نهال فرخی

جنگ ۱۲روزه، نقطه عطفی در روابط ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود؛ رویدادی که نه‌تنها بخشی از زیرساخت‌های هسته‌ای کشور را هدف قرار داد، بلکه اعتماد شکننده‌ای را که طی سال‌ها و به‌سختی شکل گرفته بود، دچار شکاف کرد. حالا دیگر از نگاه تهران، حملات آمریکا و اسرائیل در خرداد، صرفاً یک اقدام نظامی نبود؛ این حملات «استفاده مستقیم از اطلاعات حساس» ارزیابی شد؛ اطلاعاتی که بنا به ادعای طرف های ایرانی پیشتر در اختیار آژانس قرار گرفته بود.

پنج ماه پس از آن واقعه، سایه همان نگرانی‌ها و سوءظن‌ها هنوز بر مذاکرات، گزارش‌ها و تعاملات ایران و آژانس سنگینی می‌کند و به شکل مشخص، بر نشست ۲۸ آبان شورای حکام سایه انداخته است؛ نشستی که بسیاری از دیپلمات‌ها، آن را «اولین آزمون رسمی جهان پسابرجم» نامیده‌اند.

اکنون نیز با پایان اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱، ایران دیگر تحت عنوان «تعهدات برجامی» بررسی نمی‌شود؛ هیچ گزارشی درباره وضعیت برجام روی میز نیست و پرونده ایران دوباره به چارچوبی بازگشته که سخت‌گیرانه‌تر، فنی‌تر و حساس‌تر از دوره پس از ۲۰۱۵ است.

این بار اما اوضاع پیچیده‌تر است؛ چرا که فضای پس از حملات خرداد، امکان اجرای همان الگوهای قبلی را از میان برده و بی‌اعتمادی متقابل، سطح همکاری‌ها را در حداقل نگه داشته است. همین شرایط نیز اکنون بستر نشست دیروز در وین است؛ نشستی که قرار نیست تنها درباره «اجرای توافق‌نامه پادمان» باشد و برای بسیاری از طرف‌ها، آزمونی است برای سنجش مسیر ماه‌های آینده.

سایه جنگ بر نظارت و راستی‌آزمایی

از بامداد 23 خرداد تاکنون، ایران دسترسی آژانس به بخش‌هایی از تأسیسات هدف قرار گرفته را محدود کرده است.

تهران بارها تأکید کرده تا زمانی که ایمنی کامل تأسیسات برقرار نشده و ورود بازرسان ممکن نیست. آژانس اما می‌گوید بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰درصدی در این سایت‌ها ذخیره شده و بدون راستی‌آزمایی، این وضعیت «نگران‌کننده» است. 

برای تهران اما اصل ماجرا، امنیت فیزیکی و سایبری این سایت‌هاست. مقام‌های ایرانی می‌پرسند که چگونه می‌توان در فضایی که چند ماه پیش مورد حمله مستقیم قرار گرفته، دسترسی بدون محدودیت ارائه کرد؟

این دو روایت در دو جهان متفاوت حرکت می‌کنند؛ آژانس بر متون پادمانی تأکید دارد و ایران بر شرایط امنیتی پس از حملات. همین تفاوت دیدگاه، فضای نشست را پیچیده و نتایج آن را غیرقطعی کرده است. 

در چنین محیطی، هر نوع تصمیم‌گیری درباره ایران، نه فقط فنی بلکه سیاسی تلقی می‌شود و آژانس نیز از این واقعیت آگاه است.

قطعنامه چهارگانه؛ 

تلاش غرب برای بازتعریف نظارت

حال در بستری چنین پر از سوتفاهم، آمریکا و تروئیکای اروپایی ساعاتی پیش از آغاز نشست دیروز، پیش‌نویس قطعنامه‌ای را میان اعضای شورای حکام توزیع کردند؛ متنی که به‌صورت غیررسمی لقب «قطعنامه بازگشت به پیشابرجام» گرفته است. در این متن، ایران موظف به تعلیق همه فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری شده؛ حتی فعالیت‌هایی که در قالب تحقیق و توسعه تعریف می‌شوند و پیشتر در برجام برای آنها سطحی از فعالیت مجاز بود. 

