ریحانه جولایی

اهدای عضو، اهدای زندگی به بیمارانی است که به دلایلی همچون ابتلا به بیماری‌های گوناگون یا حوادث غیرمترقبه به اعضا یا نسوج پیوندی نیاز دارند؛ عملی انسانی و خیرخواهانه که می‌تواند از فوت سالانه سه هزار نفر جلوگیری کند.

بر اساس اعلام انجمن اهدای عضو ایرانیان روزانه 7 تا 10 نفر به دلیل نبود عضو پیوندی جان می‌بازند، به عبارت ساده‌تر در هر دو یا سه ساعت یک نفر از هم‌وطنان ما به همین دلیل جان خود را از دست می‌دهد.

خاک‌سپاری 6 هزار ارگان قابل اهدا در سال

به گفته کتایون نجفی زاده، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان سالانه حدود ۶ تا ۷ هزار عضو قابل اهدای ارزشمند که نمی‌شود قیمت برای آن گذاشت، زیر خاک می‌رود.

 بر اساس آمارهای ارائه‌شده توسط انجمن اهدای عضو ایرانیان، سالانه 5 تا 8 هزار نفر بر اثر مرگ مغزی فوت می‌کنند درحالی‌که اعضای بدن 3 هزار نفر از آن‌ها قابل‌اهدا است. از این 3 هزار نفر تنها 1000 نفر به اهدا می‌رسند و 2 هزار نفر زیرخاک می‌روند. این 2 هزار نفر حتی اگر سه ارگان را با خود زیرخاک ببرند یعنی در پایان سال 6 هزار ارگان خاک‌سپاری شده است. به‌صورت دقیق در سال گذشته 7 هزار و 230 ارگان دفن شده است. این در حالی است که اگر فقط 50 درصد از ارگان‌های زیرخاک رفته به 3 هزارنفری که در پایان سال جان می‌بازند برسد، آن‌ها می‌توانند زندگی دوباره‌ای داشته باشند.

ماه رمضان در برنامه‌ای مکرر دیده شد که افراد می‌گفتند من مرگ مغزی بودم و دوباره زنده شدم، درحالی‌که حتی یک مورد مرگ مغزی نبوده که به زندگی برگردد و اشتباه مردم این است که تفاوت مرگ مغزی و کما را نمی‌دانند

یکی از مشکلاتی که باعث می‌شود عضو پیوندی در ایران کم باشد و چیزی حدود 25 هزار نفر در لیست دریافت عضو قرار بگیرند این است که هنوز بسیاری از مردم نمی‌دانند مرگ مغزی، مرگ قطعی است و با کما فرق دارد. در مرگ مغزی مانند مرگ قلبی هیچ شانسی برای احیا و بازگشت دوباره به زندگی وجود ندارد و تنها تفاوت فرد مرگ مغزی شده با کسی که مرگ قلبی شده این است که افراد مرگ مغزی شده می‌توانند با کمک دستگاه‌های پزشکی فقط تنفس کنند، در غیر این صورت و به محض جدا کردن فرد از دستگاه، زندگی برای او به پایان می‌رسد.

پس از بروز حادثه و گذشت زمانی نه‌چندان طولانی به دلیل پدیده انتقال مجاورت سموم مغز فاسد شده و 800 نوع سم از خود تولید می‌کند. در صورت کندی یا عدم انتقال اعضا، سموم به‌تدریج سایر اعضای سالم بدن را که امکان انتقال به بدن دیگری را دارند را هم مسموم می‌کند. هر فرد ضربه‌مغزی شده می‌تواند 8 عضو مهم و حیاتی خود را به افراد نیازمند اهدا کند. 2 ریه، 2 کلیه، قلب، کبد، روده کوچک و لوزالمعده. 1 تا 53 نسج ازجمله قرنیه، پوست، تاندون، استخوان و ... می‌توانند افرادی را از مرگ و عده‌ای را از معلولیت نجات دهند.

طبق گفته پزشکان هر عضو برای پیوند یک‌زمان طلایی دارد. زمان طلایی برای انتقال ریه‌ها نهایتاً 24 ساعت و این زمان برای قلب 47 تا 72 ساعت است. درنتیجه پروسه رضایت‌گیری و جراحی باید زیر 24 ساعت انجام شود.

ایران، رتبه اول آسیا در اهدای عضو

تاریخچه پیوند اعضا و نسوج در ایران به سال ۱۳۱۴ بازمی‌گردد، در آن سال قرنیه یک بیمار در یکی از بیمارستان‌های تهران پیونده زده شد. پیوند کلیه نخستین بار در سال ۱۳۴۷ و پیوند سایر اعضا و نسوج به تدریج در دهه 50 و 60 صورت گرفت و در سال ۱۳۷۲ اولین پیوند قلب و اولین پیوند کبد در ایران انجام شد. حالا ایران یکی از کشورهایی است که در زمینه پیوند عضو حرفی برای گفتن دارد و سالانه عمل‌های پیوند زیادی در ایران انجام می‌شود.

به گفته نجفی‌زاده ایران امکان انجام انواع و اقسام پیوند عضو را در کشور دارد و بیماران نیازی نیست که از کشور خارج شوند این در حالی است که بسیاری از کشورها این امکان را ندارند. به گفته او، ایران در آسیا در رتبه اول اهدای عضو از مرگ مغزی ایستاده است و این جای افتخار دارد.

