استقلال به سختی تیم دسته دومی پادیاب را حذف کرد
شوک جمعه
در کنار درام فنی و داوری بازی استقلال و پادیاب خلخال، نمیتوان از کنار یک متهم خاموش به سادگی گذشت؛ چمن ورزشگاه تختی تهران. در عصری که فوتبال حرفهای روی چمنهای هیبریدی و مخملی با استانداردهای جهانی برگزار میشود، زمین ناهموار و بیکیفیت تختی، وصلهای ناجور بر پیکر این مسابقه بود. چمنی که نهتنها بر کیفیت بصری بازی سایه انداخت، بلکه به طور مستقیم بر تاکتیکها، سرعت گردش توپ و سلامت بازیکنان تاثیر گذاشت. بزرگترین قربانی چمن بیکیفیت، تیمی است که مالکیت توپ را در اختیار دارد و میخواهد روی زمین بازی کند. استقلال با بازیکنان تکنیکی نظیر منیر الحدادی و یاسر آسانی، استراتژی خود را بر مبنای پاسهای کوتاه، سریع و تکضرب بنا کرده بود. اما چمن تختی عملا این استراتژی را خنثی کرد. در چندین صحنه مشاهده شد که توپ هنگام حرکت روی زمین، به دلیل پستی و بلندیهای نامحسوس اما تاثیرگذار، پله میشد. این پرشهای ریز باعث میشد بازیکنان استقلال برای کنترل توپ، به جای یک ضرب، به دو یا سه ضرب نیاز داشته باشند. همین مکثهای صدمثانیهای، به مدافعان فشرده و پرتعداد پادیاب خلخال اجازه میداد تا روزنهها را ببندند و خطوط پاس را قطع کنند. در واقع، چمن تختی سرعت انتقال توپ استقلال را کشت و برای تیم مدافع زمان خرید. فراتر از مباحث فنی، برگزاری بازی در چنین زمینی برای تیمی که در لیگ آسیا حضور دارد، یک ریسک بزرگ بود. فشار مضاعفی که سطح ناهموار و سفت (در لایههای زیرین) به مفاصل و همسترینگ بازیکنان وارد میکند، میتوانست منجر به مصدومیتهای سنگین برای ستارههای گرانقیمت استقلال شود. خوشبختانه این بازی تلفات نداشت، اما خستگی عضلانی بازیکنان در ۱۲۰ دقیقه بازی روی چنین زمینی، معادل چندین بازی روی چمن استاندارد بود. چمن ورزشگاه تختی در بازی استقلال و پادیاب، نمره مردودی گرفت. این زمین شاید برای نبردهای فیزیکی دهههای گذشته مناسب بود، اما برای فوتبالی که نیازمند سرعت، دقت و تکنولوژی است، حکم یک ترمز دستی را داشت. تا زمانی که زیرساختهایی مثل زمین چمن اصلاح نشوند، تحلیلهای فنی در مورد ناکامی تیمها در باز کردن لایههای دفاعی، همواره ناقص خواهد بود؛ چراکه نیمی از توان تاکتیکی تیمها در چالهچولههای این چمنها دفن میشود.
آریا طاری
غروب جمعه، ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ورزشگاه تختی تهران شاهد یکی از عجیبترین و دراماتیکترین سناریوهای جام حذفی فوتبال ایران بود. دیداری که روی کاغذ، نبردی یکطرفه میان یکی از پرافتخارترین تیمهای آسیا و تیمی از لیگ دسته دوم به نظر میرسید، به ماراتنی ۱۲۰ دقیقهای تبدیل شد که نفس هواداران استقلال را در سینه حبس کرد.
