آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات در گفت‌و‌گو با رویداد۲۴ ضمن تاکید بر اینکه برنامه‌های نشاط بخش فرهنگی یک ضرورت اجتماعی و سیاسی برای احیای اعتماد عمومی و کاهش نارضایتی‌ها است، گفت: وقتی به‌جای مواجهه اصولی با مشکلات اقتصادی، برخورد با شادی در اولویت قرار می‌گیرد، این تصور تقویت می‌شود که تندرو‌ها هنوز می‌کوشند سبک زندگی مردم را کنترل کنند و دولت در برابر آنها عقب‌نشینی کرده است.

در شرایطی که جامعه با مشکلات متعدد اقتصادی، فشارهای روانی و اضطراب اجتماعی روبرو است، اهمیت و ضرورت پرداختن به «نشاط اجتماعی» بیش از پیش آشکار می‌شود. با این حال، رویکرد‌های محدودکننده و برخورد‌های صورت گرفته با برخی فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی، مانند لغو کنسرت همایون شجریان یا برخورد با برنامه‌های شاد جامعه فرسوده ایرانی را فرسوده‌تر می‌کند. اقدامات که ناشی از نگاهی تنگ‌نظرانه و نادیده گرفتن اقتضائات جامعه امروز است و نه تنها به فاصله بیشتر میان مردم و حاکمیت منجر می‌شود، بلکه زمینه را برای رشد نارضایتی‌های خاموش فراهم می‌کند. در این باره با آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات مصاحبه کردیم. به گفته این فعال سیاسی اصلاح طلب چنین برنامه‌هایی دیگر یک انتخاب لوکس به شمار نمی‌روند، بلکه یک ضرورت اجتماعی و سیاسی برای احیای اعتماد عمومی و کاهش 

نارضایتی‌ها هستند.

رشد نارضایتی‌های خاموش با بی‌توجهی به خواست عمومی

اخیراً دبیر شورای عالی امنیت ملی در یک نشست با خبرنگاران گفته بود، مهم‌تر از جنگ در حال حاضر یاس و اضطراب اجتماعی است. به نظر شما برنامه‌های فرهنگی نشاط‌ بخش اجتماعی به ویژه در شرایط اجرای مکانیسم ماشه و افزایش مشکلات اقتصادی چقدر اهمیت دارد؟

در شرایطی که جامعه با مشکلات اقتصادی، فشار‌های روانی، کاهش امید به آینده و فرسایش سرمایه اجتماعی مواجه است، نیاز به برنامه‌های نشاط‌بخش نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت اجتماعی و سیاسی است. نظر افکار عمومی در این زمینه اهمیتی بسیار بالاتر از تصور برخی تصمیم‌گیران دارد.

دولت اگر به دنبال احیای اعتماد عمومی و کاهش نارضایتی‌های اجتماعی است، باید سیاست‌های فرهنگی‌اش را بازنگری کند و نشاط را نه تهدید، بلکه بخشی از راه‌حل بداند. برنامه‌هایی مانند کنسرت همایون شجریان- که با استقبال گسترده مردم مواجه شد، اما به دلایل نامعلوم لغو شد- نشان‌دهنده ظرفیت بالای جامعه برای پذیرش و حمایت از فعالیت‌های فرهنگی سالم و اصیل است.

بی‌توجهی به این خواست عمومی، نه‌تنها به فاصله بیشتر میان مردم و حاکمیت منجر می‌شود، بلکه زمینه را برای رشد نارضایتی‌های خاموش و ریزش مشروعیت فرهنگی دولت فراهم می‌کند. در مقابل، پاسخ مثبت به این مطالبات، می‌تواند به تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش همبستگی و بازسازی رابطه دولت-ملت منجر شود.

عملکرد دولت را در این زمینه چطور می‌بینید؟ مغلوب تندروها شده؟

نشاط اجتماعی یک مطالبه است، نه لطف؛ و دولت اگر هوشمند باشد، آن را جدی می‌گیرد. شادی و امید اجتماعی بخشی از سرمایه ملی‌اند و نباید قربانی نگرش‌های محدودکننده شوند. وقتی به‌جای مواجهه اصولی با مشکلات اقتصادی، برخورد با شادی در اولویت قرار می‌گیرد، این تصور تقویت می‌شود که تندرو‌ها هنوز می‌کوشند سبک زندگی مردم را کنترل کنند و دولت در برابر آنها عقب‌نشینی کرده است.

