی ندارد. مجبور است که مثلاً زغالگیری کند یا چوب را از داخل جنگل هیرکانی بیاورد، و این کارها را انجام میدهد تا معیشت خانوادهاش را بچرخاند. این همدلی که در زیر پوست جامعه، حداقل در بخشی از جامعه محلی شکل میگیرد، بازدارندگی قوانین را سخت میکند. فرض کنیم حتی اگر قوه قضائیه بخواهد همین قوانین دست و پا شکسته فعلی را اجرا کند، در عمل در محدوده محلی با بازخوردهای منفی از جامعه مواجه میشود.
هجوم بیامان بخشی از علاقهمندان به حوزه محیط زیست و منابع طبیعی، که فاقد برنامهریزی مناسب هستند و خود به عاملی برای گسترش آتشسوزی و اختلال در اطفای حریق تبدیل میشود
الموتی تاکید کرد: بنابراین، همه اینها به بخش قبلی قضیه برمیگردد که نیاز به آموزش و فرهنگسازی دارد. شناخت کافی وجود ندارد و قطعاً این بازدارندگیها با افزایش میزان جریمه و اینها هم حل نخواهد شد. ما در حوزه شکار هم میبینیم که در مناطقی که شکار کم شده است به دلیل افزایش جریمهها نیست، بلکه تعاملات فرهنگی و اجتماعی باعث این موضوع شده است. به گفته این فعال محیط زیست: تعاملات میان شکارچیان و جامعه محلی، NGOها و دیگر مجموعهها باعث شده که آگاهی بیشتری ایجاد شود و تعارضها کاهش پیدا کند. اما این کاهش به دلیل جریمه نیست، زیرا کسی که تصمیم میگیرد شکار کند یا جنگلی را آتش بزند تا زمین زراعی خود را گسترش دهد، جریمههای قانونی هرچقدر هم بالا باشد، آن را پرداخت میکند، چون ارزش مابهازایی که بعداً به دست میآورد، بیشتر از چند برابر این جریمهها است.
دیدگاه تان را بنویسید