در بخش دیگری از متن، اجرای پروتکل الحاقی بار دیگر به‌عنوان «الزام» مطرح شده و از مدیرکل آژانس خواسته شده گزارش‌های مشخص و دوره‌ای درباره ایران تهیه کند.

پرسش اصلی این نیست که قطعنامه امروز تصویب می‌شود یا نه؛ بلکه این که ایران چگونه می‌خواهد در این مرحله حساس، از تبدیل تنش به بحران جلوگیری کند، سوال اصلی است. اگر تهران نتواند حداقل‌هایی از همکاری فنی را بازسازی کند، احتمال حرکت تدریجی غرب به سمت گزینه ارجاع وجود خواهد داشت

این قطعنامه نه الزام‌آور به‌معنای حقوقی است و نه به‌طور خودکار پرونده ایران را به شورای امنیت می‌فرستد؛ اما از نگاه غرب، یک هدف مهم دارد و آن بازگرداندن ایران به چارچوبی است که پس از برجام از میان رفت و ایجاد سکویی برای فشار حقوقی در ماه‌های آینده را در نظر دارد.

اما کارشناسان نزدیک به اروپا می‌گویند این قطعنامه بیشتر «بستر‌ساز» است تا «نتیجه‌ساز»؛ و مسیری است برای ایجاد یک الگوی نظارتی جدید، نه یک ضرب‌الاجل فوری.

ولی همین مسیرسازی برای ایران نگران‌کننده است؛ چراکه بازگشایی سازوکارهای پیشابرجامی می‌تواند هر تغییری را در ماه‌های آینده به‌عنوان زمینه‌ای برای اجماع‌سازی علیه ایران تبدیل کند.

روایت تهران از یک تقابل طولانی

در مقابل این روند اما تهران از نخستین ساعات انتشار پیش‌نویس، تأکید کرد این قطعنامه «بی‌اثر، غیرحقوقی و تکرار تجربه‌های شکست‌خورده» است. در همین حال، تهران هشدار داده تصویب چنین متنی می‌تواند به «بازنگری اساسی» در نحوه همکاری ایران با آژانس منجر شود؛ بازنگری‌ای که برخی تحلیلگران آن را نوعی فشار متقابل تفسیر می‌کنند. اما با این حال، مقام‌های وزارت خارجه می‌دانند که تهدید خروج از NPT، هرچند برای مصرف داخلی مطرح می‌شود، اما از نظر دیپلماتیک خطرناک‌ترین مسیر ممکن است و می‌تواند حمایت چین و روسیه را نیز تضعیف کند.

گروسی در خط میانی؛ 

دفاع، تکذیب و ابراز نگرانی

در چنین شرایطی اما نشست خبری رافائل گروسی هم‌زمان با آغاز شورای حکام، بخش مهمی از پازل است. گروسی دیروز تلاش کرد هم از استقلال آژانس دفاع کند و هم نسبت به برخی اظهارات ایران واکنش نشان دهد. 

وقتی خبرنگاری درباره اتهام ایران مبنی بر انتقال اطلاعات آژانس به طرف‌های ثالث پرسید، گروهی از خبرنگاران منتظر پاسخی دیپلماتیک یا مبهم بودند؛ اما گروسی با صراحت گفت: «این ادعا کاملاً نادرست است»؛ با این حال، او بلافاصله افزود که «ارزیابی‌های سیاسی همیشه وجود دارد»؛ جمله‌ای که نشان می‌دهد آژانس به‌خوبی آگاه است که روایت ایران صرفاً یک اختلاف فنی نیست، بلکه ریشه در فضای سیاسی پس از حملات خرداد دارد.

