ریحانه جولایی

طی یکی دو سال اخیر حتماً بارها از راننده تاکسی تا خانواده و دوست و آشنا شنیده‌اید که: «مراقب گوشی‌ات باش»، «بعد تاریکی هوا توی خیابان تنها نرو»، «وقتی توی ماشین با گوشی‌ات کار می‌کنی در ماشین را قفل کن و شیشه را بالا بکش»، «چند وقت پیش گوشی من را زدند» یا «نفهمیدم چطور کیف دستی‌ام را دزد برد» و صدها مثال دیگر از این دست برای ما پیش آمده است که باعث شده تا حس امنیت را از ما بگیرد. اما این تمام ماجرا نیست؛ هر چیزی که بتواند برای سارق پول شود از چشمش دور نمی‌ماند. حالا می‌خواهد درپوش فاضلاب وسط خیابان باشد یا کفشی که بیرون در خانه واحد آپارتمانی درآورده شده. میله فلزی راه پله یا حتی تلق‌های رنگی پشت در ورودی ساختمان؛ همه چیز مشتری خودش را دارد و تبدیل به پول می‌شود.

این روزها دزدی‌ها آن‌قدر زیاد شده که پای صحبت هرکسی که بنشینید حتماً خاطره‌ای تلخ برای گفتن دارد. اگر سر و کارتان به کلانتری‌های شهر افتاده باشد خوب می‌دانید از چه می‌گویم. اما چرا در سال‌های اخیر آمار دزدی تا این اندازه بالا رفته که از جامعه‌شناس تا پلیس همه نسبت به آن هشدار می‌دهند؟ بسیاری معتقدند مشکلات اقتصادی، گرانی‌ها و نا بسامانی‌ها باعث شده تا آن کسی که تا چند سال پیش درآمد بخور و نمیری هم داشته به دزدی روی آورد تا بتواند زندگی خود را تأمین کند. گروه دیگری کم کاری نیروی انتظامی و عمدتاً بی‌نتیجه ماندن شکایت‌ها را دلیل افزایش دزدی‌ها می‌دانند. با این حال آنچه مدتی است بیشتر رخ عیان کرده، بالا رفتن تعداد سرقت‌ها و از همه مهم‌تر پایین آمدن سن سارقین است، تا جایی که حالا بچه‌های دبستانی هم در لیست سارقین برای خود جا باز کرده‌اند.

قربانی سرقت موبایل در گپ و گفت با «توسعه ایرانی»: به محض ورود به کلانتری،‌ با جمعیت زیادی مواجه شدم که همه به دلیل سرقت گوشی مراجعه کرده بودند؛ اما نکته عجیب‌ اینکه گوشی‌های همه این افراد توسط پسر بچه‌های 14 تا 16 ساله دزدیده شده بود

آقایان مسئول، سن سرقت به 6 سال رسید!

دو روز پیش خبری شوکه‌کننده در خبرگزاری‌ها منتشر شد. به گفته محمدرضا محبوب‌فر، پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی سن سرقت در میان کودکان به 6 تا 7 سال رسیده است. او گفته است که بزرگ‌ترین دلیل پایین آمد سن سرقت مشکلات اقتصادی خانواده‌هاست.

صحبت کردن از سن سرقت موضوع جدیدی نیست. اواخر تیرماه 99، علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی در مصاحبه‌ای گفته بود که «تعداد سارقان بار اولی با سارقان سابقه‌دار مساوی شده است».  لطفی همچنین گفته بود در سه ‌ماهه اخیر بیش از ٥٠درصد بازداشت‌شدگان در حوزه سرقت برای بار اول مرتکب جرم شده بودند. او مؤثر نبودن شرایط اقتصادی بر میزان جرم‌ و جنایت را حرفی بیهوده خوانده بود. «سرقت از منازل ١٤درصد کاهش یافته، اما سرقت‌های خرد افزایش داشته‌اند.» همان زمان این خبر می‌توانست زنگ خطری باشد تا مسئولین نسبت به آن حساس شوند، اما از آنجا که در ایران تا موارد به بحران نرسد کسی به حال آن فکری نمی‌کند امروز شاهد پایین آمدن عجیب و شوکه کننده سن سرقت در کودکان هستیم.

محمدرضا محبوب‌فر، سرقت را پدیده نویی برای جوامع نمی‌داند. این پژوهشگر، اما معتقد است بالا رفتن آمار سرقت‌ها پدیده بی‌سابقه‌ای است که دلالت بر بحران اجتماعی در کشور دارد و بر این باور است که «جامعه ایران قبل از بحران اجتماعی، بحران اقتصادی را پشت سر گذاشته.»

در حال حاضر  ٦٠ میلیون ایرانی زیرخط فقر قرار دارند. البته ٤٠ میلیون در خط فقر مطلق‌اند. پژوهشگران حوزه اجتماعی افزایش سرقت و جرایم را ناشی از رشد خزنده فقر در جامعه می‌دانند. با وجود آمار ٤٠ میلیونی خط فقر مطلق تعجبی نیست کودکان و نوجوانان دست به سرقت بزنند. این کودکان ناچار به درآمدزایی برای خانواده‌هایشان هستند آن هم با سرقت‌های خرد.

آمارها و گفته‌های مسئولان و صاحب‌نظران گواه این مسئله‌اند که ٦٠ میلیون نیاز مبرم به دریافت یارانه دارند. یارانه‌ای که مبلغ چشمگیری هم نیست، اما گویی برای این بخش از جمعیت برای ادامه حیاتشان، گره‌گشا خواهد بود.

