احمد بخارای، جامعه‌شناس

انفعال اجتماعی مثل هر پدیده اجتماعی دیگری از «چهار زاویه» قابل‌تأمل و تحلیل است. این پدیده، قطعاً یک‌شبه در یک جامعه پدیدار نمی‌شود و ریشه تاریخی و فرهنگی دارد. پس «زاویه نخست» در نگاه ما، پیگیری این موضوع در بستر تاریخی و فرهنگی است. در تاریخ معاصر ما و در چارچوب فرهنگی ما ارزش‌های اعتقادی و آداب‌ورسوم ملی و محلی، گاهی تبعیض، نهادینه‌ شده ‌است. در نظام پادشاهی به یک نحو و در نظام اسلامی به نحو دیگری، اعتدال و عدالت با چالش مواجه بوده‌است. بر این اساس، جامعه ما مستعد انفعال اجتماعی است، زیرا وجود تبعیض، بستر را برای تقویت بی‌تفاوتی اجتماعی در هر جامعه‌ای آماده می‌سازد. از «زاویه دوم» وقتی به تحلیل انفعال اجتماعی می‌پردازیم، به‌صورت‌های بروز و به شکل‌هایی که این پدیده در جامعه، ظاهر می‌شود توجه خواهد شد. امروز در ایران با رخوت اجتماعی مواجه هستیم، زیرا در ظاهر مشاهده می‌شود که مبادلات اجتماعی هرچند زیاد اما سطحی هستند و به شکل حداقلی تحقق می‌یابند. مانند تحصیلات عالیه که در آمار، کثیرند، اما در عمق، فاقد سطح لازم و کافی. بر این اساس یک نوع رخوت اجتماعی در جامعه مشاهده می‌شود. از «زاویه سوم» باید به پیامدهای رفتار توجه داشت، یعنی پویایی اجتماعی زمانی پدیدار می‌شود که کنشگران اجتماعی بر اساس حساب هزینه-فایده احساس کنند که می‌توانند وارد صحنه رقابت در جامعه شوند، اما اگر این احساس ایجاد نشود و کنشگران احساس کنند که نتیجه هزینه‌کردهایشان به مقصد مطلوب ختم نمی‌شود کم‌کم منفعل می‌شوند. پس از زاویه سوم پیامدهای کنش موردتوجه است که اینک در جامعه ما این احساس، قوی نیست که با هزینه‌کردها می‌توان به نتایج مورد انتظار دست ‌یافت. بنابراین یک بی‌تفاوتی اجتماعی شکل ‌گرفته است. از «زاویه چهارم»، واکاوی ریشه‌های انفعال اجتماعی در زمان «اکنون» اهمیت دارد. در ایران رقابت بین کنشگران اجتماعی دارای معنای مشخص و واضحی نیست، زیرا رقابت به‌درستی در جامعه تعریف‌نشده است. بر این اساس به اعضای جامعه این درک و این احساس دست نداده است که اصل بر «بقای اصلح» است، بلکه احساس می‌کنند اصل بر «بقای غیراصلح» است! درست است که بخشی از انفعال اجتماعی نتیجه شهرنشینی و تغییر ساختار نهادهای اجتماعی ازجمله خانواده و الگوی مصرف است اما در جامعه ما علاوه بر وجود این‌گونه عوامل که گریزی از آن‌ها نیست عوامل تقویت‌کننده دیگری هم به صحنه آمده‌اند که کار را برای ما دشوارتر کرده است. این عدم احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت دیگران به همان چهار دسته عواملی مرتبط است که از چهار زاویه به آن‌ها اشاره شد. مگر می‌شود نظام ارتباطی‌ در یک جامعه، انحصاری باشد و در ضمن، نشاط و پویایی اجتماعی هم جلوه‌گر شود؟ مگر می‌شود در یک جامعه رانت وجود داشته باشد و در ضمن، همدلی اجتماعی هم تحقق یابد؟ طبیعی است که اگر نشاط و همدلی نباشد انفعال و بی‌تفاوتی اجتماعی پدیدار می‌شود. همان‌گونه که یک انسان‌دوست دارد دوست داشته شود تا مسئولیت‌پذیر شود، پس یک کنشگر اجتماعی هم علاقه‌مند است که در بستر عدالت‌محور به بازی گرفته شود تا منفعل نشود. بدون شک در هر جامعه‌ای ازجمله ایران، بی‌تفاوتی اجتماعی دارای ریشه‌های سیاسی همچون چگونگی توزیع قدرت و آزادی بیان است. در دنیای مدرن، کنشگران اجتماعی، پویایی و حضور فعال خود را درگرو اظهارنظرشان می‌دانند و در غیر این صورت بی‌تفاوتی و سردی و رخوت اجتماعی، تقویت می‌شود. همان‌گونه که رخوت اجتماعی دارای ریشه‌های فرهنگی و نیز دارای علل خاص در شرایط اجتماعی خاص است. برای برون‌رفت از این حالت آسیب‌رسان و مضمحل‌کننده حیات اجتماعی، باید به تحول فرهنگی از مسیر اختلاط فرهنگی و نیز به گشایش سیاسی از طریق بازنگری ساختاری به حیات سیاسی همت گماشت و الا جامعه در مسیر سقوط اجتماعی قرار می‌گیرد.