یک فعال حقوق بشر گفت: تکرار و توسعه تجمعات هیچ خطری ندارد بلکه باعث شناسایی معایب، ضعف‌های مدیریتی و مدیران نالایق می‌شوند که بعد از آن باعث واکسینه کردن کشور و حتی نظام سیاسی در برابر آفت‌ها می‌شود.

عمادالدین باقی در گفت‌وگو با ایلنا درباره افزایش تجمعات مردمی به خاطر مسائل معیشتی گفت:‌این‌که تجمعات و اعتراضات به خاطر مسائل معیشتی بیشتر شده حرف درستی است. اما از یک منظر دیگر می‌توان گفت این تجمعات خیلی کمتر از آن چیزی است که در دیگر جوامع رخ می‌دهد. در جوامع دموکراتیک وقتی یک سنت به نرخ بنزین اضافه شود با یک درصد تورم بالا برود غوغا به پا می‌شود. اما در اینجا با توجه به جهش قیمت‌ها و شکاف بیشتربین درآمدها و هزینه‌ها، نرخ اعتراضات به مراتب کمتر است به دلیل اینکه ریسک بالاست. البته کسانی هستند که معتقدند با بالا بردن ریسک، از تجمعات پیشگیری کنند اما چنانکه حدودا ۱۷-۱۸ سال پیش در کتاب «تولد یک انقلاب» هم گفتم: این که چون ریسک عمل بالا برود و طبقه محروم قادر نیست هزینه لازم را بپردازد و اگر یک روز کار نکند نان برای خوردن ندارد، لذا محافظه کار می‌شود ظاهرش درست است اما درنگی دوباره نشان می‌دهد که محرومین چیزی ندارند که از دست بدهند و بخاطر حفظ آن محافظه کاری کنند.وی در ادامه افزود:‌ این طبقه با بدترین شرایط خو کرده و آسان‌تر از دیگران می‌تواند به زندگی ادامه دهد. انسان هنگامی که به حدی رسید که دچار گرسنگی شد همه چیز را زیر پا می‌گذارد و حتی ترجیح می‌دهد مرگ خودش را با تهاجم به عوامل گرسنگی خویش انتخاب کند. بنابراین افزایش تجمعات برای امور معیشتی امری طبیعی و گریز ناپذیر است ولی مهم این است که حکومت با آن چگونه روبرو شود.

این فعال حقوق بشر گفت:‌ نهادهای مدنی در همه جوامع نقش حائل میان اعتراضات و ساختار سیاسی را دارند. حکومت با گروه معین و شناسنامه داری طرف است و مذاکره می‌کند و راه حل می جوید ولی اگر چنین سندیکاها و اتحادیه‌های صنفی نباشند و یا وجود داشته باشند ولی حکومت با آنها سرناسازگاری داشته و به رسمیت نشناسد، اعتراضات تبدیل به شورش‌های کور می‌شوند و احتمال اینکه ابعاد تخریبی پیدا کنند و مستقیما متوجه موجودیت ساختار شوند بیشتر است و در این صورت مقصر اصلی خود حاکمیت است که نهادهای حائل را از بین برده است. عماد باقی درباره اینکه چرا در برخی مواقع این تجمعات به فاز امنیتی و خشونت کشیده می‌شود؟ گفت: در یک بیان کلی می‌توان گفت به دلیل نهادینه نشدن قانون و دموکراسی. ولی این نهادینه نشدن هم ریشه‌ها و عللی دارد. آنچه در طول چهل سال گذشته وجود داشته این است که به محض افزایش تجمعات، حکومت دچار نگرانی می‌شود و حتی اگر تجمع مسالمت آمیز باشد به هر قیمتی می‌خواهد آن را مهار کند. حکومت نگران است که سطح مطالبات فوران کرده و غیر قابل کنترل شوند و موجودیت نظام را به خطر بیندازند.باقی در پاسخ به این سوال که چرا تا به حال تجمع مسالمت آمیز در کشور جا نیافتاده گفت: دو دیدگاه استراتژیک در تعارض‌اند و باید این تعارض را حل کنند. در «دیدگاه امنیتی» تجمعات، یک تهدید به شمار می‌روند و باید با آن مقابله کرد اما در «دیدگاه مدیریتی،حقوقی و جامعه شناسانه» این تجمعات نه تنها تهدید به شمار نمی‌روند بلکه برعکس چند کارکرد اساسی دارند: ۱- تخلیه کننده خشم و نارضایتی هستند ۲- احساس امنیت و آزادی ایجاد می‌کنند. ۳-مهم ترین کارکردش این است که این تجمعات معمولاً نواقص و معایب سیستم مدیریتی و ناکارکردی‌ها و کژکارکردی‌های سیستم اداری- اقتصادی را نمایش می‌دهد و حکومت را بیدار و متوجه می‌کند که از کدام حفره‌های آسیب پذیر ضربه می‌خورد و از پای در می‌آید؟