بروکراسی اداری  به نفع دزدان شده است

پیش از اینکه محبوب‌فر در مورد پایین آمدن سن بزه در کودکان هشدار دهد، اسلام افضلی، قاضی دادسرای عمومی و انقلاب تهران هم این موضوع را نگران‌کننده خوانده و عنوان کرده بود که بیشتر این کودکان، فرزندان خانواده‌های فقیر هستند و عدم توجه به تربیت درست دلیل بروز بزه دزدی در آنها شده است.

اما این قاضی در صحبت‌های خود به نکته خوبی اشاره می‌کند. بر اساس گفته‌های او یکی از علت‌هایی که سارقان را برای انجام سرقت جری می‌کند این است که افراد مال‌باخته برای ترس از بروکراسی اداری پرونده‌های سرقت را پیگیری نمی‌کنند.

کودکی که در محله به دزدی  و قمه‌کشی معروف است

همان‌طور که گفته شد امنیت آن‌قدر در جامعه کم شده است که حتی یک پیاده‌روی کوتاه در خیابان محل زندگی هم باعث می‌شود تا شما بخشی از سرمایه خود نظیر گوشی، کیف یا طلا و ساعت خود را از دست بدهید و برای مدت‌ها با مشکلات روانی همچون ترس و اضطراب مواجه شوید.

یکی از قربانیان سرقت زیر سن قانونی در مصاحبه با «توسعه ایرانی» می‌گوید: در حال پیاده‌روی در محله‌ای بودم که خیلی ناگهانی یک پسر بچه کوچک جثه به سمتم آمد، گوشی تلفن همراهم را از جیبم برداشت و با همدستش که روی موتور بود فرار کرد. به همین سادگی و راحتی! همان موقع با 110 تماس گفتم و اعلام شکایت کردم. چن

 به گفته محمدرضا محبوب‌فر، پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی، سن سرقت در میان کودکان به 6 تا 7 سال رسیده است. او گفته است که بزرگ‌ترین دلیل پایین آمد سن سرقت مشکلات اقتصادی خانواده‌هاست

او در رابطه با تجربه‌اش در کلانتری هم گفت: نکته عجیب این بود که وقتی وارد کلانتری شدم با جمعیت زیادی مواجه شدم که همه به دلیل سرقت گوشی مراجعه کرده بودند. زنان و پسرانی که با چاقو و قمه تهدید شده بودند، زنانی که در ماشینشان نشسته بودند و سارق وارد ماشین شده و گوشی و کیفشان را دزدیده بود یا مرد درشت اندام و قد بلندی که حین سرقت به ستون فقراتش ضربه وارد کرده بودند. اما نکته عجیب‌تر اینکه اموال همه این افراد توسط پسر بچه‌های 14 تا 16 ساله دزدیده شده بود.

او همچنین اضافه کرد: در روز دادگاه و با لباس زندان تازه مشخص شد که دزد گوشی من چقدر بچه سال است و من اصلاً باورم نمی‌شد چنین پسر کوچکی بتواند قمه کش معروف یک منطقه از تهران باشد و این سؤال برای من ایجاد شد که این پسر از چند سالگی وارد این راه شده است که حالا کوچک و بزرگ محله از او می‌ترسند. همان روز با دیدن ظاهر مادرش متوجه شدم از خانواده ضعیفی هستند. همان لحظه مادر این پسر از من تقاضای بخشش کرد و گفت به خاطر فقر پسرم دزدی می‌کند اما وقتی با مخالفت من مواجه شد شروع به نفرین کرد و بعد هم سارق کتمان کرد که گوشی من را دزدیده است. این خانم در پاسخ به این پرسش که آیا بعد از این اتفاق مشکلات روحی هم برایش پیش آمده گفت: بله، واقعاً از تنها بیرون رفتن می‌ترسم. روزهای اول حتی وقتی داخل خانه بودم با شنیدن صدای موتور حالم بد می‌شد و الان هم با گذشت حدوداً یک ماه هنوز از تنها بیرون رفتن می‌ترسم با اینکه هیچ آسیب جسمی در حین سرقت ندیدم.

افزایش سرقت نیاز مبرم به آسیب‌شناسی دارد

این تنها بخشی از اتفاقاتی است که در این شهر رخ می‌دهد، ناامنی که زاییده فقر است و مسئولان برای پایان دادن به این معضل هیچ کاری نمی‌کنند. این پدیده نیاز مبرم به آسیب‌شناسی دارد. اینکه چرا یک جوان که توانایی‌های زیادی دارد، بدن سالمی دارد و می‌تواند کار کند باید به دزدی روی آورد؟ چرا قبح برخی چیزها آن‌قدر ریخته است که هر کسی اولین راهکارش دست کردن در جیب دیگری می‌شود؟ مگر فقر مختص دیروز و امروز است؟ مگر نبوده و نیستند افرادی که برای تأمین مخارج زندگی سه شیفت کار می‌کنند؟

درست است که بخشی از این آسیب به ناکارآمدی مسئولان در کنترل شرایط اقتصادی جامعه بازمی‌گردد؛ اما دلیل مهمتری هم دارد و آن رنگ باختن برخی ارزش‌ها در سایه شرایط فرهنگی و اجتماعی است.

روانشناسان و پژوهشگران باید بیش از گذشته درصدد آسیب‌شناسی افزایش بزه سرقت و پایین آمدن سن سارقان برآیند و صد البته باید مراجع ذی‌ربطی باشند که براساس نتایج این آسیب‌شناسی‌ها راهکارهای عملی برای حل مشکل بیابند.