محبوبه   ولی

«دنیا تغییر کرده است و دیگر نیازی به حفاظت ندارم و مثل همه می‌توانم سوار مترو بشوم»؛ این بخشی از مصاحبه سلمان رشدی در سال 2017 است که این روزها در فضای مجازی بازنشر می‌شود.

او این حرف‌ها را سال‌ها پس از مرگ هیتوشی ایگاراشی زده بود. ایگاراشی با دکترای هنر اسلامی از دانشگاه توکیو مترجم ژاپنی کتاب «قانون» ابن سینا و البته «آیات شیطانی» سلمان رشدی بود که در 1991 با ضربات متعدد به صورت و بدنش کشته شد. 26 سال بعد نویسنده آیات شیطانی احتمالا گمان می‌برده که از آن اتفاق سال‌ها گذشته و آن خشم و تهدید و فتوا کمرنگ شده و دیگر می‌تواند از خفا بیرون بیاید.

حمله به او اما نشان داد که «دنیا چندان هم تغییر نکرده است!» از جهان اسلام در برابر ترور سلمان رشدی، بیشتر صدای سکوت به گوش می‌رسد تا محکومیت حمله به او. در ایران، این عدم تغییر با وضوح بیشتری دیده می‌شود چراکه واکنش «تایید و تشویق» حتی پررنگ‌تر از سکوت است.

سال 1367 امام خمینی درباره سلمان رشدی و البته تمام کسانی که در انتشار کتاب او دست داشتند، چنین فتوا داد: «اناللَّه و اناالیه راجعون. به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می‌رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» -که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده‌ است-همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدسات مسلمین، توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان‌شاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد؛ ولی خود، قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم، معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.»

 پاک کردن بینی با آستین یا شیطانی مستحق مرگ؟

حتی روشنفکرانی چون عبدالکریم سروش نیز گاه تلویحا و گاه تحقیقا این حکم را تایید کرده و رشدی را مستحق مجازات دانسته‌اند. اکنون که بیش از سه دهه از آن زمان می‌گذرد و سروش‌ها و موسوی‌ها در مسیر دیگری افتاده‌اند، شاید برخی چون خود رشدی گمان برند که دوره آن فتوا و همینطور مریدانی که آن را به اجرا بگذارند، گذشته است اما طی چند روز گذشته در ایران واکنش‌های بسیاری از سوی چهره‌ها و رسانه‌ها صورت گرفته که این خیال خام را نقض کرد.

آنتونی بلینکن: سازمان‌های دولتی ایران، نسل‌ها است که به استفاده از خشونت علیه رشدی دامن می‌زنند و رسانه‌های مرتبط با دولت نیز اخیرا از تلاش برای هدف قرار دادن جان او استقبال کرده‌اند؛ این نفرت‌پراکنی است

رسانه‌های اصولگرا در ایران با تیترهای مانند «سگ‌کشی»، «گردن شیطان زیر تیغ» و «چشم شیطان کور شد» به خبر ترور سلمان رشدی پرداختند. از میان چهره‌های اصولگرا نیز واکنش‌های مشابهی صورت گرفت. محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران در توئیتی نوشت: «برای نویسنده‌ای که با نفرت و تحقیر بی‌پایان، مسلمانان و اسلام را محکوم می‌کند، اشک نمی‌ریزم.»

حتی عطاء‌الله مهاجرانی که در همان سال‌های پیشین با نوشتن «نقد توطئه آیات شیطانی» از حکم اعدام رشدی حمایت کرده و گفته بود: «این فتوا مثل واکسن از اهانت‌های دیگر به پیامبر اسلام جلوگیری کرده‌است»، بعد از سوء قصد به جان رشدی در هفته گذشته نیز اعلام کرد که کماکان بر همان رأی و نظر سابق خود، استوار است.

چهره‌ها و رسانه‌های اصلاح‌طلب در داخل ایران اما ترجیح دادند درباره آن سکوت کنند. تنها اظهارنظر متفاوت مربوط به احمد زیدآبادی بود که در بخشی از یادداشت خود درباره ترور رشدی ضمن محکوم کردن حمله به او، نوشته است: «از نگاه من، آیه‌های شیطانی رشدی شبیه پاک کردن بینی با سر آستین بر سر سفرۀ غذاست و حال بسیاری از مسلمانان را به هم زده است! طبعاً نمی‌توان او را از این کار منع کرد و یا برایش مجازات فیزیکی در نظر گرفت؛ اما قطعاً می‌توان آن را تقبیح کرد.»

 انتقاد تند بلینکن  از واکنش رسانه‌های ایران

این نگاه زیدآبادی در میان سیل واکنش‌ها یکه و تنهاست چراکه موافقان او ترجیح می‌دهند خود را گرفتار تقابل با یک فتوای تند و تیز که با احساسات مذهبی و البته بازی‌های سیاسی گره خورده، نکنند. پیچیدگی ماجرا اما آن جاست که دامان این غائله تا سیاست خارجی هم کشیده شده است.

درست چند روز پیش از ترور رشدی، وزارت دادگستری آمریکا مدعی شده بود که به اشخاصی در ایالات متحده 300 هزار دلار داده شده تا جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ را ترور کنند.

