آریا رهنورد

شاید کمی بی‌رحمانه به نظر برسد اما حذف تیم ملی اسپانیا از رقابت‌های جام جهانی، سزاوارانه بوده است. این تیم یک نمایش عالی جلوی کاستاریکا داشت و روبه‌روی این حریف هفت بار به گل رسید اما بعد از آن در هیچ بازی دیگری بی‌نقص نشان نداد. تیم انریکه روبه‌روی آلمان، برتری‌اش را از دست داد، مقابل ژاپن شکست خورد و برابر مراکش نیز موفق به زدن هیچ گلی نشد تا در پنالتی‌ها شکست بخورد. سوال کلیدی اما اینجاست که چه دلیلی برای رقم خوردن این نتایج تلخ در این تیم وجود دارد؟

پاس، پاس و دوباره پاس. این خلاصه بازی‌های تیم ملی اسپانیا در جام جهانی بوده است. تیمی که به طور متوسط در هر بازی 800 پاس داده اما به ندرت توانسته از موقعیت‌هایش به خوبی استفاده کند. شاید آنها همین حالا به عنوان یکی از بهترین خطوط حمله جام شناخته شوند اما این آمار تنها به دلیل رویارویی با کاستاریکا و زدن هفت گل به این تیم خلق شده است. اگر آن‌ نبرد را کنار بگذاریم، خواهیم دید که اسپانیا روبه‌روی آلمان، ژاپن و مراکش فقط دو گل زده و هرگز هم برنده نشده است. این تیم با وجود پاسکاری‌های مداوم و تسلط به بازی، موقعیت‌های زیادی به وجود نیاورده و در گلزنی بسیار ضعیف نشان داده است. نمایش اسپانیا در این تورنمنت ناامیدکننده بوده و حالا انتقادها از انریکه نیز شدت گرفته است. اولین موضوع به فهرست او برای تیم ملی مربوط می‌شود. این مربی، چهره‌ای مثل تیاگو را برای انتقال بازی در خط هافبک به اردو دعوت نکرده و بازیکنان متوسط‌تری را فراخوانده است. عدم دعوت از سرخیو راموس برای نظم دادن به قلب دفاع و قرار دادن آسنسیو در مرکز خط حمله، تصمیم‌هایی هستند که به شدت قابل بحث به نظر می‌رسند. تصمیم‌هایی که حالا آینده کاری انریکه را در اسپانیا با چالش روبه‌رو کرده‌اند. هضم این نمایش‌های بد زمانی سخت‌تر می‌شود که به یاد بیاوریم این تیم در یورو چه تیم خوبی بوده و چه نمایش‌های خوبی در این جام داشته است. افت نسبی بازیکنانی مثل پدری و همچنین تجربه کم هافبکی مثل گاوی، موجب شده که پاس‌های عرضی در ترکیب تیم ملی اسپانیا اصلا خطرآفرین نباشند. بازیکنان این تیم مدام به هم پاس می‌دهند و هیچ موقعیتی نمی‌سازند. این تیم حتی از پس مراکش نیز برنیامده است. در چنین شرایطی، این اسپانیا در صورت برخورد با پرتغال یا روبه‌رو شدن با فرانسه و انگلیس، کاملا آماده تحقیرشدن بود.

چرا این روش اسپانیا قبلا جواب می‌داد و حالا جواب نمی‌دهد؟ دلیل این اتفاق را باید در خط حمله تیم جست‌وجو کرد. در یورو 2008، جام جهانی 2010 و یورو 2012، این تیم مهاجمان درجه یکی داشت. چهره‌هایی مثل داوید ویا یا فرناندو تورس، از کم‌ترین موقعیت‌ها بیشترین استفاده ممکن را می‌بردند و به خوبی برای تیم‌شان فرصت می‌ساختند. حتما به یاد دارید که اسپانیا چطور با حداقل گل در سال 2010 قهرمان جهان شد. تیمی که معمولا در هر بازی نهایتا یک گل می‌زد. حالا اما چنین بازیکنانی در اسپانیا دیده نمی‌شوند. فران تورس، آسنسیو یا حتی آنسو فاتی، نفراتی نیستند که بتوانند یک تنه مسیر بازی‌های بزرگ را به سود تیم خودشان تغییر بدهند. اسپانیا اساسا فاقد چنین مهاجمانی است. در نتیجه انتظار می‌رود که این سبک بازی را رها کند و به سراغ سبک دیگری برود. حتی در اجرای این سبک نیز، اسپانیا نیاز به نفرات به مراتب باکیفیت‌تری دارد. البته که اگر ژاوی و اینیستا در تیم باشند تیکی تاکا جواب می‌دهد اما با نفرات فعلی این سبک بازی بیشتر شبیه یک تیک تاک بی‌روح و ناامیدکننده است. البته که پدری و گاوی، استعداد زیادی دارند اما هنوز به سطحی نرسیده‌اند که بتوانند در خط هافبک به خوبی ژاویستا شوند.

بارسای انریکه تیم درخشان و سرگرم‌کننده‌ای بود. چراکه او در خط هافبک ستاره‌های بی‌نظیری داشت و در خط حمله با حضور مسی، سوارز و نیمار از مثلث رویایی ام.اس.ان استفاده می‌کرد. اسپانیای این مربی اما بدون داشتن آن ابزار، قصد دارد همان نوع فوتبال را پیاده کند. اتفاقی که به نوعی غیرممکن خواهد بود. انریکه باید کمی انعطاف‌پذیرتر شود. این کار مهمی است که او حتما باید انجام بدهد. در غیر این صورت جایگاهش در تیم ملی به خطر خواهد افتاد. اگر او نتواند سبک فوتبال اسپانیا را عوض کند، پاسکاری‌های نفرات این تیم تا لحظه مرگ در این تیم ادامه خواهد داشت! این سبکی نیست که اسپانیا را به موفقیت برساند. این دیگر حتی یک سبک مدرن در فوتبال هم نیست. آنها به جای این عطش همیشگی برای ارسال پاس، باید کمی بیشتر بدوند، پرس کنند، توپ بگیرند و موقعیت بسازند. هواداران اسپانیا هم چشم‌انتظار تیم جذاب‌تری هستند. تیمی که به همین سادگی بازی‌اش در جام جهانی گره نخورد و بتواند شرایط را به سود خودش تغییر بدهد. تیمی که بلد باشد از چالش‌های سخت و موانع بزرگ عبور کند و پشت اولین دیوار، باقی نماند.