نقش فرهنگ‌سازی در بالا رفتن میزان اهدای عضو

جا افتادن فرهنگ اهدای عضو در هر کشور و جامعه‌ای بیش از همه به فرهنگ‌سازی نیاز دارد. بسیاری از کشورها توانسته‌اند فرهنگ اهدای عضو بلافاصله پس از تایید مرگ مغزی را بین مردم نهادینه کنند. برای مثال اسپانیا توانسته با فرهنگ‌سازی رضایت 91 درصد از خانواده‌ها را جهت اهدای عضو مرگ مغزی شده بگیرد. در این کشور زمان لازم برای رضایت دهی و جدا کردن اعضای بدن چیزی حدود 3 تا 5 دقیقه است. در ایران اما تنها 30 درصد از مردم می‌دانند مرگ مغزی مساوی با مرگ است و زمان رضایت بین 6 تا 90 ساعت به طول می‌انجامد که در این زمان چند ارگان فاسد شده و عملاً به کار نمی‌آید.

در کنار نبود آموزش‌های لازم برای فرهنگ‌سازی اهدای عضو مشکل دیگری که نجفی زاده به آن اشاره می‌کند حرف‌های ضد فرهنگی در این رابطه است. او در همین رابطه گفت: ماه رمضان در برنامه‌ای مکرر دیده شد که افراد می‌گفتند من مرگ مغزی بودم و دوباره زنده شدم، در نظر بگیرید فردی که اعضای عزیز خود را اهدا کرده است با شنیدن این عبارات چه حالی پیدا می‌کند؟مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان افزود: شاید با خود تصور کند که کاش من هم اعضای عزیز خودم را اهدا نمی‌کردم بلکه زنده می‌شد. از سال ۱۹۶۴ که دانشگاه هاروارد تعریف مرگ مغزی را مطرح کرد حتی یک مورد مرگ مغزی نبوده که به زندگی برگردد و اشتباهی که مردم دارند تفاوت مرگ مغزی و کما است. باید بگویم به هیچ عنوان فرد پس از مرگ مغزی برنمی‌گردد.

سالانه 5 تا 8 هزار نفر بر اثر مرگ مغزی فوت می‌کنند درحالی‌که اعضای بدن 3 هزار نفر از آن‌ها قابل‌اهدا است. از این 3 هزار نفر تنها 1000 نفر به اهدا می‌رسند و 2 هزار نفر زیرخاک می‌روند. این 2 هزار نفر حتی اگر سه ارگان را با خود زیر خاک ببرند، در پایان سال 6 هزار ارگان خاک‌سپاری شده است

نجفی‌زاده ادامه داد: از همه رسانه‌ها می‌خواهم که اطلاعات غلط به مردم ندهند و آن‌هایی که تیشه به ریشه نهال نوپای اهدای عضو کشور می‌زنند باید این تصور را داشته باشند که اگر عزیز آن‌ها نیازمند پیوند عضو باشد و عضو به او نرسد و جان خود را از دست بدهد چه خواهند کرد؟

او ابراز امیدواری کرد با همکاری همه ارگان‌های فرهنگ‌ساز و همه مسئولان کاری کنیم که فرهنگ اهدای عضو در کشور نهادینه شود. همچنین باید در خانواده‌ها صحبت کنیم و نظر خودمان را اعلام کنیم که اگر مرگ مغزی شدیم با ما چه کار کنند چون اگر خانواده‌ها ندانند ۴۸ درصد رضایت خود را اعلام می‌کنند اما اگر اطلاعاتی درباره اهدای عضو داشته باشند ۱۰۰ درصد رضایت خواهند داشت. باید با خانواده‌ها صحبت شود که اگر ما به دلیل مرگ مغزی فوت کردیم نباید اعضای ارزشمند خود را به زیرخاک ببریم در حالی که بیمارانی هستند که به دلیل نرسیدن همین اعضا فوت می‌کنند و همه ما دست به دست هم دهیم و فرهنگ‌سازی کنیم تا به روزی برسیم که هیچ بیمار نیازمند پیوندی در لیست انتظار پیوند به دلیل نرسیدن عضو فوت نکند و امیدواریم هیچ کس مرگ مغزی نشود اما مرگ حق است و اگر کسی خدا این توفیق را به او داد که به طریق مرگ مغزی از دنیا برود اعضای ارزشمندش را با خود زیر خاک نبرد.

تنها 10 درصد ایرانی‌ها کارت اهدای عضو دارند

یکی از راه‌های اعلام رضایت افراد؛ کارت اهدای عضو است. البته صرفاً داشتن کارت اهدای عضو به معنای این نیست که در صورت بروز حادثه بدون کسب رضایت از خانواده و اقوام درجه کار اهدا آغاز می‌شود. داشتن این کارت‌ها بیشتر جنبه فرهنگ‌سازی دارد و در صورت بروز حادثه برای هر اقدامی رضایت خانواده و نزدیکان شرط اصلی آغاز روند اهدا است.

با این حال گفته می‌شود در ایران تنها 10 درصد از بزرگسالان کارت اهدای عضو دارند. این در حالی است که بیش از یک سوم بزرگسالان در انگلیس و ۶۴ درصد  در آمریکا، دارای کارت اهدای عضو هستند.

در آخر اینکه اگر فرهنگ اهدای عضو در کشور نهادینه شود و خانواده‌ها بدانند با یک تصمیم خود می‌توانند چندین نفر را دوباره به زندگی بازگردانند، قطعاً در تصمیم‌گیری لحظه‌ای درنگ نمی‌کنند.