استقلال در باز کردن تیمهایی که دفاع اتوبوسی انجام میدهند، همچنان مشکل دارد. وابستگی بیش از حد به نبوغ بازیکنانی مثل یاسر آسانی یا رامین رضاییان، در درازمدت خطرناک است. تیمی که میخواهد در آسیا مدعی باشد، نمیتواند ۱۰۲دقیقه برای شکست دادن ۱۰ نفر از لیگ دسته دو تقلا کند
استقلال تهران در روزی که انتظار میرفت با یک پیروزی پرگل و آسان راهی مرحله بعد شود، با سد محکمی به نام پادیاب خلخال و دروازهبانی به نام میلاد جعفری روبهرو شد. این بازی نهتنها ضعفهای ساختاری استقلال در باز کردن لایههای دفاعی فشرده را نمایان کرد، بلکه بار دیگر زیبایی و بیرحمی جام حذفی را به رخ کشید؛ جایی که فاصله بین قهرمان و تیم لیگ دویی، تنها به اندازه یک تصمیم VAR یا یک ضربه نبوغآمیز باریک
میشود.
بازی هنوز گرم نشده بود که استراتژی پادیاب خلخال مشخص شد: دفاع مطلق و استفاده از فضای پشت مدافعان جلوکشیده استقلال. تنها ۱۹ ثانیه پس از سوت آغاز، رضا شکری، مهاجم تیزچنگ پادیاب، از غفلت عجیب خط دفاعی استقلال استفاده کرد و در موقعیتی تکبهتک با آنتونیو آدان قرار گرفت. اگر تجربه و واکنش سریع آدان نبود، شاید یکی از سریعترین گلهای تاریخ جام حذفی و یک شگفتی بزرگ در همان دقیقه اول رقم میخورد.
این صحنه زنگ خطری بود که استقلال آن را جدی نگرفت. تیمی که در آسیا حضور دارد، مقابل تیمی از خلخال، دچار غرور کاذب شده بود. این غرور در دقیقه دهم تاوان سختی داد. فریبرز یوسفی، بازیکن پادیاب، با شوتی سنگین و مهارنشدنی از راه دور، تور دروازه استقلال را لرزاند. این گل، آب سردی بر پیکر استقلالی بود که هنوز در حال و هوای گرم کردن بود. گل یوسفی تنها یک گل نبود؛ بلکه بیانیهای بود از سوی تیمی که نمیخواست قربانی باشد.
ساختار دفاعی استقلال در صحنه گل دچار از هم گسیختگی عرضی بود. هافبکهای دفاعی استقلال فضای پشت محوطه جریمه را خالی گذاشته بودند و پرس ناقص روی توپدار، به یوسفی اجازه داد تا با دید باز و بدون فشار، زاویهسازی کند. این گل نشان داد که استقلال در فاز انتقال از حمله به دفاع همچنان آسیبپذیر است، به خصوص زمانی که حریف جسارت شوتزنی داشته باشد.
دقیقه بیستوسوم، نقطه عطف اول بازی بود. سجاد تقوی، بازیکن پادیاب، با دریافت کارت قرمز مستقیم از زمین اخراج شد. این تصمیم که با دخالت VAR تایید شد، استراتژی پادیاب را از ضدحمله به دفاع مطلق و بقا تغییر داد. ۱۰نفره شدن تیمی که یک گل پیش است، معمولا به معنای عقبنشینی کامل است.
پادیاب بازنده سربلند بازی با استقلال بود. تیمی که با بودجهای شاید کمتر از قیمت یک بازیکن استقلال بسته شده، ۱۲۰ دقیقه جنگید و غول پایتخت را تا آستانه حذف برد. نمایش منظم دفاعی و شجاعت آنها در دقایق ابتدایی، قابل تحسین است
از این لحظه تا پایان ۹۰ دقیقه، بازی به یک تمرین حمله به دفاع تبدیل شد. استقلال مالکیت توپ را تا حدود ۷۵ درصد در اختیار گرفت، اما این مالکیت حاصلی برای آبیها نداشت. پادیاب با آرایش ۱-۴-۴ (و گاهی ۰-۵-۴) در یکسوم دفاعی خودی خیمه زد. مشکل استقلال در این دقایق، فقدان خلاقیت در فضاهای فشرده بود. آبیها اصرار عجیبی بر ارسالهای بلند از جناحین داشتند؛ جایی که مدافعان سرزن و بلندقامت پادیاب و البته دروازهبان ستارهشان، میلاد جعفری، تمام توپها را دفع میکردند.
