توان چین در جنگ تجاری با آمریکا چه اندازه است؟

وزارت تجارت چین در بیانیه‌ای رسمی و عمومی اعلام کرد که درآمدهای ناشی از اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی در صندوقی ملی جمع خواهد شد تا شرکت‌هایی که توسط تصمیم آمریکا متضرر شده‌اند را حمایت کند

حمیدرضا پیشبهار، روزنامه‌نگار

دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا در آخرین تهدیدات تجاری علیه چین اعلام کرد که قصد دارد تمامی صادارت 505 میلیارد دلاری چین به آمریکا را مشمول تعرفه‌های سنگین کند، این آخرین وضعیت روابط تجاری تیره و تار بین دو کشور است. 

در حالی که آمریکا برای ادامه نبرد تجاری با چین تمرکز خود را متوجه تعرفه‌های صادارتی کرده است، سیاست‌گذاران آمریکایی باید خود را برای نبرد چندبعدی آماده کنند؛ چین در راستای مانور سیاسی، پروپاگاندای داخلی و مقابله اقتصادی قصد دارد تا فعالیت شرکت‌های آمریکایی در چین را متوقف کند. این چالش‌های نامتعارف واکنش همه‌جانبه آمریکا را می‌طلبد. 

بسیاری از آمریکایی‌ها معتقدند که درمان روابط اقتصادی مخدوش بین آمریکا و چین امری بسیار حیاتی است. اما مسئله بین دو کشور تنها به تجارت محدود نخواهد شد. شاید مسئله اصلی کسری تجاری آمریکا نباشد زیرا چین معتقد است آمریکا رفتاری متفاوتی در قبال چین پیشه کرده است که با رفتار این کشور در قبال باقی دنیا در تضاد است. 

البته ابزارهای دولت آمریکا برای جنگ تجاری با چین بسیار محدودتر از اقتصاد دولتی کشور آسیایی است. ترامپ به خاطر اعمال تعرفه بر متحدان آمریکا از طرف کنگره تحت فشار است. او علاوه بر این با بخش خصوصی آمریکا که خواهان محافظت از سرمایه‌گذاری‌های خود در چین است، به اختلاف خورده است. در مقابل ژی جینپینگ، رییس‌جمهور چین در بالای هرم نظام خودکامه‌ای نشسته است که او را قادر می‌سازد تا بدون دردسر سیاست‌های اقتصادی خود را تغییر دهد. کنترل کامل حزب کمونیست چین بر اقتصاد این کشور، انها را قادر می‌سازد تا رفتارهایی خارج از عرف سازمان تجارت جهانی در پیش گیرند و برای مثال با اعمال تحریم‌های جدید، محدودیت‌های گمرکی غیرمتعارف و جلوگیری از صادرات راه خود برای پیروزی در این نبرد را هموار کنند. 

تا به امروز چین اعمال تعرفه آمریکا را با اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی پاسخ داده است. البته اعمال تعرفه بر 200 میلیارد دلار کالای چینی صادراتی به آمریکا که هنوز مشمول تعرفه نشده است، نمی‌تواند با پاسخ متقابل چین همراه شود، زیرا این همان مقدار کسری صادراتی آمریکا به چین است و ما به ازایی ندارد. بنابراین مقامات چین اعلام کرده‌اند که قصد دارند در جواب تعرفه‌های آمریکا دست به اقداماتی «کیفی» بزنند. اگر این اقدامات مشابه رفتار پیشین این کشور در قبال دیگر کشورها باشد، منافع بخش خصوصی آمریکا که در چین سرمایه‌گذاری کرده است بیشتر به خطر خواهد افتاد. چین در قضیه فروشگاه‌های Lotte Mart کره جنوبی، واردات مواد معدنی کمیاب از ژاپن و ماهی سالمون نروژ با کمک اقتدار اقتصادی دولت رای خود را به کرسی نشاند. 

به نظر می‌رسد که اقدامات متقابل چین در برابر تعرفه‌ها فراتر رود و این کشور مانند آنچه روسیه در انتخابات سال 2016 آمریکا انجام داد، تفرقه اجتماعی در آمریکا را هدف بعدی خود در نظر گیرد. با نگاهی دوباره به اقلام تحریمی آمریکا که شامل اتومبیل، خرچنگ و محصولات کشاورزی می‌شود خواهیم دید که مردم طبقه متوسط آمریکا متضرر خواهند شد. با اعمال این آمار بر نقشه آمریکا متوجه خواهیم شد که این تاثیرات در ایالت‌هایی که نبرد حزبی بسیار نزدیکی دارند، بسیار بیشتر خواهد بود. این اتفاقی نیست و دولت چین متوجه دودستگی موجود در آمریکا است و قمار بر سر مردم آمریکا می‌تواند استراتژی پیروزمندانه‌ای برای پکن باشد. 

علاوه بر این برنامه اقتصادی میان‌مدت و بلند مدت چین مانند سیاست‌گذاری‌های صنعتی این کشور در افق 2025، اقتصاد این کشور را متحول خواهد کرد. یکی از اهداف اصلی رییس‌جمهور چین تبدیل این کشور به «بزرگترین کشور سوسیالیست مدرن» تا سال 2035 و تبدیل چین به قدرتمندترین کشور جهان تا سال 2050 است. این اهداف اقتصادی نیازمند تغییر استراتژی این کشور در تولید کالاهای ارزان قیمت است. این برنامه‌ریزی و رویاپردازی بسیار قابل درک است؛ هر کشوری به دنبال رشد اقتصادی است. با این وجود نگاه توسعه تکنولوژیک مانند بازی جمع صفر است و چین نگران رقابت با دیگر کشورها است. چین تنها خواهان تغییر قوانین بازی نیست و می‌خواهد قوانین خود را بر جهان اعمال کند. 