این خبر در حال جوسازی بود که به رشدی سوء قصد شد و سناتورهای جمهوریخواه ایالات متحده با ربط دادن ترور رشدی به ایران و البته پیش کشیدن گزارش وزارت دادگستری آمریکا درباره نقشه ترور بولتون، بار دیگر بایدن را تحت فشار گذاشتند که با نظام به گفته آنها «تروریستی ایران» توافق نکند.  آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز روز گذشته حمله به رشدی را به ترویج خشونت از سوی ایران نسبت داده و به شدت از واکنش رسانه‌های ایران به این سوء قصد انتقاد کرده است.

او ضمن اینکه تاکید کرد «میان این حمله و لفاظی‌های تهران ارتباط مستقیمی وجود دارد»، گفت: «سازمان‌های دولتی ایران، نسل‌ها است که به استفاده از خشونت علیه رشدی دامن می‌زنند و رسانه‌های مرتبط با دولت نیز اخیرا از تلاش برای هدف قرار دادن جان او استقبال کرده‌اند؛ این نفرت‌پراکنی است.»

بلینکن سپس ادامه داد که این حمله، در عزم ایالات متحده و شرکایش برای مقابله با چنین تهدیداتی آن ‌هم با همه ابزارهایی که در اختیار دارند، خللی وارد نخواهد کرد و اینکه افرادی همچون رشدی که در سراسر جهان چنین تهدیداتی را تحمل می‌کنند، بر این عزم خواهد افزود.

 اولین موضع رسمی ایران

در این میان بسیاری منتظر واکنش رسمی دولت ایران بودند که نسبت به آنچه برای رشدی رخ داد، سکوت کرده بود. درنهایت دیروز ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه در نشست خبری خود موضعی رسمی درباره سوء قصد به جان رشدی گرفت؛ موضعی که به جهت وفاداری به فتوای بنیانگذار انقلاب نمی‌توانست ترور رشدی را محکوم کند و در عین حال به دلیل حفظ وجهه سیاسی نمی‌توانست به تشویق آن بپردازد. بنابراین گفت: «ما در ماجرای حمله به سلمان رشدی، هیچ کس غیر از او و حامیانش را شایسته سرزنش و محکومیت نمی‌دانیم.»

او در عین حال سعی کرد یادآور شود که خشم و غضبی که نسبت به رشدی و کتابش ایجاد شد، «محدود به ایران نبود» و میلیون‌ها نفر در کشورهای مختلف نسبت به آن واکنش نشان دادند.

به نظر می‌رسد که کنعانی دیروز در نشست خبری قصد داشت بر این نکته تاکید کند که اگر غرب به دنبال متهمی برای ترور رشدی می‌گردد، آن متهم صرفا ایران نیست، بلکه خیلی افراد بسیاری در دنیا هستند که مترصد مجازات رشدی بودند

کنعانی همچنین درباره اخبار و شایعات مبنی بر ارتباط ضارب رشدی با ایران و سپاه پاسداران، کفت: «به صورت قطعی و رسمی چنین ارتباط ضارب سلمان رشدی با ایران را تکذیب می‌کنیم.»

 تندروی‌هایی که سیاست‌ورزی‌ را ناکام می‌گذارند

به نظر می‌رسد او قصد داشته بر این نکته تاکید کند که اگر غرب به دنبال متهمی برای ترور رشدی می‌گردد، آن متهم صرفا ایران نیست، بلکه بسیاری افراد دیگر در دنیا هستند که مترصد مجازات رشدی بودند.

اما تلاش او و البته دولت برای اثبات چنین امری با تحرکات گروه‌های تندرو در ایران، بی‌حاصل و بی‌نتیجه خواهد بود؛ چراکه در عین حال که دولت می‌کوشد واکنشی مآل‌اندیشانه به چنین اتفاقاتی داشته باشد تا از هزینه‌های سیاسی آن به ویژه در سیاست خارجی بکاهد، کیهان می‌نویسد: «حمله به سلمان رشدی نشان داد که انتقام از ارتکاب‌کنندگان جرم و جنایتکاران در خاک آمریکا کار سختی نیست و بعد از این ترامپ و پمپئو بیشتر احساس خطر خواهند کرد. این معادله باید به هم بخورد که زورگویان غربی می‌توانند هر نوع یاغیگری و جنایتی را که خواستند علیه مقدسات و موجودیت و مصالح امت اسلامی مرتکب شوند و هزینه‌ای نپردازند.»

کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز دیروز در همین خصوص با اشاره به تولد ضارب سلمان رشدی در آمریکا، گفته است: «جمهوری اسلامی نیازی به اعزام یک پاسدار به قلب دشمن ندارد، چون در همان کشور افراد باغیرتی پیدا می‌شوند که از مواضع ما مطلع هستند و آتش به اختیارند و هرکجا که این فرصت نصیب‌شان شود، انتقام را از امثال ترامپ و پمپئو و این‌ها خواهند گرفت.»

پزشکان اعلام کرده‌اند که حال رشدی رو به بهبود است. مدیر برنامه‌های او نیز گفته که رشدی می‌تواند صحبت کند و حتی شوخی می‌کند. بدین ترتیب رشدی از مرگ جسته است، اما این سوء قصد ناموفق به جان او محملی شد برای داغ‌تر شدن تنور تندروی‌ها و تهدیدهای دلواپسان داخلی و ایران‌هراسی و اتهام زدن‌های دلواپسان آمریکایی؛ آن هم وسط بلاتکلیفی برجام و یک ملت!