گروسی همچنین تأکید کرد که آژانس «هیچ‌گاه درخواست صدور قطعنامه نمی‌کند» و این ادعا که متن فعلی به درخواست آژانس تهیه شده «غیرواقعی» است.

او تلاش کرد مرز خود را با طراحان سیاسی قطعنامه مشخص کند و در عین حال، بر ضرورت دسترسی به تأسیسات آسیب‌دیده تأکید ورزد. گروسی گفت: «ذخایر اورانیوم هنوز در همان محل است و ایران نیز این را تأیید کرده؛ بنابراین ما باید آن را بررسی کنیم.»

چین و روسیه؛ حمایت سیاسی 

و نه الزاماً حمایت بدون قید و شرط

اما در میانه اختلاف ایران و غرب، نگاه‌ها به سمت دو عضو کلیدی شورا، یعنی چین و روسیه است. براساس ارزیابی‌های اولیه، این دو کشور با قطعنامه مخالفت خواهند کرد و تلاش می‌کنند وزن سیاسی آن را کاهش دهند. با این حال، رویکرد مسکو و پکن بیش از هر زمان دیگری «محافظه‌کارانه و مشروط» است.

روسیه از نخستین ساعات حملات خرداد موضعی تند علیه آمریکا گرفت، اما در ماه‌های پس از آن، رویکردی عمل‌گرایانه‌تر پیش گرفته است. مسکو نمی‌خواهد بحران هسته‌ای ایران به محور دیگری در تقابل با غرب تبدیل شود؛ به‌ویژه در شرایط جنگ اوکراین که به‌شدت به حمایت سیاسی و اقتصادی چین وابسته است. از نگاه روسیه، هرگونه تشدید بحران ممکن است ایران را در مسیری قرار دهد که مدیریت آن دشوارتر شود و بی‌ثباتی منطقه‌ای را تشدید کند.

در سوی دیگر، چین نیز به‌شدت نگران ورود پرونده ایران به مرحله‌ای شبیه بحران کره شمالی است. پکن نمی‌خواهد تنش هسته‌ای ایران به زنجیره‌ای از بی‌ثباتی در بازار انرژی و امنیت دریایی منجر شود. با این حال، چین از ایران می‌خواهد حداقلی از همکاری با آژانس را ادامه دهد تا زمینه دفاع دیپلماتیک از تهران محفوظ بماند. در واقع، حمایت سیاسی پکن مشروط به جلوگیری ایران از عبور از «خطوط قرمز واشنگتن» است.

ایران در شرایط پسابرجام و پساجنگ، فضای چندان گسترده‌ای برای مانور ندارد، اما هنوز گزینه‌های مهمی روی میز وجود دارد. مهم‌ترین آنها بازسازی حداقلی همکاری با آژانس است؛ یعنی اجازه دسترسی محدود، کنترل‌شده و مدیریت‌شده به برخی سایت‌های هدف گرفته شده. چنین اقدامی می‌تواند حداقل در کوتاه‌مدت، روند تشدید فشار را کُند کند

آغاز بازی بدون قاعده

در ظاهر اما نتایج نشست دیروز ممکن است تنها به تصمیم‌هایی نمادین منجر شود؛ مثلا قطعنامه‌ای تشریفاتی که همانند بسیاری از مقاطع گذشته تصویب می‌شود و سپس به حاشیه برود.

اما واقعیت این است که تصویب این قطعنامه، حتی بدون اثر مستقیم، مسیر تحولات ماه‌های آینده را شکل می‌دهد. چنان که با تصویب آن، گزارش‌های فصلی درباره ایران به‌طور دائمی در دستورکار شورای حکام قرار خواهد گرفت؛ یعنی حتی اگر سطح نظارت فنی در حداقل بماند، فضای سیاسی علیه ایران فعال باقی می‌ماند.