حفظ رشد اقتصادی مسئله حیاتی و مهم برای ژی و رفقای کمونیست وی است. حزب کمونیست چین از اهمیت افزایش سطح رفاه مردم خویش آگاه است و این مسئله علاوه بر حفظ محبوبیت داخلی، آنها را قادر می‌سازد تا سرکوب اعتراضات داخلی را نیز به آسانی افزایش دهند. ژی از موضعی فوق ناسیونالیستی هرگونه مخالفت با اقتدار خود را سرکوب کرده و بنابراین آسیب‌پذیری وی در صورت شکست در جنگ تجاری بسیار بالا خواهد بود. در حقیقت شایعات در مورد احتمال مواجه ژی با معضلات سیاست داخلی در هفته‌های اخیر افزایش یافته است و به نظر می‌رسد که این روزها مسئله تغییر استراتژی حاکمیتی و خروج از مدل رهبری جمعی به سئوال اصلی ناظران چین تبدیل شده است. 

چینی‌ها به خوبی می‌دانند که جنگ تعرفه‌ای بین دو کشور و جبران کسری تجاری یکی از اولویت‌های شخصی ترامپ است و وی قصد دارد تا از طریق راه‌اندازی جنگی تجاری محبوبیت ملی خود را افزایش دهد. روزنامه‌های دولتی چین طی هفته‌های اخیر به شهروندان چینی تضمین داده‌اند که «هزینه‌های جنگ تجاری را می‌توانند جبران کرده» و «با تعیین محرک اصلی این ناآرامی‌ها، بیشترین صدمه را به دشمن وارد خواهند کرد». روزنامه‌های چین از طرف دولت به مردم قول دادند که هیچ نبردی را به آمریکا واگذار نخواهند کرد. 

وزارت تجارت چین در بیانیه‌ای رسمی و عمومی اعلام کرد که درآمدهای ناشی از اعمال تعرفه بر کالاهای آمریکایی در صندوقی ملی جمع خواهد شد تا شرکت‌هایی که توسط تصمیم آمریکا متضرر شده‌اند را حمایت کند. 

چین با وجود فشار آمریکا برنامه اقتصادی بلند مدت خود را رها نخواهد کرد زیرا چین معتقد است که برتری تکنولوژیک امروز به پیروزی اقتصادی در آینده منجر خواهد شد. حملات متعدد چین به قوانین بین‌المللی تجارت نشان دهنده این واقعیت است که پکن احترامی چندانی برای قواعد موجود قائل نیست. پس از جنگ جهانی دوم آمریکا با تکیه بر قدرت نظامی، ثروت و وحدت نظر خود توانست توسعه جهانی پس از جنگ را رهبری کند. در مقابل چین معتقد است که سیستم موجود در مواقع کلیدی منافع این کشور را نادیده می‌گیرد و برای مثال توسعه معکوس این کشور و روابط خصمانه بین آمریکا و چین طی سال‌های 1949 تا 1971 علل اصلی عقب ماندگی این کشور شده است. 

 چین نیز در مقابل سعی کرده در سال‌های اخیر استاندارهای موسسات اقتصادی بین‌المللی مانند WTO را به چالش بکشد. چین معتقد است که سازمان تجارت جهانی باید این کشور را به عنوان اقتصادی بازار آزاد قبول کند، این در حالی است که چین درخواست این سازمان برای اعمال اصلاحات اقتصادی را رد کرده است. موضوعی که در گزارش‌های سوم و چهارم گنکره این سازمان به آن اشاره شده است. به نظر می‌رسد که نظام اقتصادی طراحی شده پس از جنگ جهانی دوم با وجود تمامی نواقص جهان را ثروتمندتر و امن‌تر کرده است و با گسترش ارزش‌های لیبرال دموکراسی و احترام به انتقال موروثی ثروت و آزادی عمل فردی جهانی آزادتر به وجود آمده است. در مقابل اولویت‌های سیاسی چین در تقابل کامل با این اصول قرار دارد.  بنا به اذعان دولت چین انقلاب تکنولوژیکی که در حال ظهور است به چین این فرصت را خواهد داد تا زمین بازی را از آن خود کند. سیاست‌گذاران معتقدند که انقلاب هوش مصنوعی استاندارها و عرف جدیدی را با خود به همراه خواهد آورد که رفتار سیاسی و تجاری را در دهه‌های آینده متحول خواهد کرد. بنابراین مادامی که رهبران چینی تنها راه پیروزی خود را برتری تکنولوژیک بدانند تمایلی نخواهند داشت ساختار اقتصادی خود را ترمیم کرده و در نتیجه تنش‌های سیاسی و اقتصادی با آمریکا را حل کنند. 

به نظر می‌رسد که دولت ترامپ نباید تمامی توجه خود را صرف جنگ تعرفه‌ای کند و در مقابل باید بر اعمال هزینه‌های دیپلماتیک، محدویت‌های بیشتر برای سرمایه‌گذاری در کشور چین و آزادی بیشتر و نه کمتر اقتصاد بازار تمرکز کند. 

مردم آمریکا باید توجه داشته باشند که تسلیم شدن در برابر خواسته‌های چین باعث افزایش همکاری اقتصادی نخواهد شد و نتیجه معکوس خواهد داد. سیاست‌گذاران آمریکایی نیز در صورتی که تنها بر اعمال تعرفه به عنوان سلاح اقتصادی اتکا کنند نمی‌توانند رفتار چین را تغییر دهند. پکن برنامه‌هایی بس بزرگتر از جنگ تجاری ترامپ در سر دارد و بنابراین جهان با تئوری تجدیدنظر طلبانه قدرتمندی روبه‌رو است.