یادداشت ولی نصر، در اکونومیست
تهران هنوز کارتهایی برای بازی دارد
مشاور سابق اوباما، در اکونومیست نوشت: ایران در نقطه عطف قرار دارد. آمریکا میخواهد ایران، برنامه هستهای و سیاستهای منطقهای مناقشهبرانگیزش را کنار بگذارد. حاکمان ایران با یک حسابرسی داخلی روبهرو هستند.
به گزارش سرویس بینالملل «انتخاب»، در ادامه مطلب ولی نصر، آمده است: جنگ ایرانیان را در دفاع از میهن متحد کرد و در این لحظه، حاکمان ایران به دامن ملیگرایی پناه بردهاند. مجسمههای پادشاهان و قهرمانان باستانی ایران اکنون میدانهای عمومی تهران را زینت میدهند. در چنین فضایی، اولویت کشور آمادهسازی برای جنگ بعدی است.
حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، از جمله کسانی است که خواهان کنار گذاشتن خصومت با آمریکا شده است.
تا سال گذشته، ایران توانسته بود از جنگ با اسرائیل و آمریکا پرهیز کند. حماس و حزبالله، همراه با شبهنظامیان در عراق، سوریه و یمن، عملاً میدان نبرد را به عمق جهان عرب کشانده بودند. جنگ غزه این وضعیت را تغییر داد. نگرانی شدیدی نسبت به تهدیدی که اکنون کشور با آن روبهروست شکل گرفته است.
پس از خروج آمریکا از توافق هستهای تاریخی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ میانجیگری کرده بود، تهران امید به دیپلماسی را از دست داده بود اما مطمئن بود ایران میتواند از جنگ دوری کند. آن ابهام راهبردی وقتی خطوط دفاعی ایران در لبنان و سوریه از دست رفت ناپایدار شد. آمریکا سپس دیپلماسی را کنار گذاشت و بهجای آن حمله نظامی را برگزید. ایران همچنان سرسخت باقی مانده. تهران معتقد است هنوز کارتهایی برای بازی دارد. برنامه هستهای همچنان پابرجاست، همانطور که ذخایر اورانیوم بسیار غنیشدهاش-اگرچه احتمالاً بخش زیادی از آن زیر آوار مانده باشد. آمریکا و اسرائیل شاید به حملات بیشتری فکر کنند. چالش ایران این است که دولت ترامپ را قانع کند دیپلماسی بهترین گزینه است.
اما آیا ایران آماده عبور از خطوط قرمز سابق خود برای رسیدن به یک توافق هست؟ ایرانیان درباره این موضوع همنظر نیستند. گروهی معتقدند دکترین هستهای ایران از ابتدا اشتباه بوده و اکنون باید تغییر کند. از سال ۲۰۰۳ ایران آشکارا در پی یک برنامه هستهای بوده و در عین حال سلاح هستهای را رد کرده است. ایران وارد مذاکرات شد و با آژانس همکاری کرد، اما غرب هرگز متقاعد نشد که اهداف ایران صلحآمیز است. ایران انتظار داشت گسترش برنامه هستهای، آمریکا را وادار کند درباره رفع تحریمها مذاکره کند. اما اهرم هستهای فقط غرب را نگرانتر کرد و به تحریمهای بیشتر انجامید. میلیاردها دلاری که ایران در این برنامه صرف کرده سود اقتصادی نداشته و در عوض، هزینههای آن برای کشور رو به افزایش بوده است.
اصولگرایان در سیاست خارجی، همراه با بسیاری از میانهروها، استدلال میکنند که ایران باید اکنون کاری را انجام دهد که از ابتدا باید انجام میداد: ساخت مخفیانه سلاح هستهای، همانند هند، اسرائیل، کره شمالی و پاکستان. حسن خمینی، نوه آیتالله روحالله خمینی، که صدایی پرنفوذ و میانهرو به شمار میرود، میگوید تنها سلاح هستهای میتواند نیازهای بازدارندگی ایران را برطرف کند.
دیگران استدلال میکنند که مسیر رسیدن به بمب فقط انزوا و درگیری بیشتر را در پی خواهد داشت. آنان میگویند ایران باید در ازای لغو تحریم اقتصادی، با کاهش شدید میزان فعالیت برنامه هستهای موافقت کند. به گفته آنان، ایرانیان نمیتوانند هم سلاح هستهای داشته باشند و هم رفاه اقتصادی. آنان باید دومی را برگزینند و بپذیرند که اولی امنیت نمیآورد بلکه فقر اقتصادی به همراه دارد. بحران مزمن آب در ایران-که رئیسجمهور مسعود پزشکیان هشدار داده تهران ممکن است غیرقابل سکونت شود-این استدلال را
تقویت میکند.
دیدگاه تان را بنویسید