حاکمیت«پذیرش و مدیریت» را برمیگزیند یا «انکار و مقابله» را؟
شیب تند تغییرات اجتماعی؛ تلاش مردمی برای تسخیر فضاهای نیمه عمومی

انسانشناس و استاد مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی معتقد است: امروز شهروندان در تلاش هستند که فضاهای مدنی یا فضای سوم میانجی را تصرف کنند تا بتوانند سبکهای زندگی متکثرشان را در این فضاها بروز دهند.
به گزارش ایلنا، «تحول اجتماعی در ایران» حقیقتی انکارناپذیر که بخشی از ساختار مدیریت کشور پذیرای آن نیست. بخش قابل توجهی از جامعه بهگونهای دیگر فکر و عمل میکند و در این مسیر انواع برخوردهای قهری هم شاید به جان میخرد. گویی مردم به راه خود میروند و این بخش از بدنه حکمروایی به راه خود.
رفتارهای مردم ظاهرا یک پیام مهم دارد یعنی مطالبه برای عادیسازی هر آنچه در جهان عادی تلقی میشود در جامعه ایرانی، هر آنچه که باعث ایجاد ضرر و زیان به حقوق دیگری نمیشود. شاهدی بر این ادعا هم رخدادهاییست که بارها توسط مردم عادی در فضای عمومی برگزار شده است. رخدادهایی که عموما با برخوردهای قهری مواجه و خاموش میشوند، اما از گوشهای دیگر سربر میآورند. یک چرخه پرتکرار که ریشه در همان تغییر و تحول در مطالبات و مقتضیات جامعه ایرانی دارد.
متخصصان اما میگویند راه برخورد با این تحولات نه مقابله است و نه نادیده گرفتن. آنها میگویند اگر تغییرات و هنجارهای جدید اجازه بروز و ظهور در جامعه را داشته باشند، خود جامعه برای مراقبت از خود، آنها را کنترل و تنظیم میکند و اجازه هنجارشکنی نمیدهد.
وقوع این تحولات عمیق در جامعه که هر روز هم پر شتابتر از روز قبل میشود، نگاهها را متوجه ساختار حکمروایی میکند: در مواجهه با این تحولات، در پیش گرفتن کدام مسیر از سوی مسئولان و سیاستگذاران کشور به مصلحت جامعه است، «پذیرش و مدیریت» یا «انکار و مقابله»؟
جبار رحمانی انسانشناس و استاد مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا توضیح میدهد که در گذشته زندگی خصوصی و زندگی عمومی در جامعه منفک از یکدیگر بوده است و وقتی انسانها از اندرونیها بیرون میآمدند، زندگی عمومی طبق قواعد و هنجارهای رسمی پیش میرفت، اما در یک دهه اخیر و به صورت ویژه در سه چهار سال اخیر افراد تلاش میکنند، سبک زندگی شخصیشان را خیلی صادقانه در فضاهای عمومی هم ابراز کنند. منظور از فضای عمومی لزوماً فضاهایی مانند خیابان نیست، بلکه فضاهایی است که میتوان از آنها به عنوان «فضای سوم» یاد کرد: این فضاها نه خصوصیاند، نه کاملاً تحت سیطره فضاهای رسمی مانند کافیشاپ، پارک، جشنوارهها و... در واقع فضای سوم یعنی اماکنی که افراد با یک مراودهای انسانیتر و غیررسمیتر اما در یک جمع بزرگتر حضور دارند.
به گفته او در حال حاضر تغییرات محسوس جامعه در این فضاهای سوم رخ داده است: هنوز در فضای اداری و رسمی هنجارهای رسمی رعایت میشود. پیامی که جامعه ایرانی میدهد اما مهم است. محتوای پیام آن است که «میخواهم آنگونه که واقعا هستم در فضاهای عمومی یا فضای مدنی حضور داشته باشم، نمیخواهم دیگر آن نقابی که فرهنگ رسمی به من میگوید را لزوماً در فضاهای مدنی هم داشته باشم.»