از سوی دیگر، هرچند غرب در حال حاضر قصد ندارد پرونده ایران را به شورای امنیت ببرد، اما این تصمیم «یک تصمیم دائمی نیست». همان‌طور که لارنس نورمن، خبرنگار مشهور وال استریت ژورنال نیز گفته، اگر در ماه‌های آینده تغییر محسوسی در نحوه تعامل ایران با آژانس ایجاد نشود، بحث ارجاع دوباره روی میز خواهد آمد؛ این بار با استدلالی قوی‌تر و پشتوانه گزارش‌های فصلی جدید.

گزینه‌های پیش‌روی ایران؛ 

دیپلماسی محدود و مدیریت تنش

این شرایط نیز در حالی رخ می‌دهد که ایران در شرایط پسابرجام و پساجنگ، فضای چندان گسترده‌ای برای مانور ندارد، اما هنوز گزینه‌های مهمی روی میز وجود دارد. 

مهم‌ترین آن ها بازسازی حداقلی همکاری با آژانس است؛ یعنی اجازه دسترسی محدود، کنترل‌شده و مدیریت‌شده به برخی سایت‌های هدف‌قرار گرفته شده. چنین اقدامی می‌تواند حداقل در کوتاه‌مدت، روند تشدید فشار را کند کند.

در کنار آن، نقش‌آفرینی فعال چین و روسیه در شورای حکام برای تهران حیاتی است؛ اما این حمایت تنها زمانی پایدار می‌ماند که ایران نشانه‌هایی از همکاری فنی ارائه کند. تهدید خروج از NPT، اگرچه می‌تواند پیام سیاسی داشته باشد، اما از نظر دیپلماتیک مسیر بسیار پرهزینه‌ای است و می‌تواند تهران را در موقعیت انزوای کامل قرار دهد.

از سوی دیگر، ایران می‌تواند پس از نشست، از فضای به‌وجود آمده برای گفت‌وگوهای محدود و غیررسمی با آمریکا استفاده کند. 

دولت آمریکا در ماه‌های اخیر نشان داده که تمایل ندارد بحران هسته‌ای ایران را به مرحله تقابل امنیتی بکشاند؛ به‌ویژه در شرایطی که تنش‌ها در خاورمیانه رو به افزایش است. تهران می‌تواند از این فرصت برای ایجاد یک چارچوب حداقلی کاهش تنش استفاده کند.

فصلی تازه در مسیری دشوار

مساله این جاست که نشست ۲۸ آبان پایان هیچ‌چیز نیست؛ اما آغاز فصل تازه‌ای است. فصلی که در آن نه برجام وجود دارد و نه امکان بازگشت آسان به آن.

اکنون ایران با ساختاری از بی‌اعتمادی چندلایه روبه‌روست؛ بخشی ناشی از حملات خرداد، بخشی ناشی از پایان برجام و بخشی ناشی از رقابت‌های ژئوپلیتیک جهانی.

در نهایت، پرسش اصلی این نیست که قطعنامه امروز تصویب می‌شود یا نه؛ بلکه این که ایران چگونه می‌خواهد در این مرحله حساس، از تبدیل تنش به بحران جلوگیری کند، سوال اصلی است. اگر تهران نتواند حداقل‌هایی از همکاری فنی را بازسازی کند، احتمال حرکت تدریجی غرب به سمت گزینه ارجاع وجود خواهد داشت. اما اگر مسیر تعامل محدود آغاز شود، ممکن است چند ماه آینده با آرامش نسبی همراه باشد.

دستگاه دیپلماسی ایران باید به خاطر بسپارد که جهان پسابرجم، جهانی پیچیده‌تر و سیاسی‌تر است؛ جهانی که در آن هر اشتباه هزینه‌ای مضاعف دارد و هر انتخاب درست، می‌تواند مسیر پرونده ایران را از بدترین سناریوها دور نگه دارد.