دقیقه هشتادونهم، زمانی که هواداران استقلال کابوس حذف زودهنگام (مشابه فاجعه قشقایی) را جلوی چشمانشان میدیدند، تکنولوژی به داد این تیم رسید. برخوردی در محوطه جریمه که در نگاه اول از چشم داور پنهان مانده بود، توسط VAR بازبینی و پنالتی اعلام شد. تصمیمی جنجالی که خشم کادر فنی و مدیریتی پادیاب
را برانگیخت.
یاسر آسانی، وینگر تکنیکی استقلال، پشت توپ ایستاد و بازی را یک-یک کرد اما این پایان کار نبود. بازی به وقتهای اضافه کشیده شد؛ جایی که قوای جسمانی بازیکنان ۱۰ نفره پادیاب تحلیل رفته بود. در دقیقه ۱۰۲، باز هم نبوغ فردی آسانی به کمک استقلال آمد. گل دوم او که روی یک حرکت انفرادی و ضربهای فنی به ثمر رسید، تفاوت کیفیت بازیکن بینالمللی با بازیکن لیگ دویی را نشان داد. اگر تاکتیک تیمی استقلال قفل شده بود، کیفیت فردی آسانی قفلگشا شد.
استقلال در این بازی بیش از ۲۰ کرنر و ۳۰ ارسال داشت، اما هر دو گل خود را نه از روی تاکتیک ارسال، بلکه روی ضربات ایستگاهی (پنالتی) و خلاقیت فردی به دست آورد. در نهایت پیروزی دو بر یک استقلال مقابل پادیاب خلخال، اگرچه صعود به مرحله یکهشتم نهایی را تضمین کرد، اما بیشتر شبیه به یک فرار بزرگ بود تا یک برد مقتدرانه.
این بازی باید به مثابه یک سیلی بیدارکننده برای کادر فنی استقلال باشد. استقلال در باز کردن تیمهایی که دفاع اتوبوسی انجام میدهند، همچنان مشکل دارد. وابستگی بیش از حد به نبوغ بازیکنانی مثل یاسر آسانی یا رامین رضاییان، در درازمدت خطرناک است. تیمی که میخواهد در آسیا مدعی باشد، نمیتواند ۱۰۲دقیقه برای شکست دادن ۱۰ نفر از لیگ دسته دو تقلا کند. عدم هماهنگی در خط حمله و فضاهای خالی پشت مدافعان کناری (که در صحنه گل پادیاب مشهود بود)، پاشنه آشیل
آبیهاست.
اما به پادیاب میرسیم، آنها بازنده سربلند بودند. تیمی که با بودجهای شاید کمتر از قیمت یک بازیکن استقلال بسته شده، ۱۲۰ دقیقه جنگید و غول پایتخت را تا آستانه حذف برد. نمایش منظم دفاعی و شجاعت آنها در دقایق ابتدایی، قابل تحسین است. فوتبال اردبیل و خلخال نشان داد که معدن استعدادی است که تنها نیاز به دیده شدن دارد. فریبرز یوسفی و میلاد جعفری نامهایی هستند که احتمالا در فصول آینده در لیگهای بالاتر خواهیم شنید. میلاد جعفری بدون شک بهترین بازیکن زمین بود. او بارها ضربات مهاجمان استقلال (به ویژه موقعیتهای محمدرضا آزادی و سحرخیزان) را مهار کرد. خروجهای مطمئن و واکنشهای او روی خط دروازه، کلاس بازی او را فراتر از لیگ دو نشان داد.
فوتبال روی بیرحم خود را به پادیاب و روی خوششانس خود را به استقلال نشان داد. استقلال صعود کرد، اما فوتبال در ورزشگاه تختی برنده واقعیاش را در ساقهای خسته اما پرامید بازیکنان خلخال دید. این بازی به آرشیو تاریخ رفت، اما درسهای آن برای ساپینتو و شاگردانش، اگر گرفته نشود، در دیدارهای سختتر آسیایی یقه آنها را خواهد گرفت. استقلال برد، اما این برد بوی قهرمانی نمیداد؛ بوی نجات میداد.
دیدگاه تان را بنویسید