نقطه منازعه مشخص است: در گذشته فضای خصوصی برای افراد بود، اما فضای مدنی، فضای عمومی و فضای رسمی متعلق به فرهنگ رسمی بود. امروز شهروندان در تلاش هستند که فضاهای مدنی یا فضای سوم میانجی را هم تصرف کنند تا بتوانند سبکهای زندگی متکثرشان در این فضاها بروز دهند. اما فرهنگ رسمی نمیخواهد این عرصه را واگذار کند: اگرچه فضاهایی مانند کافه، پاساژ، پارک و... لزوما رسمی نیستند، اما به لحاظ موقعیت مکانی در مکانهای عمومی قرار دارند. از آنجایی که فرهنگ رسمی تمایلی ندارد که این فضاها را هم به سبک زندگیهای متکثر واگذار کند، وارد رقابت برای بازپسگیری این فضاها میشود، در نتیجه ممکن است به برخوردهای قهری دست بزند.
این استاد انسانشناسی معتقد است که کیفیت زندگی افراد را حضور در فضای رسمی تعیین نمیکند، بلکه شیوهها یا الگوهایی که در فضای خصوصی خود به آنها پایبند هستند، این کیفیت را تعیین میکند.
به گفته رحمانی هر قدر به افراد اجازه دهیم که در قالب فرصتهایی که فضای سوم در اختیارمان میگذارد بتوانند در فضاهای مدنی و عمومی شبیه خودشان باشند، بهتر است: حتی اگر حدی از ناهنجاری هم در این بین بروز یابد ایرادی ندارد، زیرا قاعدتا فضاهای عمومی و فضای سوم اجازه بروز یک هنجارشکنی مطلق را نمیدهد زیرا جامعه نمیخواهد هنجارشکنی مطلق کند. مساله این است که آنچه در زندگیهای واقعی ما نرمال است حق بروز در فضاهای مدنی عمومی را هم دارد. بنابراین جامعه در بلندمدت وضعیت نرمال خود را تحمیل میکند، اما حواسش است که هنجارشکنی رخ ندهد و مکانیزم اجتماعی اجازه هنجارشکنی نمیدهد. جامعه مراقب خودش است.
وجود تصور کلیشهای مبنی بر بروز ولنگاری و هرج و مرج ناشی از فهم نادرست از مکانیسم اجتماعی است، مکانیسمی که اجازه هنجارشکنی نمیدهد: البته دولت هم میتواند قوانینی بگذارد، قوانینی که بازنمای خواست عمومی جامعه باشند. اگر بگذارند جامعه آنگونه که واقعا هست زندگی کند، در بلند مدت باعث بهبود حال جامعه میشود، هرچند ممکن است به ایجاد شکاف، گسست و تعارض در جامعه هم منجر شود، ولی اگر به گونهای عمل شود که جامعه حقیقت خود را پشت نقابهای مختلف پنهان کند، آن جامعه به انواع اختلالهای روانی و اجتماعی مبتلا میشود؛ چنانکه امروز هم به برخی از این اختلالها دچار است.
او تاکید میکند که امروز هنجارها تغییر کردهاند، بروز این هنجارهای جدید در ملاءعام باعث تعدیل شدن آنها میشود: تغییرات تنظیم میشوند و اگر تغییر رخ داده منفی است، جامعه خودش آن را اصلاح میکند. آیا سبکزندگیها متفاوت مردم در فضای خصوصی باعث بروز بیاخلاقی شده است؟
این انسانشناس با طرح این سوال که نقطه ارجاع فرهنگ رسمی کجا است؟ ادامه میدهد: در فرهنگ رسمی، این نقطه ارجاع یک فرهنگ هنجاری ایدهآل است که لزوما در همه وجوه خود منطبق با همه مقتضیات روز جامعه نیست و متعلق به دورانهای گذشته است. در این حالت فضای سوم به مثابه آزمایشگاه جامعه عمل میکند یعنی جامعه در این فضا نوآوریها و ابداعاتش را در قالب جشنها و آئینها عرضه کرده و محک میزند. کار جشنها و آئینها این است که به جامعه اجازه نوآوری میدهند و در نهایت نوآوری مطلوب را میپذیرد و نوآوری نامطلوب را پس میزند و خلاقیت را منطبق با معیارهای جامعه تنظیم میکند و به تعادل میرساند.
