محبوبه ولی

«دلتان را محکم کنم؛ به فضل خدا در سایه رهبری قاطع و توانا و مخلص و پشتوانه عظیم اقتصادی که ما داریم-نفت- وضع مالی شما امروز از تمام دنیا، به غیر از چند کشور محکم‌تر است»؛ این جملات قطعا نه مربوط به این روزها هست و نه می‌تواند مربوط به این روزها باشد! این دل قرص متعلق به اکبر هاشمی رفسنجانی در تابستان 58 است.

او در آن تابستان در حالی سخنرانی می‌کرد که بنیانگذار انقلاب نیز در کنارش نشسته بود و وقتی که جمله «وضع مالی شما امروز از تمام دنیا، به غیر از چند کشور محکم‌تر است» را ادا می‌کرد، روی کلمه «تمام» آکسان می‌گذاشت و آن را با تاکید می‌گفت.

هاشمی در آن سخنرانی خطاب به مردمی که می‌خواهد دلشان را «محکم» کند، می‌گوید: «10میلیارد ذخیره ارزی دارید و ما به طرف تثبیت بیشتر و استحکام بیشتر و عظمت بیشتر و موفقیت بیشتر با سرعت بیشتر داریم جلو می‌رویم و همین است که باعث می‌شود دشمنان حسودانه به انقلاب ما نگاه ‌کنند.»

یک سال پیش از آن سخنرانی، یعنی در سال 57 نرخ دلار 10 تومان بود و چند ماه بعد که رفسنجانی از 10 میلیارد ذخیره ارزی و «پیشرفت با سرعت هرچه بیشتر» سخن می‌گفت، قیمت دلار 14 تا تک تومانی شده بود. یک دهه کافی بود تا نرخ دلار از دو رقمی به سه رقمی تبدیل شود و بدین ترتیب دلار در سال 68 به 120 تومان رسید و دو دهه بعد، این ارز آمریکایی برای اولین بار در ایران نرخ هزار تومان را تجربه کرد.

امروز در چهل و پنجمین سال انقلاب، در حالی که دلار برای دومین بار خود را به پله 54 هزار تومان رسانده، دیگر نه تنها خبری از آن دل قرص و محکم نیست، بلکه اتفاقا نرخ دلار و گرانی‌های سرسام‌آور مستمر بند دل ایرانیان را پاره می‌کند!

 قربانی سیاست

دو سال پیش غلامحسین شافعی، رئیس اتاق بازرگانی ایران در یک مراسم تجلیل از صادرکنندگان گفت بر خلاف کشورهای توسعه‌یافته دنیا که سیاست به اقتصاد کمک می‌کند، در ایران شیوه کار برعکس است و برای مقاصد سیاسی از جیب اقتصاد هزینه می‌شود.

این خرج‌کرد از جیب اقتصاد، نمونه‌های پرشمار در چند دهه اخیر دارد. هر بار که سیاست به در بسته خورد، از کیسه اقتصاد خرج کرد تا حیات خود را تضمین کند. هر بار که تحریم شد، آن «پشتوانه عظیم اقتصادی، نفت» را با تخفیف‌های آن چنانی در بازار حراج کرد تا هزینه سیاست‌های ناصواب خارجی شود و در تمام ادواری که نتوانست سیاست خارجی را متعادل کند، این تورم، نرخ دلار و نهایتا جیب خلق‌الله بود که جور این سیاست‌ها را می‌کشید.

در تازه‌ترین نمونه، دولت در پی سیاست گردش به شرق و پیمان با چین در مناسبات خارجی و البته ناتوانی آشکار در کنترل تورم و نرخ دلار، تصمیم به حذف دلار گرفته است؛ تصمیمی که در نفس خود مردود نیست اما وقتی واقعیت‌های اقتصادی در خصوص آن نادیده گرفته شده باشد باید گفت که نتیجه‌ای جز قربانی شدن دوباره‌ی اقتصاد به پای سیاست ندارد.

 وسوسه چینی

ابراهیم رئیسی دیروز خبر داد که برای حذف دلار یا به قول خودش بریدن بند ناف اقتصاد از دلار، یک دبیرخانه هم در دولت تشکیل شده است. اقتصاددانان اما معتقدند که آنچه دلارزدایی خوانده می‌شود، سرابی بیش نیست و ماحصلش نیز مانند برنامه جراحی اقتصادی پارسال دولت، زخم تازه‌ای خواهد بود بر بازار!

دولت در پی سیاست گردش به شرق و البته ناتوانی آشکار در کنترل تورم، تصمیم به حذف دلار گرفته است؛ تصمیمی که در نفس خود مردود نیست اما وقتی واقعیت‌های اقتصادی در خصوص آن نادیده گرفته شده باشد، نتیجه‌ای جز قربانی شدن دوباره‌ اقتصاد به پای سیاست ندارد

بخشی از آنچه تب و تاب دلارزدایی را این ایام در دولت و میان جریان‌های و چهره‌های حامی آن بالا برده را باید در توافقات اخیر با چین و در پی آن آشتی با برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان جستجو کرد؛ به ویژه آنکه پکن به عنوان رقیب جدی برای اقتصاد آمریکا، در پی جایگزین کردن یوآن با دلار است.

هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه چین و آرژانتین قرارداد سواپ ارزی منعقد کرده‌اند تا دلار را از مبادلات خود کنار بگذارند. پکن از این دست قراردادها با کشورهای دیگر نیز منعقد کرده و روند تسلط دلار بر تجارت جهانی نیز حاکی از کاهش دلار در ذخایر ارزی جهان است.

علی‌رغم این اخبار اما دلار همچنان بیش از نیمی از ذخایر ارزی کشورهای جهان را شامل می‌شود و حضور آن در معاملات بین‌المللی کماکان چنان قدرتمند است که حتی اگر یوآن یا هر ارز دیگری توانایی جایگزینی آن را پیدا کند، این جایگزینی در یک بازه زمانی کوتاه رخ نخواهد داد.

از این رو تصور اینکه با ارتباط با شرق می‌توان دلار را حذف کرد و در پی قدرت گرفتن ارزهای شرقی و نشستن آنها به جای دلار، بلایای نازل شده بر سر اقتصاد ایران را دور کرد، خیال خام و باطلی است.

همان گونه که با قطع رابطه با آمریکا و عدم توانایی در برقراری رابطه متعادل، کشور متحمل هزینه‌های بسیار شده، این بار نیز قرار است به جای اصلاح اصولی سیاست‌های اقتصادی، دست به یک جراحی تازه با حذف دلار زده شود و شعار «یوآن آری، دلار نه» سر داده شود!

به ویژه آنکه اقتصاد ایران در وضعیت اورژانسی است و نمی‌توان آن را معطل یک پروسه طولانی در اقتصاد جهانی کرد. به عبارتی اگر سیاستگذاران منتظر هستند که با بلند شدن دلار از کرسی ریاست بر تجارت جهانی و نشستن یک ارز ترجیحا شرقی به جای آن، فرجی حاصل شود، باید گفت تا رسیدن آن روز و با امید واهی بستن به آن، اقتصاد ایران از این نیز مفلوک‌تر خواهد شد.

از سوی دیگر کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی تاکید می‌کنند که با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی ایران، حتی چین و عربستان که با ایران توافق کرده‌اند نیز ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را نخواهند پذیرفت.

 مشکل ریال است نه دلار

نکته دیگری که اقتصاددانان بر آن تاکید می‌کنند، ارزش خود «ریال» است؛ بدین معنی که ریال نه فقط در برابر دلار، بلکه در برابر تمام ارزهای جهان، کمترین ارزش را دارد و حذف دلار، ارزش آن در برابر سایر ارزها را افزایش نخواهد داد.

عبدالناصر همتی دیروز طی یادداشتی به همین موضوع اشاره کرد و نوشت: «کاهش مبادلات دلاری به عنوان یک اقدام سیاستی خوب است اما، با حذف دلار از معاملات تجاری ، مشکل روند نزولی ارزش پول کشور حل نمی‌شود. فرقی نمی‌کند شما با یورو، روبل و یوان ... معامله کنید یا با دلار.»

رئیس سابق بانک مرکزی با بیان اینکه گره خوردن اقتصاد کشور به دلار، عارضه تورم است نه عامل آن، توضیح داده: «کنترل تورم، درگرو اعمال جدی سیاست های انقباضی پولی است که تقاضای کل در اقتصاد را کاهش دهد. تا زمانی که کسری بودجه دولت (مازاد تقاضا از سوی دولت)ادامه دارد، کنترل تورم بسیار سخت خواهد بود.»

به طور کلی اقتصاددانان هشدار می‌دهند که سراب دلارزدایی، آدرس غلط دادن به اقتصاد است، چراکه اقتصاد ایران دچار بیماری‌های مهلکی در داخل سیستم خود است که با مداوای آنها، وابستگی دیوانه‌وار به یک ارز خارجی نیز مداوا شده و به سطح تعادل خواهد رسید.

در حال حاضر آنچه از این تب تند دلارزدایی به نظر می‌آید این است که دولت در حوزه ارزی نیز می‌خواهد همان خطای سیاست خارجی را تکرار کند و همان‌گونه که با قطع رابطه با آمریکا و عدم توانایی در برقراری رابطه متعادل، کشور متحمل هزینه‌های بسیار شده، این بار نیز قرار است به جای اصلاح اصولی سیاست‌های اقتصادی، دست به یک جراحی تازه با حذف دلار بزند و شعار «یوآن آری، دلار نه» را سر دهد!

حال باید منتظر ماند و دید با این سیاست‌های اقتصادی آن دل قرص سال 58، چقدر دیگر فرو خواهد پاشید!