نسل جوان امروز، نیازمند درک، احترام و فضا برای ابراز هویت خویش است. اگر سیاست‌گذاری‌ها نتوانند این واقعیت را بپذیرند، شکاف میان نسل‌ها و ساختار رسمی بیشتر خواهد شد. عدم توازن میان ارزش‌ها و حقوق انسانی؛ و این اتفاق نشان می‌دهد که هنوز در تحقق این توازن، چالش‌های جدی پیش رو داریم.

تندروها از ظهور سبک‌های زندگی متفاوت واهمه دارند

ماجرای لغو کنسرت همایون شجریان که استقبال زیادی هم از آن شده بود، یا برخورد مدیر آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویر احمد با یک مدرسه به دلیل شادی دانش آموزان در هفته‌های اخیر حواشی بسیاری به دنبال داشت؛ به نظر شما چرا دولت قادر نیست به وعده‌هایی که در این زمینه به مردم داده، عمل کند؟

برخورد با یک مدرسه به‌دلیل شادی دانش‌آموزان، آن هم در شرایطی که جامعه با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و روانی مواجه است، پیام نگران‌کننده‌ای دارد. این اتفاق بیش از آن‌که یک خطای اداری باشد، بازتاب نگاه تنگ‌نظرانه و سخت‌گیرانه‌ای است که نسبت به شادی و نشاط اجتماعی حساسیت دارد و از ظهور سبک‌های زندگی متفاوت در میان نسل جدید واهمه دارد.

این اتفاقات را می‌توان یکی از نتایج میدان دادن دولت به جریان‌های تندرو دانست؛ به‌ویژه در قالب سیاست‌هایی که تحت عنوان «دولت وفاق» دنبال شده، اما در عمل به امتیاز دادن به نیرو‌های غیرهم‌سو با رویکرد اعتدالی و اصلاح‌طلبانه منجر شده است.

مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد، عضوی از بدنه اجرایی دولت است و اقدام او در برخورد با یک مدرسه به دلیل شادی دانش‌آموزان، نمی‌تواند جدا از فضای عمومی تصمیم‌گیری در کشور تلقی شود. این نوع برخوردها، پیامی آشکار دارند: بازگشت به محدودنگری فرهنگی و نادیده گرفتن اقتضائات جامعه امروز.

وقتی دولت در سطح ملی شعار همگرایی می‌دهد، اما در عمل، مدیریت مناطق به افرادی سپرده می‌شود که فاقد درک لازم از جامعه متنوع و پیچیده امروز ایران‌اند، نتیجه‌ای جز گسترش نگاه‌های سلبی و محدودکننده نخواهد داشت.

عاقبت سکوت دولت در برابر این نوع برخوردها چه خواهد بود؟

دولت باید با جسارت، پای دفاع از حقوق اجتماعی، فرهنگی و انسانی مردم بایستد؛ این ماجرا هشداری جدی درباره جهت‌گیری‌های آینده است.

رئیس‌جمهور به‌عنوان مسئول اجرای قانون اساسی و حافظ حقوق ملت، باید در برابر چنین برخورد‌هایی موضعی روشن و مسئولانه اتخاذ کند. سکوت در برابر برخورد با شادی دانش‌آموزان، می‌تواند این پیام را منتقل کند که دولت در برابر فشار جریان‌های تندرو، تسلیم یا بی‌تفاوت است. رئیس‌جمهور باید از وزیر آموزش‌وپرورش بخواهد ضمن بررسی دقیق این ماجرا، با مدیران خاطی برخورد قانونی و اداری صورت گیرد و در عین حال، سیاست روشنی برای تقویت نشاط در محیط‌های آموزشی تدوین و ابلاغ شود.

این نوع برخوردها، نه تنها ضد تربیت و روح آموزش مدرن‌اند، بلکه به تضعیف سرمایه اجتماعی و ایجاد شکاف بیشتر میان نسل جوان و نظام رسمی منجر می‌شوند. شادی، نیاز طبیعی و بخشی از فرآیند رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان است. تبدیل کردن آن به مسئله امنیتی یا اخلاقی، نشان‌دهنده نوعی افراط‌گرایی فرهنگی است که باید با آن مقابله‌ای فرهنگی، قانونی و آموزشی صورت گیرد.