رحمانی این را هم میگوید که ساختار حکمروایی حاضر نیست فرهنگ را به مفهومی که در جامعه وجود دارد بپذیرد: این تعارض بنیادین است و تا اطلاع ثانوی محل تنازع و برخورد است. مرجع تعیینکننده فرهنگ، آن چیزی است که معیارهای جامعه میگوید. معیارهای جامعه هرگز غیراخلاقی نیست و ریشه در واقعیت دارد. نظام اخلاقی جامعه، حیات آن را تنظیم میکند. اگر نظام جامعه غیراخلاقی باشد، محکوم به نابودی است. بنابراین مساله بر سر دو نگاه به فرهنگ رسمی و فرهنگ واقعی است. ظاهرا فرهنگ رسمی ما قصد ندارد نسبت خود را با واقعیت مشخص کند.
تغییر در بنیانهای جامعه
سید جواد میری استاد تمام جامعهشناسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. او به تحولات رخ داده در جامعه ایرانی طی دهه اخیر اشاره میکند و بررسی این تحولات را براساس یک چهارچوب نظری برای پی بردن به اینکه واقعا در جامعه ما ایرانی چه رخ داده است ضروری میداند: «شرایط نشان میدهد اتفاقاتی در بنیانهای جامعه و ذهن و زبان مردم ایران در حال وقوع است، اما ساختار حکمروایی به دلیل چهارچوب نظری که اتخاذ کرده نمیتواند این تحولات را دقیق رصد و درونی کند تا از آن در راستای مدیریت جامعه استفاده کند.
امروز حتی جشنهایی که مردم برگزار میکنند نسبت به آنچه در دهههای ۵۰ و ۶۰ در ایران مرسوم بود تغییر کرده است: این تغییر چنان است که امروز در برخی از این جشنها هیچ یک از المانها، عناصر و مولفههایی که مورد استفاده قرار میگیرد با گفتمان رسمی یا آنچه که ساختار حاکم تبلیغ میکند، نسبتی ندارد. جالب اینکه بسیاری از جوانانی که در این جشنها حضور دارند یا چنین جشنهایی را برگزار میکنند، نه خارج از ایران را دیدهاند و نه حتی دوران پیش از انقلاب را. این انتخابها نشان میدهد جامعه دچار تغییر و تحولاتی بنیادین شده است که برخی آن را منفی میدانند و برخی مثبت.
به گفته او تصمیمگیرندگان کشور دو راه پیش رو دارند؛ هم میتوانند این تغییرات را مشاهده و درک کنند و برای مواجهه با آن راهکار مناسب اتخاذ کنند هم اینکه میتوانند این تحولات را نفی کرده و با آنها برخوردی سلبی داشته باشند. این استاد جامعهشناسی معتقد است که در سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی ساختار مدیریت کشور، تعادل و توازنی وجود ندارد.
به باور میری رویکردهای مدیریت فرهنگی باید با ملاحظه تنوع و تکثر فرهنگی موجود در جامعه باشد: سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی نباید با هر حرکت یا رویدادی که با نگاه مسئولان همخوانی ندارد، مقابله کند. این درحالی است که باید علت بروز پدیدهها ریشهیابی شود. مثلا باید به این سوالات پاسخ داده شود که مردم باید چگونه اوقات فراغت خود را سپری کنند؟ آیا اوقات فراغت همان چیزی است که مسئولان تعریف میکنند؟ ساختار نباید به سمت تجویز اوقات فراغت و سرگرمی مناسب مردم حرکت کند.
این جامعهشناس به فشارهای بینالمللی وارده به دولت هم اشاره میکند: «با این وضعیت اگر مسئولان با تحولات اجتماعی جدید برخوردی سلبی و قهری داشته باشند باعث ایجاد تقابل در داخل هم میشود، مجموعه تقابل اجتماعی در داخل و فشارهای خارجی میتواند برای امنیت ملی و صلابت کشور خطرناک باشد. به نظر من راهکار این است که نگاهها و نظرات عقلای قوم که دارای نظر، تفکر و اندیشه هستند بهصورت واقعبینانه در سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی لحاظ شود. حرکت به سوی این روش میتواند امید را برای آیندهای خوب بازآفرینی کند.
دیدگاه تان را بنویسید