باد که از دل بیابان می‌وزد و بر پیکر ترک‌خورده تالاب‌ها می‌پیچد، ذرات خاک و نمک خشکیده را با خود برمی‌خیزاند و در هوا می‌چرخاند؛ گردی نامرئی اما سمی که روزگاری آب آن را فرو می‌بلعید، حالا به ریه‌های انسان و جانوران نفوذ می‌کند.

به گزارش ایلنا، تالاب‌های فارس که زمانی مامن پرندگان مهاجر، زیستگاه جانوران و پناه زمین تشنه بودند، حالا به کانون‌های خفه‌کننده‌ بدل شده‌اند.

خشک شدن این پهنه‌های آبی، تنها مرگ طبیعت نیست؛ آغاز فصلی است که در آن بیماری، ریزگرد و فرسایش خاک، جای حیات را گرفته‌اند. هر تالاب خشک‌شده، گورستانی از فلزات سنگین و آلاینده‌های شیمیایی است که با نخستین وزش باد، به ذرات نامرئی زهرآلود بدل می‌شوند و بی‌صدا در جان انسان می‌نشینند.

این همان مسیری است که در کشور از سال‌های گذشته تجربه شده و اکنون در فارس، از بختگان تا پریشان و از ارژن تا مهارلو، با شدتی نگران‌کننده در حال تکرار است.

هشدار درباره بحران تالاب‌ها و تهدید سلامت

یک فعال محیط زیست با اشاره به وضعیت نگران‌کننده تالاب‌های کشور به‌ویژه در استان فارس، گفت: وضعیت تالاب‌ها در حال حاضر بسیار بغرنج است و به نظر می‌رسد هیچ نهادی مسئولیت مشخصی در قبال آن‌ها بر عهده نمی‌گیرد، گویی در کشور تالاب‌ها جدی گرفته نمی‌شوند؛ در حالی که این زیست‌بوم‌ها نقش حیاتی در حفظ سلامت جامعه انسانی پیرامون خود دارند.

سیروس زارع در گفت و گو با ایلنا افزود: وقتی یک تالاب در حوزه‌ای آسیب می‌بیند، انواع مشکلات زیست‌محیطی و انسانی بروز می‌کند؛ از تهدید حیات‌وحش و پوشش گیاهی گرفته تا آسیب به زمین‌های زراعی و کیفیت هوا؛ به همین دلیل نمی‌توان تأثیر تالاب را محدود به یک بُعد دانست، چراکه بقای آن‌ها به‌طور مستقیم با سلامت انسان‌ها و محیط زندگی آن‌ها گره خورده است.

این فعال محیط زیست درباره تبعات خشک شدن تالاب‌ها در فارس و سایر نقاط کشور اظهار داشت: معمولاً تالاب‌ها پس از خشک شدن، به کانون‌های فعال ریزگرد تبدیل می‌شوند. از آن‌جا که تالاب‌ها طی هزاران سال در مناطق پست طبیعی شکل گرفته‌اند، به‌مرور زمان محل تجمع انواع آلاینده‌ها شده‌اند؛ در دوران صنعتی، حجم زیادی از آلاینده‌های شیمیایی، نفتی و فلزات سنگین از طریق بارش‌ها، سیلاب‌ها و روان‌آب‌ها وارد تالاب‌ها شده و در بستر آن‌ها انباشته شده است.

دبیر گروه احیا کنندگان تالاب بین المللی کمجان تصریح کرد: تالاب‌ها به‌طور طبیعی توان خودپالایی دارند و بخشی از این آلودگی‌ها را تصفیه می‌کنند، اما همواره درصدی از فلزات سنگین و ترکیبات خطرناک در بسترشان باقی می‌ماند. هنگامی که تالاب خشک می‌شود، این مواد آلوده به همراه ذرات ریزگرد وارد هوا می‌شوند؛ این ذرات که گاه کمتر از یک میکرون قطر دارند، به‌راحتی از طریق تنفس، پوست و مخاط جذب بدن می‌شوند و برای انسان، جانوران و گیاهان خطرناک‌اند.

افزایش بیماری‌های صعب‌العلاج و رشد آمار سرطان‌ها

زارع با تأکید بر پیامدهای بهداشتی ریزگردهای آلوده خاطرنشان کرد: تجربه تلخ خشک شدن دریاچه آرال در روسیه نشان داد که گسترش ریزگردهای آلوده می‌تواند باعث تولد نوزادان ناقص‌الخلقه، افزایش بیماری‌های صعب‌العلاج و رشد آمار سرطان‌ها شود؛ متأسفانه در ایران نیز، از تالاب‌های فارس گرفته تا دریاچه ارومیه، چنین روندی در حال تکرار است؛ با این تفاوت که آمار و واقعیت‌ها به‌صورت کامل و شفاف منتشر نمی‌شود.

این فعال محیط زیست، با اشاره به وضعیت بحرانی تالاب‌ها و رودخانه‌های استان فارس گفت: در حوزه رودخانه کُر و تالاب‌های تشک و بختگان، روند خشکیدگی همچنان ادامه دارد و این شرایط موجب افزایش چشمگیر بیماری‌های صعب‌العلاج در مناطق پیرامونی شده است.

به گفته وی، در اطراف زاینده‌رود، هامون و سایر تالاب‌های خشک‌شده کشور نیز موارد ابتلا به بیماری‌های سخت درمان، رشد چندبرابری داشته است.

زارع با انتقاد از کم‌توجهی دستگاه‌های مسئول افزود: وزارت بهداشت و دانشگاه‌های علوم پزشکی باید سال‌ها پیش نسبت به تبعات خشک شدن تالاب‌ها بر سلامت انسان‌ها و جهش بیماری‌های صعب‌العلاج تحقیق و اطلاع‌رسانی می‌کردند، اما متأسفانه در این زمینه کوتاهی شده است. این مسئله باید به چشم یک هشدار ملی نگریسته شود، زیرا تأثیر مستقیم بر زندگی مردم دارد.

وی درباره آخرین وضعیت تالاب‌های استان فارس اظهار داشت: در حال حاضر تقریبا هیچ تالاب زنده‌ای در فارس باقی نمانده است. تالاب بختگان بیش از ١٤ تا ١۵ سال است که خشک شده و به‌جز محدوده‌ای کوچک، آبی در آن دیده نمی‌شود. تالاب پریشان نیز نزدیک به ١٧ سال است که خشک شده، ارژن حدود ١٨ سال و مهارلو به تالابی فصلی تبدیل شده که از روان‌آب‌ها و پساب‌های محدوده شیراز تغذیه می‌شود.

‌زارع  با اشاره به اینکه تالاب مهارلو به‌شدت آلوده است و با وجود بیماری و آلودگی بالا، به سختی به حیات خود ادامه می‌دهد، افزود: تالاب کم‌جان تنها موردی است که هنوز تا حدودی زنده مانده و آن هم به دلیل فعالیت‌های کنشگران محلی و داوطلبان محیط زیست است. تمام هزینه‌های نگهداری و حفاظت از این تالاب بر دوش فعالان محلی است و هیچ‌گونه حمایت دولتی وجود ندارد.

این فعال محیط زیست با بیان اینکه مقابله با زمین‌خواری، جلوگیری از انحراف روان‌آب‌ها و حفظ منابع محدود آبی از مهم‌ترین چالش‌های کنونی تالاب کم‌جان است، خاطرنشان کرد: با وجود تلاش‌های محلی، بی‌توجهی نهادهای مسئول و نبود همکاری جدی، آینده تالاب‌های فارس در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.